چکیده
هدف - ماهیت مدیریت آموزش، مبتنی بر آمادهسازی و توانمندسازی محصلین به منظور تکامل شناختی، نفسانی و رفتاری آنها به افرادی توانا و آماده در جهت مواجهه و مدیریت چالشهای داخلی و خارجی سازمانها و محیطهای کاری است. امر هدایت (مشاوره و نظارت)، به عنوان تعلیم و تربیت، باعث افزایش اثربخشی مدارس کسبوکار یا بازرگانی (موسسات ارائه دهنده برنامه MBA) و تضمین تبدیل شدن دانشآموزان به افراد حرفه ای است. هدف از این مقاله تجزیه و تحلیل و ارزیابی امر هدایت دانشآموزی رسمی و معلم محور در مدارس بازرگانی شهر کرالا در چارچوب فعالیت های تعیین شده، برای ایجاد اثربخشی آموزش به عنوان برایند پیشینه آموزشی اساتید و فعالیت های نظارتی، و ترسیم اثربخشی آن در چارچوب تغییرات روانی اجتماعی دانشآموزان است. طراحی، روش شناسی و رویکرد – در این تحقیق یک رویکرد قطعی بکار گرفته شده که ترکیبی از ویژگیهای طرحهای تحقیقاتی توصیفی و تشریحی را امکان پذیر می سازد. پاسخ دهندگان این پژوهش عبارتند از 141 معلم دائمی، 327 دانشآموزان سال اول و 318 دانشآموز سال آخر ثبت نام شده در برنامههای مدیریتی 19 مدرسه کسبوکار شهر کرالا که حداقل پنج سال از تأسیس و تأیید آنها توسط شورای کل آموزش فنی هند (AICTE)، گذشته باشد. یافته ها – بررسی نشان داد که کمتر از نیمی از مدارس بازرگانی اقدام به اجرای برنامه های نظارتی به عنوان بخشی از امور آموزشی خود نموده اند. اعتبار مدل مفهومی تحقیق توسط یک مدل معادلات ساختاری مبتنی بر روش حداقل مربعات جزئی، تأیید و یافته های آن نشان داد که ویژگی های اجتماعی و جمعیتی، فعالیتهای نظارتی (آموزش شغلی، ارائه چالش، آموزش سیاست، مساعدت شغلی، سرپرستی، مشاوره شغلی و اعتماد) در اثربخشی امر هدایت و نظارت تأثیرگذار می باشد. محدودیتها و کاربرد تحقیق – این تحقیق تنها در میان مدارس کسبوکار صورت گرفت، از این رو نتایج آن کاملاً قابل تعمیم نیست. بنابراین، به محققان توصیه می شود تا مدل ارائه شده در این تحقیق را بیشتر مورد تست و آزمایش قرار دهند. مفاهیم کاربردی – این مقاله شامل یک چارچوب مفهومی برای ایجاد اثربخشی امر هدایت و نظارت می باشد که اعتبار آن اثبات شده و برای مدارس بازرگانی ای که در حال نهادینه کردن این امر در چارچوب آموزشی خود هستند، قابل کاربری و ملاحظه می باشد. اصالت و ارزش - این مقاله باعث پر شدن خلاء محسوس مبانی نظری و تجربی در تبیین و تشریح پتانسیلهای امر هدایت دانشآموزی در مؤسسات مدیریتی کشور شده و باعث آگاهسازی مؤسساتی خواهد شد که تا به امروز هدایت و نظارت آموزشی را به عنوان بخشی از چارچوب امور آموزشی خود در نظر نگرفته اند.
مقدمه
توانایی مدیریت، به موجب ماهیت و محتوای آن، بصورت تجربی قابل انتقال بوده و از این جهت مدیریت آموزش باید اساساً یک فرایند تعاملی میان معلم و تدریس می شود. مدیریت و مدارس کسبوکار (مؤسسات آموزشی بازرگانی ارائه دهنده برنامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی (برنامه MBA) در کرالا، جنوب هند) یک محیط یادگیرنده محور فراهم نموده اند که در آن دانش آموزان در کنار اساتید در امر یادگیری مشارکت دارند. نظارت یک اقدام تکاملی مدیریتی اثبات شده محسوب شده و برای یادگیری و مواجهه با تغییرات سازمانی یک منبع حائز اهمیت می باشد (Rigsby و همکاران، 1998). این امر یک ابزار آموزشی و تکاملی مهم در ادبیات آکادمیک همچون کتابHunt and Michael (1983) به شمار می آید. به طور کلی در زمان ورود به بازار کار، از نسل جوان انتظار می رود تا «آماده به کار» باشد. فعالیت های مشاوره ای در مدارس بازرگانی در این سناریو که در آن معلمان وظیفه آمادهسازی جوانان را برای اشتغال بر عهده دارند، حائز اهمیت و قابل توجه است. هدایت شامل گام اول و پیشرفت حرفه ای است که به نوبه خود باعث تفویض اختیار مستقل اساتید به عنوان فرد و همکار می شود (Boice، 1992).
