چکیده
اقدام ابتکاری استراتژی رشد شهر، که میشل پرتر معلم مذهبی مدیریت در ایالاتمتحده الهامبخش آن بوده است (1995)، خوشههای کسبوکار را بهعنوان وسیلهای برای تشویق به بازسازی نواحی محروم داخل شهر در انگلستان ترویج میدهد. در این مقاله تحول مداوم یکی از راهنماهای اولیه برای این ابتکار مطرحمیشود-منطقه حاشیهای شهر لندن که در آن 6 خوشه خلاق بهعنوان محرک توسعه اقتصادی و شمول اجتماعی مورد هدف قرارگرفتهاند. این مقاله با طرح پژوهش پایه توسط خوشه جواهرفروشی به دنبال این است که میزان کسب مزیت رقابتی از محل این خوشه در درون شهر و میزان توانایی این خوشه در مشارکت برای بازسازی این منطقه محلی را مشخص کند. بنابراین نقدی بر نظریه پرتر ارائه میکند و به ما در درک این موضوع کمک میکند که خوشههای خلاق تا چه اندازه میتوانندبهعنوان ابزاری برای بازسازی داخلی شهر عمل کنند.
مقدمه
در سالهای اخیر، علاقه به صنایع خلاق و نقش بالقوه این صنایع بهعنوان ابزاری برای پرداختن به تعدادی از سیاستها و نگرانیهای مهم دولتی، افزایش یافته است، علیالخصوص آن دسته که به شهرهای ما مربوط میشوند. این علاقهها ریشه در میزان اهمیت این بخشها و همچنین رشد سریع آنهابر اساسگزارشها دارند. بهعنوانمثال، در سال 2004 در کشور انگلستان ادعا شد که شرکتهای خلاق برای بیش از 8/1 میلیون نفر شغل ایجاد کردند و این میزان اشتغال 8 درصد از ارزشافزوده خالص اقتصاد انگلستان محسوب میشد، درحالیکه رشد سالانه این شرکتها بین سالهای 1997 و 2002 در مقایسه با 3درصد از کل اقتصاد، متوسط 6 درصد بود (لندن خلاق، 2006). به نظرمیرسد این میزان رشد اهمیت بهخصوص در شهرها داشته باشد، که اغلب 2 تا 3برابر نسبت ملی هستند (LDA، 2005).
نتیجهگیری
این مطالعه موردی چند مسئله را مطرح میکند که به بررسی ارزش مفهوم خوشه بهعنوان ابزاری برای درک نحوه کسب مزیت رقابتی توسط شرکتهامیپردازند. تجربه خوشه جواهرفروشی در حاشیه شهر نشان میدهد که خوشهبندی میتواند برخی مزایای رقابتی برای برخی شرکتها ایجاد کند، بخصوص جایی که تولید مستلزم ورودی یک سری مهارتهای مختلف است و مجاورت نزدیک کسبوکارهایی که این مهارتها را عرضه میکنندبازده فرایند تولید را آسان میسازد. اما برای کسبوکارهای دیگر رسیدگیهای مختلف، همچون هزینه منابع، مهمتر از مجاورت جغرافیایی است، و درنتیجه شبکههای زنجیره تأمینآنهابهخوبی فراتر از مناطق محلی گسترش مییابند. این امر بر اهمیت شناخت گروههای فرعی مختلف در یک خوشه دره نگام توسعه راهبردی برای حمایت تأکیدمیکند. همچنین نشان میدهد که تعریف مرزهای خوشه دشوار است و بعید به نظر میرسد با یک منطقه بازسازیشده بهخوبی منطبق باشد. این امر پیامدهای قابلتوجهی برای مدیریت اقدامات خوشهای به دنبال دارد.
Abstract
Inspired by US management guru Michael Porter (1995) the City Growth Strategy initiative is promoting business clusters as a means of encouraging the regeneration of deprived inner city areas in the UK. This paper draws on an ongoing evaluation of one of the initial pilots for this initiative – the City Fringe area of London where six creative clusters are being targeted as a means of stimulating local economic development and social inclusion. Drawing on baseline research with the jewellery cluster the paper explores the degree to which this cluster gains competitive advantage from its inner city location and the extent to which it is able to contribute to the regeneration of the local area. It thus provides a critique of Porter’s theory and contributes to our understanding of the extent to which creative clusters can act as a tool for inner city regeneration.
Introduction
In recent years there has been a growing interest in the creative industries and their potential role as a tool for addressing a number of key government policies and concerns, particularly those concerned with our towns and cities. This interest stems from the significant size of the sector as well as the rapid growth it has reportedly experienced. In the UK in 2004, for example, it is claimed that creative companies provided employment for over 1.8 million people and accounted for 8 per cent of Gross Value Added of the UK economy, while between 1997 and 2002 they grew at an average of 6 per cent per annum compared to 3 per cent for the whole economy (Creative London 2006). This growth appears to be particularly significant within cities, often two to three times the national proportion (LDA 2005).
Conclusions
This case study raises a number of issues that question the value of the cluster concept as a tool for understanding how firms gain competitive advantage. The experience of the jewellery cluster in the City Fringe suggests that clustering can provide some competitive advantages to some firms, particularly where production requires the input of a range of different skills and where the close proximity of businesses offering these skills facilitates the efficiency of the production process. But for other businesses different considerations, such as the cost of supplies, are more important than geographical proximity, and their supply chain networks extend well beyond the local area as a result. This emphasizes the importance of understanding the different subgroups within a cluster when developing a strategy for support. It also suggests that cluster boundaries are difficult to define and are unlikely to coincide neatly with a given regeneration area. This has significant implications for the management of cluster initiatives.
چکیده
مقدمه
خوشهها: برخی مسائل مهم و کلیدی
صنایع خلاق، خوشههای خلاق و بازسازی
استراتژی رشد شهر (CGS)
استراتژی رشد شهری در حاشیه شهر (CF CGS)
خوشه جواهرفروشی
مزایای رقابتی مکان حاشیه شهر
مکان استراتژیک
تقاضای بازار محلی
یکپارچگی با خوشههایمنطقهای
منابع انسانی
درگیری و رهبری در بخش خصوصی
آیا رویکرد بهتری برای بازسازی وجود دارد؟
نتیجهگیری
Abstract
Introduction
Clusters: some key issues
Creative industries, creative clusters and regeneration
The City Growth Strategy (CGS)
The City Fringe City Growth Strategy (CF CGS)
The Jewellery cluster
The competitive advantages of a City Fringe location
Strategic location
Local market demand
Integration with regional clusters
Human resources
Private sector involvement and leadership
A better approach to regeneration?
Conclusions