چکیده
ما به بررسی بازده سهام سه ماهه 21 اقتصاد توسعه یافته و 19 اقتصاد در حال توسعه از سال 1999 تا 2013 پرداختیم. در این مدت، میانگین بازده سهام سه ماهه 1.188٪ در اقتصادهای توسعه یافته در برابر 4.220٪ در اقتصادهای در حال توسعه است. رشد اقتصادی به شکل معناداری پایین تر بوده است و نرخ بهره در اقتصادهای در حال توسعه (توسعه یافته) کاهش (افزایش) یافته است. با استفاده از پانل های پویا، اثرات منفی معنادار آماری نرخ بهره بر بازده سهام در کشورهای توسعه یافته را پیدا کردیم، که سازگار با فرضیه جریان نقدی مورد انتظار است. در بازارهای در حال توسعه، با این حال، پرتفوی بازار جهانی تنها عامل تعیین کننده بازده سهام است. اثر متضاد تغییر نرخ بهره بر بازده سهام را می توان تا حدی به سیاست های پولی متفاوت و به بازار سرمایه بالغ تر ذاتی اقتصادهای توسعه یافته نسبت داد.
1. مقدمه
بانک های مرکزی در سراسر جهان قانون سیاست خود (نرخ بهره معیار) را به سمت پایین هنگامی که اقتصادهای آنها تضعیف می شوند و به سمت بالا هنگام مواجهه با فشارهای تورمی کم تنظیم می کنند. این تنظیمات که به بهترین نحو به عنوان "قانون تیلور" (1993) درک شده اند، برای برخی از کشورها در مقایسه با دیگران مهم تر می-شوند. شاید هم به این خاطر باشد که دیگر عوامل (احتمالا خارجی) در قانون تصمیم گیری بانک مرکزی اثرگذار هستند. در هر صورت، این احتمال وجود دارد که بازارهای مالی اقتصادهای توسعه یافته و در حال توسعه به سیاست های پولی به شکل متفاوتی واکنش نشان می دهند. با توجه به نیاز به جذب سرمایه خارجی، اقتصادهای بازار در حال توسعه ممکن است تمایلی به کاهش نرخ نداشته باشند که جذابیت دارایی های مالی با درآمد ثابت آنها را در ارز محلی کاهش می دهد. کشورهای توسعه یافته، از سوی دیگر، ممکن است با مشکلات دیگری با نرخ بهره بسیار کم مواجه شوند، که در نتیجه اثربخشی سیاست پولی را کاهش می دهد (سوانسون و ویلیامز (2014)). در نتیجه اینکه آیا نوسانات نرخ بهره به عنوان نتیجه سیاست های پولی در بازار سهام اثر دارد یک سوال پژوهشی مرتبط است. و به طور فزاینده ای پس از بحران مالی اخیر جهانی 2008-2009 که به کاهش رشد اقتصادی جهان منجر شد و سیاست های پولی را تشویق کرد تا ثبات اقتصادی را بازیابی کنند این سوال پژوهشی مطرح شده است. در این مقاله، ما به ادبیاتموضوع با ارائه شواهد تجربی در مورد اثرات ناهموار سیاست پولی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه کمک می کنیم. در حالی که کاهش استراتژیک در نرخ بهره معیار در کشورهای توسعه یافته به بازار سودآور کمک کرده است، نرخ بهره، بازده بازار سهام در کشورهای در حال توسعه را تحت تاثیر قرار نداده است چرا که سیاست پولی داخلی به دنبال اهدافی متفاوت از اهداف کشورهای توسعه یافته است. بر اساس دانش ما، یافته های مقایسه پذیری مستند نشده اند چرا که هیچ مطالعه دیگری به سوال پژوهشی مشابه نپرداخته است.
5. انعقاد سخنان
ما به بررسی بازده سهام به عنوان تابعی از جریان های نقدی مورد انتظار و نرخ تنزیل با استفاده از 21 کشورهای توسعه یافته و 19 کشور در حال توسعه در تنظیمات داده های پانل در فراوانی سه ماهه از ژانویه 1999 تا دسامبر 2013 پرداختیم. ابتدا فرضیه خود را با استفاده از مدل های اثرات ثابت آزمون کردیم چرا که مدل محبوبی در ادبیات موضوع بوده است. پس از آن، با رویکرد پانل پویا ادامه دادیم، که می تواند به شیوه های مختلفی بسته به اینکه چگونه علیت معکوس مدل سازی شود اجرا شود. در اینجا نتایج SGMM را هنگامی که اجازه می دهیم بازده سهام بر بازار کالا و خدمات (رشد RGDP) اثر داشته باشد، به اصطلاح "کانال ثروت" گزارش می کنیم.
Abstract
We examine quarterly stock returns of 21 developed and 19 developing economies from 1999 to 2013. Over this period, mean quarterly stock returns of 1.188% in developed economies contrast to 4.220% in developing economies. Economic growth has been substantially lower and interest rates have fallen (risen) in developed (developing) economies. Using dynamic panels, we find statistically significant negative effects of interest rates on stock returns in the developed countries, consistent with the expected cash flow hypothesis. In the developing markets, however, the world market portfolio is the sole determinant of stock returns. The contrasting effect of interest rates change on stock returns can be partially attributed to differing monetary policies and to the more mature capital markets inherent in developed economies.
1. Introduction
Central banks around the world adjust their policy rule (the benchmark interest rate) downwards when their economies weaken and upward when facing little inflationary pressures. Best understood as “Taylor rule” (1993), these adjustments become more important for some countries compared to others. It could also be that other (possibly external) factors are relevant in the central bank’s decision rule. In any case, it is likely that financial markets of developed and developing economies react differently to monetary policy. Due to the need to attract foreign capital, developing market economies may be reluctant to cut rates that would decrease the attractiveness of their fixed-income financial assets in local currency. Developed countries, on the other hand, may face other problems with interest rates becoming extremely low, thus reducing the effectiveness of monetary policy (Swanson and Williams (2014)). Whether fluctuations of interest rates as a result of monetary policy have an effect on the stock market is thus a relevant research question. And it would be increasingly so after the recent global financial crises of 2008-2009 led to a decline in world economic growth and encouraged monetary policies attempting to restore economic stability. In this paper, we contribute to the literature by providing empirical evidence about the uneven effects of monetary policy in developed and developing countries. Whereas strategic declines in benchmark interest rates in developed countries have contributed to a bull market, interest rates have not influenced stock market returns in developing countries as domestic monetary policy pursues different goals than those in developed countries. To our knowledge, comparable findings have not been documented as no other study has explored a similar research question.
5. Concluding Remarks
We examine stock returns as a function of expected cash flows and discount rates using 21 developed countries and 19 developing countries in a panel data setup at quarterly frequency from January 1999 to December 2013. We test our hypothesis first using fixed effects models as this has been a popular model in the literature. Subsequently, we proceed with a dynamic panel approach, which can be implemented in a variety of ways depending on how reverse causation is modeled. We here report SGMM results when allowing for stock returns to have an impact on the goods and services market (RGDP growth), the so-called “wealth channel”.
چکیده
1. مقدمه
2. نمونه
2.1 توضیحات داده
2.2 مشخصات بازار سهام
3. متدولوژی
4. نتایج و بحث
4.1 اثرات ثابت
4.2 سیستم روش گشتاوری تعمیم یافته (SGMM)
5. انعقاد سخنان
abstract
1. Introduction
2. The Samples
2.1. Data Description
2.2. Stock Market Characteristics
3. Methodology
4. Results and discussions
4.1. Fixed effects
4.2. System Generalized Method of Moments (SGMM)
5. Concluding Remarks