چکیده
کشف فرصتهای کارآفرینی مستلزم آن است که افراد نهتنها باید دارای نوعی از دانش مقدماتی باشند، بلکه باید بهمنظور ارزشگذاری و بهرهبرداری از آن دانش، دارای تواناییهای شناختی نیز باشند. این مقاله بر اساس بررسی رابطهی میان شناسایی فرصت و یادگیری، نوشتهشده است. بر اساس یک کار تجربی و دادههای دیگرِ جمعآوریشده از 380 حرفهی تکنولوژیکی؛ این مقاله، بین چگونگیِ به دست آوردن و تبدیل و آزمایش اطلاعات؛ رابطهای ایجاد میکند تا فرصتها را شناسایی کند. پس از تجزیهوتحلیل دادههای تجربی؛ مقاله، مفهوم یادگیری عدم تناسبات را شرح داده و توضیح میدهد که چه افرادی ممکن است از توانایی خود برای شناسایی فرصتهای کارآفرینی تأثیر بگیرند.
1. خلاصهی جامع
کشف فرصتهایی برای توسعه یک محصولی که هنوز وجود خارجی ندارد و پسازآن ایجاد یک سرمایهگذاری؛ یک تلاش چندوجهی است. کار نظری و تجربی کنونی در کارآفرینی نشان میدهد که مطالعه مکانیسمهای شناختی و تعاملات آنها با دانش موجود فرد؛ تکههای مهمی از پازل شناسایی فرصت هستند. این تحقیق بر پایهی بررسی رابطه بین شناسایی فرصتها و فرایند یادگیری است.
9. نتیجهگیری
اهمیت این نوشته در روشن کردن نوری برای یک مسئلهی بسیار اساسی، هنوز حلنشده و سؤالات مقالههای کارآفرینی، میباشد. نزدیک به یک دهه پیش، ونکاتارامان پرسید که چرا برخی از افراد در شناخت فرصتهای کارآفرینی بهتر عمل میکنند. از آن زمان، او و دیگران مطرح کردهاند که این تفاوتها ممکن است ناشی از تواناییهای شناختی متفاوتِ افراد مختلف باشد. بسیاری از محققان در مورد اهمیت فرایندهای شناختی در فرآیند کارآفرینی، نظریهپردازی کردهاند. برخی بهطور تجربی، فرآیندِ شناختِ درون حوزهی کارآفرینی را بررسی کردهاند ؛ بااینحال، هیچکس یک تحقیق تجربی در مقیاس بزرگ را بر مبنای فرایند یادگیری شناسایی فرصت انجام نداده است.
Abstract
Discovering entrepreneurial opportunities requires that individuals not only possess some form of prior knowledge, but that they also have the cognitive abilities that allow them to value and exploit that knowledge. This article builds upon and extends this line of inquiry by examining the relationship between opportunity identification and learning. Based upon an experimental task and other data collected from 380 technology professionals, the article defines a relationship between how individuals acquire and transform information and experience (i.e., learning) in order to identify opportunities. After analyzing the empirical data, the article develops the concept of learning asymmetries and explains how the manner in which people learn may affect their ability to identify entrepreneurial opportunities.
1. Executive summary
Discovering opportunities to develop a product bnot-yet-in-existenceQ and subsequently creating a venture is a multifaceted endeavor. Current theoretical and empirical work in entrepreneurship suggests that the study of cognitive mechanisms and their interactions with an individual’s existing knowledge base are important pieces in the puzzle of opportunity identification. This study builds upon this base by exploring the relationship between opportunity identification and the learning process.
9. Conclusion
The predominant contribution of this article is the new light it sheds upon one of the most elemental, yet unresolved, questions in the entrepreneurship literature. Nearly a decade ago, Venkataraman asked why some individuals are better at recognizing opportunities for entrepreneurial activities than others. Since that time, he and others have suggested that these differences may be the product of the differing cognitive abilities of various individuals. Many researchers theorized about the importance of cognitive processes within the entrepreneurial process. Some empirically examined cognitive processing within the entrepreneurship realm; however, no one had conducted a large scale empirical investigation that focused on the learning processes of opportunity identification.
چکیده
1. خلاصه جامع
2. مقدمه
3.شناسایی فرصت
4. نظریه یادگیری تجربی
5. توسعه نظریه یادگیری تجربی و فرصتها
5.1. دانش و منابع انسانی
5.2. دستیابی به اطلاعات و تجربیات
5.3. تغییر اطلاعات و تجارب
5.4. همراهی
6. روششناسی
6.1. نمونه
6.2. آمار توصیفی
6.3. متغیرهای مستقل
6.4. متغیر وابسته
7. تحلیل و نتایج
7.1. ماهیت تعامل
8. بحث
8.1. منابع انسانی و یادگیری در طول فرآیند تشخیص فرصت و بهرهبرداری
8.2. تحول اطلاعات، یادگیری و فرصت
8.3. نه فقط عدم تناسب دانش، بلکه عدم تناسب آموزش
8.4. پیامدها برای تئوری کارآفرینی
8.5. محدودیتها، تحقیقات آینده و پیامدهای پژوهشی
9. نتیجهگیری
Abstract
1. Executive summary
2. Introduction
3. Opportunity identification
4. Experiential learning theory
5. Experiential learning theory and opportunities—hypothesis development
5.1. Knowledge and human capital
5.2. Acquiring information and experiences
5.3. Transforming information and experiences
5.4. Concomitance
6. Methodology
6.1. Sample
6.2. Descriptive statistics
6.3. Independent variables
6.4. Dependent variable
7. Analysis and results
7.1. The nature of the interactions
8. Discussion
8.1. Human capital and learning during the opportunity identification and exploitation process
8.2. Information transformation, learning and opportunity
8.3. Not just knowledge asymmetries, but learning asymmetries
8.4. Implications for entrepreneurship theory
8.5. Limitations, future research, and practitioner implications
9. Conclusion