چکیده
این فصل روی اهمیت احساسات، به عنوان بخش مهمی از برندسازی شرکت در زمینه بین شرکتی (B2B)، تمرکز دارد. از آنجایی که مساله احساسات اغلب در تحقیقات برندسازی B2B نادیده گرفته شده است، در این فصل به بررسی این موضوع میپردازیم که چه نوع تفاوتهای احساسی در زمینه B2B، در مقایسه با B2C، وجود دارند. همچنین نحوه تاثیر برداشتهای عقلانی در برابر برداشتهای عاطفی (احساسی) روی فرایندهای تصمیمگیری در محیط کسب و کار را بررسی میکنیم و به این موضوع میپردازیم که آیا بخش B2B میتواند احساسات را به مزیتی در برندسازی شرکت تبدیل کند. مطالعه موردی کیفی با تمرکز روی شرکت ساومن هنکیلوستوتالو انجام میشود. این مطالعه موردی با برجستهسازی نقش هر دوی تصمیمگیری احساسی و اهمیت روابط تجاری برای تقویت موقعیت شرکت در بازار کسب و کار خود، یافتههای جالب و مفاهیم مدیریتی را ارائه میدهد.
8.1. پیشگفتار
به غیر از مبانی ارائه شده در فصلهای قبلی، یکی از بخشهای مهم دیگر برندسازی B2B هنوز توضیح داده نشده است. احساسات و نحوه تعریف آنها برای مدت زمان قابل توجهی، موضوع مطالعات بودهاند. با این حال، مشکلاتی در تلاش برای توضیح آنها وجود دارند، و توضیحات ممکن است با توجه به دیدگاه، متفاوت باشند. همانطور که بسیاری از محققان استدلال میکنند، احساسات، ویژگی مهمی از انسان هستند و این دو مولفه، یعنی احساسات و انسان، را نمیتوان از یکدیگر تفکیک کرد (کوپورکیک، تولوسیک، و رستر، 2017؛ سولومون، 2007؛ تاهتینن و بلویس، 2011). علاوهبراین، احساسات، اعمال و نحوه درک ما را تحت تاثیر قرار میدهند. با این حال، افراد نمیتوانند در هنگام تصمیمگیری، احساسات خود را به عنوان بهانهای برای رفتار غیر عقلانی سرزنش کنند. علاوهبراین، از چشمانداز روانشناختی، سالملا (2014) استدلال میکند که احساسات، مولفههای تجارب ذهنی، حالات چهره، و فرایندهای ارزیابی هستند که در ما ادغام میشوند. احساسات، نقشی حیاتی در زندگی ما دارند که ما را در جهت شناخت خود و رفتار سایرین هدایت میکند (سولومون، 2007).
Abstract
This chapter focuses on the importance of emotions, as a notable part of corporate branding in a business-to-business (B2B) context. Since the issue of emotions has often been neglected in B2B branding research, the chapter focuses on ascertaining what kind of emotional differences exist in B2B, compared to B2C context. It also explores how rational versus emotional impressions affect decision-making processes in business environment, and whether the B2B sector can turn emotions into an advantage in corporate branding. The qualitative case study is conducted, focusing on the Suomen Henkilo¨sto¨talo Company. The case offers interesting findings and managerial contributions by highlighting both emotional decision making and the importance of business relationships for strengthening the position of the company in its business market.
8.1. Introduction
Apart from the foundations presented in previous chapters, one other important part of B2B branding remains to be explained. This element concerns emotions and its relevance for companies and for the development of its corporate branding. Emotions and how to define them have been the subject of studies for a considerable amount of time. However, there are still difficulties when trying to explain them, and depending on the viewpoint, the explanations are also different. As many academics argue, emotions are the crucial characteristic of human being and these two components, emotions and human beings, cannot be separated from each other (Koporcic, Tolusic, & Resetar, 2017; Solomon, 2007; Ta¨htinen & Blois, 2011). In addition, emotions motivate and manipulate our acts and the way we understand and see others. However, people cannot blame their emotions when making decisions, as an excuse for irrational behavior. Moreover, from a psychological point of view, Salmela (2014) argues that emotions are components of subjective experiences, facial expressions, appraisal processes, which make the wholeness of us. Emotions play an essential role in our lives, which makes us seek an understanding of our own and other’s people behavior (Solomon, 2007).
چکیده
8.1. پیشگفتار
8.2. احساسات در برندسازی B2B
8.3. فرایند انجام مطالعه
8.4. یافتههای مطالعه
منابع
Abstract
8.1. Introduction
8.2. Emotions in B2B Branding
8.3. The Process of Conducting the Study
8.4. Findings of the Study