چکیده
تحقیقات نشان داده که تجربه روانبودن بر قصد خرید مواد غذایی تاثیرگذار بوده اما هیچ مطالعه ای به بررسی نحوه تاثیرگذاری انتقال حس روانبودن توسط لوگوی برند بر مصرف واقعی مواد غذایی نپرداخته است. در دو آزمایش، ما به ارزیابی نحوه مواجهه با تاثیر لوگوی برند ساده در برابر پیچیده بر مصرف مواد غذایی پرداختیم. مطالعه 1 نشان می دهد که افراد محصولی با لوگوی ساده و مسطح را بیشتر از محصولی با لوگوی پیچیده غیرمسطح مصرف می کنند. مطالعه 2 ماهیت کالا را به عنوان یک تعدیل کننده مهم در این اثر به تصویر می کشد: در حالی که برای محصولات غیرمعتبر لوگوی برند ساده باعث افزایش مصرف می گردد، برای محصولات غذایی معتبر عکس این حالت رخ می دهد. به طور کلی، در حالی که اصل یافته ها با مطالعه قبلی درباره اثرات روانبودن در حوزه مواد غذایی همخوانی دارد، این تحقیق شواهدی ارائه می نماید دال بر اینکه طرح لوگوی برند از پتانسیل تاثیرگذاری بر مصرف مواد غذایی برخوردار است.
1. مقدمه
میلیون ها نفر از مردم در حال مبارزه برای کنترل مصرف مواد غذایی خود بوده (هاوز و ردن، 2013) و افزایش نرخ چاقی نشان می دهد که این مبارزه واقعی است. در واقع، از سال 1975 تعداد افراد دارای اضافه وزن و چاق در سراسر جهان تقریباً سه برابر شده و تعداد بزرگسالان داری اضافه وزن در جهان در سال 2016 به حدود 1.9 میلیارد نفر رسیده است (سازمان بهداشت جهانی، 2017). یکی از دلایل دشواری مبارزه علیه چاقی آن است که عوامل غیرمداخله گر فاقد ارتباط آشکاری با مصرفی هستند که تحت تاثیر یک عامل نامشهود بر الگوی مصرف قرار دارد. به کرّات مشاهده شده عوامل طراحی محصولات از قبیل اندازه محصول (به عنوان مثال، رولز و همکاران، 2004؛ کوئلیو دو واله، پیترز، و زیانبرگ، 2008)، شکل محصول (به عنوان مثال، ون اویجن، فرانسن، ورلگ، و اسمیت، 2016؛ هویگه، جیونز، و ورمایر، 2017)، و برچسب محصول (به عنوان مثال، فینکلشتاین و فیشباخ، 2010؛ مولی، گودریس، و کلاریس، 2012؛ وادیولو، مورویتز، و چندن، 2013) تغییرات معنی داری بر مصرف مواد غذایی دارد. با این حال، همزمان این عوامل "پنهان" شیوه ای را برای تنظیم سبک های مصرف ارائه می نمایند. در واقع، تغییرات خرد در چشم انداز مصرف کننده حتی به ارائه مسیر احتمالی برای یک سبک زندگی سالم منجر می گردد.
Abstract
Research has shown that the experience of fluency influences buying intentions of food products, but no study has examined how brand logos transferring a feeling of fluency might impact actual food intake. In two experiments, we assess how exposure to simple versus complex brand logos impacts food consumption. Study 1 shows that individuals consume more from a product which features a simple, flat logo compared to a product that features a complex, non-flat logo. Study 2 depicts the nature of the product as an important moderator in this effect: while for non-prestigious products simple brand logos increase consumption, the opposite occurs for prestigious food products. Overall, while the tenet of the findings is consistent with earlier work on fluency effects within the food domain, this research provides evidence that brand logo design has the potential to impact actual food intake.
1. Introduction
Millions of people are struggling with controlling their food consumption (Haws & Redden, 2013) and rising obesity rates suggest that the struggle is real. Indeed, since 1975 the number of overweight and obese people worldwide has nearly tripled, with globally approximately 1.9 billion overweight adults in 2016 (World Health Organization, 2017). One reason why the struggle against obesity is such a difficult one is the fact that unobtrusive factors not openly related to consumption wield an unnoticed influence on consumption patterns. Product design factors such as product size (e.g., Rolls et al., 2004; Coelho Do Vale, Pieters, & Zeelenberg, 2008), product shape (e.g., van Ooijen, Fransen, Verlegh, & Smit, 2016; Huyghe, Geuens, & Vermeir, 2017), and product labels (e.g., Finkelstein & Fishbach, 2010; Mullie, Godderis, & Clarys, 2012; Vadiveloo, Morwitz, & Chandon, 2013) have been repeatedly found to significantly alter food intake. Yet, at the same time, these “hidden” factors also present a way to regulate consumption styles. In fact, micro-changes in the consumer landscape might even present a possible route to a healthy lifestyle.
چکیده
1. مقدمه
2. چارچوب نظری و فرضیات
3. مطالعه 1
3.1. روش
3.2. نتایج
4. مطالعه 2
4.1. روش
4.2. نتایج
5. بحث کلی
5.1. نقش آفرینی های نظری و عملی
5.2. تحقیقات آتی
Abstract
1. Introduction
2. Theoretical Framework and Hypotheses
3. Study 1
3.1. Method
3.2. Results
4. Study 2
4.1. Method
4.2. Results
5. General Discussion
5.1. Theoretical and practical contributions
5.2. Future research