چکیده
نگرانی های مربوط به استهلاک منابع و آلودگی محیط زیست، تولیدکنندگان را وادار می کند، به پایداری زیست محیطی توجه بیشتری کنند. این موضوع در شرکت های تولیدی بنگاه به بنگاه (B2B)، که در عملیات خود از منابع طبیعی استفاده زیادی می کنند و مسبب تاثیرات قابل توجه بر محیط زیست هستند، اهمیت خاصی دارد. علیرغم اینکه تولیدکنندگان بنگاه به بنگاه، در شیوه های پایداری زیست محیطی سرمایه گذاری زیادی می کنند، پژوهش ها، درباره اینکه تا چه حد تولیدکنندگان B2B از طریق پایداری زیست محیطی، به تصویر ذهنی مثبت از برند و عملکرد عالی بازار دست می یابند، توضیح کمی ارائه می دهند. علاوه بر این، تحقیق هیچ شیوه های سازمانی که مسیر پایداری زیست محیطی به عملکرد بازار را تقویت کند، شناسایی نکرده است. بر اساس نظریه نشان دهی، ادبیات مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)، تئوری نگرش و داده های جمع آوری شده از تولید کنندگان B2B و مشتریان آنها، نشان می دهیم که شیوه های پایداری زیست محیطی، مزایای مثبتی برای تصویر ذهنی برند تولیدکنندگان B2B ایجاد می کنند، که به نوبه خود بر عملکرد بازار تاثیر می گذارد. علاوه بر این، CRM موثر و کارکردن با مشتریان تجاری که از نگرش های مثبت زیست محیطی برخوردارند، شرایط مرزی ضروری هستند که مسیر شیوه های پایداری زیست محیطی به عملکرد بازار را تقویت می کنند.
1. مقدمه
افزایش آلودگی و مصرف منابع توسط کسب و کارها به همراه فشارهای حاصل از تغییر جو، نگرانی هایی درباره بررسی چالش های محیطی ایجاد کرده است(آلبینو، دانگلیکو، و پونتراندولفو، 2012؛ گاپتا، زینکوتا، و مور، 213). این چالش ها، به همراه افزایش تاکید برای بررسی مسائل محیطی توسط آژانسهای حفاظت محیطی و دولتی، تولید کنندگان را مجاب می نماید تا در عملیات خود، شیوه های پایداری زیست محیطی را اتخاذ کنند(اسفهبودی، ژانگ و واتسون، 2016). پایداری زیست محیطی، زمانی که از منظر کسب و کار بررسی می شود، شامل پیشگیری از آلودگی، به حداقل رساندن ضایعات و کاهش مصرف مواد خام و انرژی به هدف کاهش تاثیرات مخرب و مضر فعالیت های شرکت بر محیط زیست می باشد(آنتولین- لوپز، داگالو-کاپالوس، و مونتیل، 2016؛ گاپت و کومر، 2013). یک مزیت مهم برای تولیدکنندگان هنگام اتخاذ شیوه های پایداری زیست محیطی، پایدار پذیری میان مشتریانی است که نگران محیط زیست هستند.(کومار و کریستودولوپولو، 2014؛ شارما،آیر، مهروتا و کریشنان، 2010).
5. بحث و کاربردها
امروزه مدیران تحت فشار فزاینده برای سرمایه گذاری در شیوه های پایداری زیست محیطی هستند تا از محیط زیست محافظت کنند و منابع را کاراتر به کار گیرند(اسفهبدی و همکاران، 2016). ادبیات از این دیدگاه که مشتریان B2B به خرید از برندهایی اهمیت می دهند که توجه بیشتری به پایداری زیست محیطی دارند(کومار و کریستودالوپولو، 2014؛ شارما و همکاران، 2010)، پشتیبانی می کند. با این وجود، این مقاله توضیح نمی دهد تا چه حد سرمایه گذاری در پایداری زیست محیطی شرکت های B2B را قادر می سازد تا دارایی های بازاریابی ناملموس خود، به ویژه برند را به عنوان یک دارایی بازاریابی مهم، تقویت کنند. این مطالعه نشان می دهد تا چه اندازه شرکت های تولیدی B2B که پایداری زیست محیطی را دنبال می کنند، تصویر برند و عملکرد بازار خود را بهبود می دهند. با توجه به تمرکز ما بر پایداری زیست محیطی، تصویر برند و عملکرد بازار، نقش اقتضایی CRM و نگرش های زیست محیطی مشتریان کسب و کار را نیز بررسی کردیم. چارچوب نظری ما از طریق روش شناسی ما تایید می شود، که شامل چشم اندازهای ذینفعان مختلف(مانند شرکت های تولیدی B2B [ مدیران واحدهای مختلف کسب و کار] و مشتریان کسب و کارآنها) از صنایع تولیدی مختلف می باشد. یافته های ما کاربردهای مدیریتی و نظری مختلفی ارائه می دهد.
