مقدمه
از اوایل دهه 1990، جهان شمولی و یکپارچگی پارادایم های سازمانی دانش بنیان جدید، منجر به ارائه تعریف تازه ای از فرایندهای رقابتی شده که در عین حال عوامل غیر قیمتی تاثیرگذار بر رقابت نظیر کیفیت، میزان فروش، طراحی و خدمات را مورد تاکید قرار می دهد. علاوه بر این، با توجه به پیدایش و استفاده گسترده از دانش میکروالکترونیک و سایبرنتیک (واپادشناسی)؛ دسترسی به محصولات ساده و حتی کپی برداری از محصول ساده تر شده که در نهایت مزیت پیشرو بودن شرکت هایی را به مخاطره انداخته که در گذشته به پایداری مزیت رقابتی ایمان داشتند (دی آونی و سایرین، 2010). این سناریو بر اساس بخش بندی کلان تر تقاضا و افزایش نوسانان در بازار نیز توصیف شده که بیان می کند عدم قطعیت، موجب اختلال در تصمیم گیری راهبردی می شود. به نظر می رسد در چنین محیطی که به سرعت در حال تغییر است، شرکت های مبتلا به اینرسی سازمانی محکوم به شکست هستند. با این شرایط شرکت های بزرگ چگونه می توانند از رقبای خود پیشی بگیرند و در عین حال بدون توجه به ماهیت محیط کسب و کارشان از هرگونه تهدید احتمالی چه خصمانه و یا بی خطر، در امان باشند؟ نمی توان پاسخ صریحی به این سوال داد. عملکرد شرکت، به تعامل سازمان هایی بستگی دارد که در ایجاد و تحویل ارزش تاثیر گذار هستند. پیچیدگی به این دلیل به وجود می آید که سازمان ها مجزا از یکدیگر نیستند و علاوه بر اینکه تحت تاثیر پویایی رقابتی (حملات و ضد حملات) قرار دارند، لازم است به صورت نمادین درون اکوسیستم های کسب و کارشان حضور داشته باشند (لَنسیتی و لویِن، 2004).
Introduction
Since the early 1990s, globalization and the consolidation of the new knowledge-intensive organizational paradigms have been redefning competition processes while highlighting the non-price factors of competitiveness, such as quality, sales, design, and service. Moreover, with the advent and widespread adoption of microelectronics and cybernetics, products have become easy to access and even easier to replicate, which eventually jeopardizes the frst mover advantage of companies that once believed in the sustainability of competitive advantage (D’aveni et al. 2010). Tis scenario is also characterized by a greater segmentation of demand and by the increasing volatility of markets, in which uncertainty hampers strategic decision making. In such a rapidly changing environment, frms aficted by organizational inertia seem doomed to failure. So how can companies outperform their rivals while dodging any potential threat regardless of the nature of their business environment, whether hostile or benign? Te answer is not straightforward. Company performance depends on the interaction of the organizations that infuence the creation and delivery of value. Complexity increases because organizations are not islands and are afected by both competitive dynamics (attacks and counterattacks) and a need to exist symbiotically with their business ecosystems (Lansiti and Levien 2004).
مقدمه
بنیاد نظری
مفهوم هوشمندی رقابتی
چرخه هوشمندی رقابتی
فاز برنامه ریزی
فاز جمع آوری
فاز تحلیل
فاز اشاعه
کارکرد هوشمندی رقابتی
نوع نگرش
نوع جمع آوری
نوع کاربر
نوع مکان
ارزش هوشمندی رقابتی
چالش های هوشمندی رقابتی
نتیجه گیری
Introduction
Theoretical Foundation
The CI Concept
The CI Cycle
The Planning Phase
The Collection Phase
The Analysis Phase
The Dissemination Phase
The CI Function
Attitude Type
Te Gathering Type
User Type
Location Type
The Value of CI
CI Challenges
Conclusion