چکیده
عزتنفس پائین یکی از ویژگیهای مشترک بیماران مبتلا به اختلال بىاشتهايى عصبى است و تاکنون به عنوان یک عامل زمینهساز، تسریعکننده، و تداومبخش آن مورد فرضیهسازی قرار گرفته است. هدف این مطالعه ارزیابی اثربخشی تشکیل یک گروه عزتنفس مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی بوده است. گروه یاد شده در یک محیط طبيعتگرايانه شکل گرفته است که بیماران بستری شده آن به اختلال بىاشتهايى عصبى مبتلا بودهاند. این مطالعه شامل 119 بیمار زن بوده است که مبتلا به اختلال بىاشتهايى عصبى تشخیص داده شدهاند و همه شرکتکنندگان آن پرسشنامهها را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردهاند. این گروه در مدت پنج تا شش جلسه هفتگی تشکیل شده است. تشکیل این گروه عزتنفس موجب بهبود معنادار آماری عزتنفس اعضای گروه شد که نمیتوان آن را صرفا بر حسب شاخص توده بدنی (BMI) توضیح داد و به آن معنا است که تشکیل این گروه تسهیل کننده تغییرات مثبت در بیماران مبتلا به اختلال بىاشتهايى عصبى بوده است. همچنین تشکیل گروه یاد شده تاثیراتی هرچند اندک بر بهبود خود ادراکی بیماران از توانایی ایجاد تغییر داشته باشد. این یافتهها نشان میدهند که تشکیل گروه عزتنفس فوایدی در بهبود عزتنفس و یا خودکارآمدی بیماران دارد و به منظور تائید این یافتهها باید در آینده آزمونهای مربوطه به افزودن شرایطی به گروه کنترل تکرار شوند.
1. مقدمه
تاکنون تلاشهایی برای بررسی روشهای گوناگون گروهدرمانی موثر در بهبود نشانهها و عوامل نگهدارنده در مورد بیماران مبتلا به بىاشتهايى عصبى انجام گرفته است. اگرچه شواهدی متقن دال بر برتری روشهای درمانی ارائه شده در محیطهای جمعی در مقایسه با محیطهای فردی وجود ندارد، بخش رو به رشدی از ادبیات تحقیق این موضوع گروهدرمانی را به عنوان یکی از شکلهای موثر، معنادار، و مقرون به صرفه از مداخله روانشناختی میشناسد. مشخص شده است که مداخلات گروهی یک محیط درمانی ایمن برای آموختن از دیگران، تمرین مهارتهای برقراری ارتباط، و مطالب درسی و روانی-آموزشى را برای فرد فراهم میکند. اگرچه تحقیقات پیشین نشان میدهند که اجرای رویکردهای درمانی بینفردی، توانبخشی شناختی، تصویر بدن، کمالگرایی، و الگوهای انگیزشی نتایجی مثبت در پی داشتهاند، هنوز درباره کارآمدترین مداخلات برای درمان بیماران مبتلا به بىاشتهايى عصبى در قالب یک گروه ابهامات بسیاری وجود دارد.
5. نتیجهگیری
نتیجهگیری اینکه، حضور بیمارانی که دچار بىاشتهايى عصبى هستند در یک دوره کوتاه گروهدرمانی مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی موجب بهبود عزتنفس آنها شده است. از آنجائیکه تعداد مطالعات اندکی در ادبیات این موضوع عزتنفس را کانون توجه خود قرار دادهاند، نیاز به تحقیقات بیشتر به ویژه تحقیقاتی که کنترل بیشتری بر آن اِعمال شده باشد وجود دارد. عزتنفس، در کنار مداخلات گروهی دیگر، میتواند یک عنصر مفید در برنامههای درمان بیماران بستری باشد که دوره درمانی آنها کوتاه یا نامعلوم است و یا مداخلات فردی جندجلسهای محدودی وجود دارند. همچنین این روش برای زمانی که بیماران دچار ناخوشی شدید هستند و بنابراین ممکن است نتوانند در فعالیتهای روانشناختی عمیق مشارکت کنند میتواند مفید واقع شود.
Abstract
Low self-esteem is a common feature in Anorexia Nervosa (AN) and has been hypothesised to act as a predisposing, precipitating, and perpetuating factor. The aim of this study was to assess the effectiveness of a Cognitive Behavioural Therapy (CBT)-based self-esteem group in a naturalistic setting of patients with AN in an inpatient treatment programme. Included in this study were 119 female patients diagnosed with AN, with all participants completing self-report questionnaires before and after the intervention. The group consisted of five to six weekly sessions. The self-esteem group led to a statistically significant improvement in self-esteem, which could not be explained by an increase in BMI alone, suggesting that the group is facilitating positive changes within an AN group. The group also had a small effect on improving patients self-perceived ability to change. These findings suggest that the brief self-esteem group has some benefits in improving patients’ self-esteem/self-efficacy and should be replicated in the future with a control condition to confirm findings.
1. Introduction
Attempts have been made to explore various group treatment modalities that are effective in improving the symptoms and maintaining factors for patients with AN [1,2]. Although there is no evidence that the treatments offered in a group setting are superior to individual treatments, there is a growing body of literature that recognises group therapy as an effective, meaningful, and cost effective form of psychological intervention [3,4]. It has been recognised that group interventions provide a safe therapeutic setting to learn from others, practice communication skills, and provide psychoeducational and homework materials [5]. Although previous research suggests that positive outcomes were evidenced in the implementation of Interpersonal Therapy, Dialectical Behaviour Therapy, Cognitive Remediation Therapy, body image, perfectionism, and motivational models [6–11], much uncertainty exists about the most efficacious intervention for AN if offered in a group format [12].
5. Conclusions
In conclusion, self-esteem improved for patients with AN over the duration of a brief CBT-based self-esteem group. With so few studies focused on self-esteem available in the literature, there is a need for further research, especially those that utilize a controlled design. The self-esteem, amongst other group interventions, can be a helpful element to inpatient treatment programmes where the length of stay is short or unknown and when multi-session individual interventions are limited. It can also be useful when patients are severely unwell and therefore may not be able to engage in deep psychological work.
چکیده
1. مقدمه
2. مستندات و روشها
2.1 مشارکتکنندگان
2.2 گروه عزتنفس مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی
2.3 معیارهای ارزیابی
2.4 تحلیل آماری
3. نتایج
3.1 تحلیل ثانوی
3.2 کنارهگیری
4. تشریح مطالب
5. نتیجهگیری
Abstract
1. Introduction
2. Materials and Methods
2.1. Participants
2.2. CBT-Based Self-Esteem Group
2.3. Measures
2.4. Statistical Analysis
3. Results
3.1. Secondary Analysis
3.2. Attrition
4. Discussion
5. Conclusions