Abstract
Resource depletion and environmental pollution concerns are forcing manufacturers to pay greater attention to environmental sustainability. This is especially so for business-to-business (B2B) manufacturing firms who intensively use natural resources in their operations and are blamed for observable impacts on the environment. Despite investments in environmental sustainability practices by B2B manufacturers, studies provide little explanation about the extent B2B manufacturers obtain a positive brand image and superior market performance through environmental sustainability. Furthermore, research has not identified organisational practices that strengthen the path from environmental sustainability to market performance. Drawing on signalling theory, the customer relationship management (CRM) literature, attitude theory, and data collected from B2B manufacturers and their customers, we show that environmental sustainability practices provide positive benefits to B2B manufacturers' brand image, which, in turn, impacts market performance. Further, effective CRM and working with business customers with positive environmental attitudes are essential boundary conditions that strengthen the path from environmental sustainability practices to market performance.
1. Introduction
Increasing pollution and consumption of resources by businesses, along with pressures from climate change have fuelled concerns about addressing environmental challenges (Albino, Dangelico, & Pontrandolfo, 2012; Gupta, Czinkota, & Melewar, 2013). These challenges, along with the greater emphasis on addressing environmental issues by governmental and environmental protection agencies, are forcing manufacturers to adopt environmental sustainability practices in their operations (Esfahbodi, Zhang, & Watson, 2016). Environmental sustainability when viewed from a business perspective concerns pollution prevention, waste minimisation, and reduction of energy and raw material consumption, aimed at diminishing the detrimental consequences of firms' activities on the environment (Antolín-López, Delgado-Ceballos, & Montiel, 2016; Gupta & Kumar, 2013). An important benefit for manufacturers in adopting environmental sustainability practices is being noted for sustainability among customers concerned about the environment (Kumar & Christodoulopoulou, 2014; Sharma, Iyer, Mehrotra, & Krishnan, 2010).
5. Discussion and implications
Manufacturers are now under mounting pressure to invest in environmental sustainability practices to protect the environment and use resources more efficiently (Esfahbodi et al., 2016). The literature supports the view that B2B customers are placing greater emphasis on purchasing from brands that show higher concern for environmental sustainability (Kumar & Christodoulopoulou, 2014; Sharma et al., 2010). However, the literature is silent on the extent that investment in environmental sustainability benefits B2B firms to strengthen their intangible marketing assets, especially brand as a major marketing asset. This study identifies the extent to which B2B manufacturing firms pursuing environmental sustainability improves their brand image and market performance. Given our focus on environmental sustainability, brand image, and market performance, we also examined the contingency roles of CRM and business customers' environmental attitudes. Our theoretical framework is validated through our methodology, which includes the perspectives of multiple stakeholders (i.e., B2B manufacturing firms [multiple business unit managers] and their business customers) from different manufacturing industries. Our findings offer several theoretical and managerial implications.
چکیده
1. مقدمه
2. پیشینه مفهومی و فرضیه ها
2.1.پایداری زیست محیطی و تصویر ذهنی از برند
2.2. نقش تعدیل گر CRM
2.3. تصویر ذهنی از برند و عملکرد بازار
2.4. نقش تعدیل کننده نگرش های محیطی مشتریان
3. روش شناسی
3.2. ویژگی های نمونه و جمع آوری داده
3.3. معیارها
3.4. ویژگی های اندازه گیری
4. نتایج
5. بحث و کاربردها
5.1.کاربرد های نظری
5.2. کاربردهای مدیریتی
5.3. محدودیت ها و رهنمودهایی برای تحقیقات آتی
ABSTRACT
1. Introduction
2. Conceptual background and hypotheses
2.1. Environmental sustainability and brand image
2.2. The moderating role of CRM
2.3. Brand image and market performance
2.4. The moderating role of customers' environmental attitudes
3. Methodology
3.1. Sample and context
3.2. Sample characteristics and data collection
3.3. Measures
3.4. Measurement properties
4. Results
5. Discussion and implications
5.1. Theoretical implications
5.2. Managerial implications
5.3. Limitations and direction for future research