چکیده
هدف - هدف این مقاله, بررسی تاثیر رسانه های اجتماعی بر کیفیت دانش سازمانی از زوایای نظری سرمایه اجتماعی و مبادله منابع است.
طرح / روش شناسی / رویکرد - مطالعه کمیتی و تایید- تئوری با استفاده از داده های پانل جمع آوری شده از طریق پیمایش مبتنی بر-وب.
یافته ها - نتایج نشان می دهند در حالی که رسانه های اجتماعی به طور مستقیم بر سرمایه ساختاری و سرمایه شناختی تاثیر می گذارند، تاثیر آنها بر سرمایه رابطه ای به طور غیر مستقیم از طریق سرمایه های ساختاری و شناختی صورت می پذیرد. علاوه بر این، کلیه رسانه های اجتماعی و سرمایه اجتماعی ارتقایافته به ارتقای تلاش های سازمانی در مدیریت دانش کمک می کنند که در نتیجه منجر به سطح بالاتری از کیفیت دانش سازمانی می شود.
محدودیت ها / پیامدهای تحقیق - همه پاسخ دهندگان پیمایش از ایالات متحده بودند، که این امر ممکن است قابل تعمیم بودن یافته ها را محدود سازد. همچنین نویسندگان خواستار تحقیق بیشتر در مورد ایجاد توالی زمانی در روابط علت و معلولی پیشنهاد شده و در مکانیسم سطح فردی هستند که از طریق آن رسانه های اجتماعی موجب ارتقاء کیفیت دانش سازمان می شوند.
پیامدهای عملی - این مطالعه هر دوی پتانسیل و محدودیت های رسانه های اجتماعی را در ارتقای مدیریت دانش سازمانی نشان می دهد. کسب و کارها باید به صورت آگاهانه استفاده از رسانه های اجتماعی را برای بهره مندی از آنها مدیریت کنند.
اصالت / ارزش – جایگاه این مطالعه از نظر نویسندگان مطالعه در تقاطع رسانه های اجتماعی، سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش است و بیان می کند که چگونه رسانه های اجتماعی از طریق سرمایه اجتماعی و تلاش های مدیریت دانش سازمانی بر کیفیت دانش تأثیر می گذارند.
1- مقدمه
برای برقراری ارتباط با مشتریان، ارتقای همکاری های کارکنان و همکاری با شرکا و تامین کنندگان, سازمان ها روی رسانه های اجتماعی سرمایه گذاری می کنند (Chui et al.، 2012، Bughin et al.، 2011). تحقیقات زیادی در مورد تأثیر رسانه های اجتماعی ، به ویژه در مورد ارتباطات بازاریابی و شرکتی انجام شده است (به عنوان مثال، Duan، 2013). با این حال، تا آنجا که شرکت ها و افراد به طور فزاینده ای با استفاده از رسانه های اجتماعی به طور صریح یا به طور ضمنی برای به اشتراک گذاری دانش استفاده می کنند (Bughin et al.، 2012)، مطالعات بسیار کمی در مورد مشارکت رسانه های اجتماعی در ارتقای دانش سازمانی وجود دارد. در این مقاله، نویسندگان, یک مطالعه را گزارش نموده اند که تلاش می کند تا این شکاف را با بررسی تاثیر رسانه های اجتماعی بر کیفیت دانش سازمانی پر کند. برای این منظور، این مطالعه چارچوب پایه Tsai وGhoshal (1998) در سرمایه اجتماعی را به عنوان پایه نظری اقتباس نمود و توسعه داد.
Abstract
Purpose The purpose of this paper is to explore social media’s impact on organizational knowledge quality through the theoretical lens of social capital and resource exchange.
Design/methodology/approach This is a theory-confirming, quantitative study using panel data collected through a Web-based survey.
Findings The results show that while social media affects structural capital and cognitive capital directly, it only affects relational capital indirectly through structural and cognitive capital. Moreover, overall social media and the enhanced social capital do help promote organizational efforts in knowledge management, which subsequently leads to a higher level of organizational knowledge quality.
Research limitations/implications All survey respondents were from the USA, which may limit the generalizability of the findings. The authors also call for more research in establishing the time sequence in the proposed causal relations and in the individual-level mechanism through which social media promotes organizational knowledge quality.
Practical implications This study highlights both the potential and limitations of social media in promoting organizational knowledge management. Businesses must consciously manage the assimilation and use of social media to benefit from them.
Originality/value The authors position the study at the intersection of social media, social capital and knowledge management and explicate how social media work through social capital and organizational knowledge management efforts to affect knowledge quality.
1. Introduction
Organizations are investing in social media for communicating with customers, promoting employee collaborations and integrating with partners and suppliers (Chui et al., 2012; Bughin et al., 2011). There has been plenty of research on the effect of social media, especially on marketing and corporate communication (e.g. see recent special issue, Duan, 2013). However, to the extent that firms and individuals are increasingly using social media explicitly or implicitly for knowledge sharing (Bughin et al., 2012), there are very few studies on social media’s contribution in enhancing organizational knowledge. In this paper, the authors report a study that attempts to fill this gap by investigating the impact of social media on organizational knowledge quality. For this purpose, the study adapted and further developed Tsai and Ghoshal’s (1998) seminal framework on social capital to serve as the theoretical base.
چکیده
1- مقدمه
2- توسعه نظری
2.1 مدیریت دانش و کیفیت دانش
2.2 سرمایه اجتماعی سازمانی و مدیریت دانش
2.3 رسانه های اجتماعی و مدیریت دانش
2.4 رسانه های اجتماعی و سرمایه اجتماعی
3. روش تحقیق
3.1 معیارها
3.2 جمع آوری داده ها
4. نتایج
4.1 ارزیابی خواص اندازه گیری
5. بحث و بررسی
6. نتیجه گیری ها
6.1 خلاصه یافته ها
6.2 محدودیت های تحقیق و یافته ها
6.3 پیامدها برای متخصصین و پژوهشگران
6.4 زمینه های احتمالی برای تحقیقات آینده
ABSTRACT
1. INTRODUCTION
2. THEORETICAL DEVELOPMENT
2.1 Knowledge Management and Knowledge Quality
2.2 Organizational Social Capital and Knowledge Management
2.3 Social Media and Knowledge Management
2.4 Social Media and Social Capital
3. RESEARCH METHOD
3.1 Measures
3.2 Data Collection
4. RESULTS
4.1 Assessment of Measurement Properties
4.2 Assessment of Structural Model
5. DISCUSSION
6. CONCLUSIONS
6.1 Summary of Findings
6.2 Limitations of the Research and Findings
6.3 Implications for Practitioners and Researchers
6.4 Possible Areas for Future Research