دو سیستم مجزا ، کنترل عمل انگیزشی را تعیین می کنند. سیستم اول شامل عادات همراه با بازده ویژه و راهنما محور می باشد و سیستم دوم نیز در برگیرنده رفتارهای هدف محور و ارزش مدار می باشند . این دو سیستم مجزا و در عین حال تعاملی مبتنی بر مدارهای خنثی هستند . رفتارهای عادتی تحت تاثیر یک مدار ار مناطق پوسته مغز – تالا میکومتر قرار می گیرند ، در حالی که تصمیم گیری ارزش محور متمرکز بر یک شبکه جامع(بخش انتهایی ( است . این تحقیق با بررسی پیشرفت های اخیر در علوم رفتاری ، عوامل تاثیر گذار بر عادات را مطرح می سازد و روش های رفتاری معاصر رادر چارچوب انگیزه قرار می دهد و جنبه های انگیزشی آسیب شناسی رفتاری را شناسایی می کند. همچنین ، ادبیات موجود در مورد عادات را به صورت مفهومی بیان می کنیم تا ضرورت ارتقای روش و بهبود تلاش ها برای تحقیقات آینده نمایان شوند ( برای نمونه، بازبیانی انعطاف پذیری در عادات جدی).
مقدمه
انگیزه - در ساده ترین تعریف – باید در عمل اجرا شود (1). این تعریف برای کنترل انگیزه باعث مطرح شدن یک سوال جالب شود : عامل تاثیر گذار بر ایجاد انگیزه جهت انجام یک عمل چیست ؟ اعمال ما می توانند تحت تاثیر دو سیستم انگیزشی قرار بگیرند . سیستم اول شامل عادات همراه با بازده ویژه و راهنما محور می باشد و سیستم دوم نیز در برگیرنده کنترل عادات نشانه ای می باشند. برای نمونه ، برنامه کنترل ایمیل برای پیش بینی یک پیام مهم بعد از شنیدن صدای هشدار پیام را تصور کنید – ضرورتا یک رفتار هدف محور است که تحت تاثیر ارزیابی بازده قرار می گیرد. این عمل می تواند خارج از عادت هم انجام شود – وقتی که صدای هشدار پیام توجه شما را به خود جلب می کند ( حتی در شرایط نامناسب مثل زمان رانندگی ).اختلاف انگیزشی محور بیانگر این مطلب است که سیستم کنترل عمل دوگانه هدایت رفتار را بر عهده دارد. رفتارهای هدف محور هم با تمایل کنکاش برای دست یابی به بازده مطلوب و باارزش ( برای مثال ، یک پیام مهم ) نمایان می شوند در مقابل ، اعمالی که از روی عادت انجام می شوند تحت تاثیر نشانه های پیشین ( مثل صدای هشدار) قرار می گیرند ، به گونه ای که یک عمل می تواند بر خلاف ارزش کمرنگ بازده اجرا شود ( برای مثال ، عواقب منفی کنترل ایمیل در هنگام رانندگی ( (2و3).
Two distinct systems govern the motivational control of action: first, cue-driven, outcome-insensitive habits, and second, value-based, goal-directed behaviors. These separate but interactive systems are based in distinct neural circuits — habitual behaviors are driven by a circuit of putamen-thalamic-motor regions, whereas value-based decision making relies on a top-down PFC-caudate network. This review highlights the recent advancements in behavioral science that investigate the motivational underpinnings of habits, situates contemporary behavioral methods into a framework of motivation, and identifies motivational aspects of habit-based pathologies. We also contextualize the recent literature on habits to highlight the necessity of improving our methods and promoting future research attempts to yield translational value (e.g. restoring flexibility in rigid habits).
Introduction
Motivation, in its simplest definition, is to be moved to perform an action [1]. This definition for motivational control brings forth a fascinating question: What is the driving factor that moves us to perform an action? Our actions can be shown to be motivated by two distinct systems: first, value-based, outcome driven goal pursuit, and second, cue-triggered, habitual control. For example, imagine checking your email app in anticipation of an important message after having heard the notification sound — essentially a goal-directed behavior driven by an evaluation of the outcome. This same action can also be performed out of habit, when the notification sound prompts the checking behavior, even in inappropriate contexts such as when driving. This motivation-based distinction illustrates the dual action control system at work in guiding our behavior. Goal-directed behaviors are performed with the deliberate intent of attaining a valuable, desired outcome (e.g. important email). In contrast, habitual actions are driven by antecedent cues (e.g. the notification sound), such that an action can be executed despite the diminished value of the outcome (e.g. negative consequences of checking emails while driving) [2,3].
مقدمه
تشخیص نشانه و فعالیت های ارزش محور
ناهماهنگی در روش های معاصر
ارتباط کورتیکو – استراتیوم عامل مهمی برای تنظیم کنترل عمل است.
کمبودها در کنترل هدف محور در اختلالات عصبی مشهود هستند
آسیب های احساسی بر تصمیم گیری ارزش محور تاثیر می گذارد.
نتایج و جهت گیری های آینده
منابع
Introduction
Distinguishing cue and value driven actions
Discordance in contemporary methods
Cortico-striatal connectivity is crucial for regulating action control
Deficits in goal-directed control are evident in neural abnormalities
Compulsion-driven pathologies impact value-based decision making
Conclusions and future directions