نتیجه گیری: معانی ضمنی برای مؤسسات کسبوکار
مشاهده شد که محصلین سال دوم در موسساتی که در آن منتورینگ در زمان تکمیل تصدی آنها رسمی شده بود، به پیشرفت معناداری دست پیدا کردند. پیشرفت آنها در کیفیتهای خاصی بود مانند جوابگویی، فردگرایی، ظرفیت برنامهریزی، پشتکار و کارامدی که برای انتقال آتی آنها به محیط کار ضروری محسوب می شود. برای اساتید دانشگاهی درگیر در فعالیتهای منتورینگ، در طول زمان بیشتر احتمال دستیابی به فرصت برای پیشرفت حرفه ای (در جهت حرفه ای) و شخصی (روانی-اجتماعی) وجود دارد. مؤسسات مدیریتی باید به جای یک محیط آموزشی، قادر به ایجاد یک محیط یادگیری باشند. مؤسسات کسب و کار باید تغییراتی را در برنامه های درسی خود ایجاد کنند تا از اینکه محصلین برای موفقیت با دانش، نگرشها، مهارتها و تواناییهای مناسبی وارد این محیط اجتماعی آشفته می شوند، اطمینان وجود داشته باشد. مزایای این مؤسسات در خروجی پیاده سازی برنامه های منتورینگ عبارتست از کاهش غیبت و نگهداشت بیشتر محصل، برتری علمی، کاریابی موثر برای محصلین، رضایت والدین، و خوشنامی و شهرت آنها برای مؤسسات کسبوکار.
Abstract
Purpose – The essence of management education lies in preparing and enabling the students to evolve cognitively, affectively and behaviorally into capable ones equipped to meet and manage challenges from within and outside their organisations or workplaces. Mentoring, as pedagogy, results in enhancing effectiveness of B-schools (Institutions offering MBA program) in ensuring the transformation of students into professionals. The purpose of this paper is to analyze and evaluate the formal and teacher-initiated student mentoring in B-schools in Kerala in terms of the designated activities, to establish effectiveness of mentoring as outcomes of faculty-related antecedents and mentoring activities, and to demonstrate the effectiveness in terms of the psycho-social changes of students. Design/methodology/approach – This research employed a conclusive approach that combined the features of descriptive and explanatory research designs. The respondents of the study comprised 141 permanent teachers, 327 first-year students and 318 final-year students enrolled in the management programs of 19 B-schools in Kerala that had minimum five years of existence and approval of the All India Council of Technical Education (AICTE). Findings – The study revealed that less than half of the B-schools had implemented a mentoring program as part of their pedagogy. A structural equation model using the partial least square technique validated the conceptual model and the findings revealed that socio-demographic characteristics, mentoring activities (teach the job, provide challenge, teach politics, career help, sponsor, career counseling and trust) influenced effectiveness of mentoring. Research limitations/implications – The study was conducted only among B-schools, hence the research results may lack generalization. Therefore, researchers are encouraged to test the proposed model further. Practical Implications – The paper includes a conceptual framework employed for bringing about effectiveness of mentoring, proven to be valid and may be considered by B-schools that are institutionalizing mentoring as an element of the pedagogy. Originality/value – The paper bridges the perceptible lack of theoretical and empirical bases to explain the dynamics of student mentoring in management institutes in the country and will be an eyeopener to management institutions which have not incorporated mentoring as part of their pedagogy.
Introduction
Management ability, by virtue of its very nature and content, can be transferred experientially and hence management education has got to be essentially an interactive process between the teacher and the taught. Management and B-schools (business schools offering an Master of Business Administration (MBA) program in Kerala, southern India) provide a learner-centered environment wherein the students participate alongside the faculty in learning. Mentoring is considered as an established management development intervention and an important resource for learning and coping with organizational change (Rigsby et al., 1998). It is an important training and development tool in the academic literature of Hunt and Michael (1983). Generally young people are expected to be “work ready” when they enter employment. Mentoring activities in Bschools become significant in this scenario wherein teachers prepare young people for employment. It supports professional growth and renewal, which in turn empowers faculty as individuals and colleagues (Boice, 1992).
Conclusion: implications for B-schools
It has been observed that significant improvement is achieved by the second-year students in institutions where mentoring has been formalized by the time they complete their tenure. They tend to improve on certain qualities like taking responsibility, individualism, capacity to plan, perseverance and efficacy, which is essential for their future transition into the work place. Faculty members involved in mentoring endeavors are more likely to have opportunities to develop professionally (in career orientation) and personally (psycho-socially) over time. Management institutions should be able to create a learning environment rather than a tutoring environment. Business schools should bring forth changes in the curriculum to ensure that students are provided with adequate knowledge, attitudes, skills and abilities to succeed in this turbulent social environment. The various benefits that the institutions stand to accrue as a result of implementing a mentoring program are improved students quality, reduced absenteeism and improved student retention, academic excellence, effective student placements, satisfaction of parents, their goodwill and reputation for the B-schools.
چکیده
مقدمه
تعلیم پایاپای یا منتورینگ در آموزش عالی
تعلیم پایاپای یا منتورینگ در آموزش مدیریت
اهمیت پروفایل شخصی اساتید منتور
شخصیت مربی (منتور)
فعالیت های منتورینگ
اثربخشی تعلیم پایاپای یا منتورینگ
بلوغ شاگرد یا فرد تحت حمایت
اهداف تحقیق
فرضیه ها (H1 و H2)
روش تحقیق
ابزار جمعآوری داده
اعتبارسنجی چارچوب مفهومی اتخاذ شده در این تحقیق
میانگین واریانس استخراجی (AVE) و پایایی (قابلیت اطمینان)
اثرات مستقیم و غیرمستقیم
مسیرهای سازه در مدل اعتبارسنجی شده
بلوغ حمایتی محصلین
نتیجه گیری: معانی ضمنی برای مؤسسات کسبوکار
پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی
Abstract
Introduction
Review of literature
Mentoring in higher education
Mentoring in management education
Significance of mentors’ personal profile
Mentor’s personality
Mentoring activities
Effectiveness of mentoring
Prote´ge´ maturity
Objectives of the research
Research methodology
Tools for data collection
Validation of the conceptual framework adopted for the study
Average variance extracted (AVE) and reliability
Direct and indirect effects
Construct paths in the validated model
Prote´ge´ maturity of students
Conclusion: implications for B-schools
Suggestions for future research