چکیده
سبک های دلبستگی در طول تجربیات هیجانی دوران کودکی شکل می گیرد. این تجربیات ممکن است با ویژگی های مرتبط با هیجانات شکل بگیرد، ازجمله نحوه تفسیر و تنظیم احساسات خود و دیگران توسط کودکان. این ویژگی های مربوط به هیجان در بسیاری از مدل های هوش هیجانی (EI) پدیدار می شود، به طوری که EI ممکن است به سبک های دلبستگی مربوط شود. ما یک فراتحلیل برای برآورد ارتباط بین EI و سبک های دلبستگی انجام می دهیم (26 مطالعه، N = 6914). ما فقط نمونه های غیر بالینی و ارزیابی های روان سنجی معتبر را در مطالعه خود می گنجانیم. ما نوع EI را به عنوان تعدیل کننده مورد بررسی قرار می دهیم و با استفاده از تجزیه و تحلیل زیر گروه ها و فرا رگرسیون، توانایی EI را با مقیاس های رتبه بندی EI مقایسه می کنیم. ما دریافتیم که دلبستگیِ اضطرابیِ کمتر، به طور معناداری با مقیاس های رتبه بندی EI (r = 0.25 ، k = 26) و EI توانایی (r = 0.16 ، k = 45) ارتباط دارد، دلبستگی اجتنابیِ کمتر، به طور معناداری با مقیاس های رتبه بندی EI (r = 0.36 ، k = 21) و EI توانایی (r = 0.21 ، k = 40) مرتبط است، اما دلبستگیِ ایمن تنها با مقیاس های رتبه بندی EI (r = 0.31 ، k = 30) ارتباط معناداری دارد. نوع EI فقط ارتباط EI/دلبستگی اجتنابی را تعدیل کرد (β = 0.14 ، p = .01). ما در مورد مکانیسم های احتمالی که EI می تواند بر توسعه اولیه سبک های دلبستگی (و بالعکس) تاثیر بگذارد، بحث می کنیم در حالی که تصدیق می کنیم جهت علیتی زمینه های ارتباط EI/دلبستگی نامشخص است.
1. مقدمه
نظریه دلبستگی توضیح می دهد که چگونه باورها و تمایلات پایدار حول روابط بین فردی در تعاملات سرپرست-کودک توسعه می یابد و به دیگر روابط بین فردی منتقل می شود (فرلی و شیور، 2021). این ویژگی های پایدار به عنوان سبک های دلبستگی شناخته می شوند و به عنوان دلبستگی ایمن در مقابل شکل های مختلف دلبستگی ناایمن تعریف می شوند (اضطرابی، اجتنابی، تحقیر کننده، پریشانی). تصور میشود دلبستگی بزرگسالان تحت تاثیر تجربیات و رویدادهای کودکی است، به طوری که سبک های دلبستگی در طول عمر بزرگسالان نسبتا پایدار هستند (باولبی، 1982؛ کالینز و رید، 1990؛ فرلی و شیور، 2021). دلبستگی بزرگسالان به عوامل درون فردی و بین فردی مرتبط است، از جمله ویژگی های شخصیتی، ظرفیت های هیجانی، تاثیر بر کنترل و نگرش ها، باورها و انتظارات دیگران (فرالی و شریور، ۲۰۲۱؛ کوبک و اسکری، ۱۹۸۸؛ شاور و برنان، ۱۹۹۲؛ ویردن، پیترز، بری، بارروکلوگ و موندسیج، ۲۰۰۸). بسیاری از این عوامل زیربنای مدل های مدرن هوش هیجانی (EI) هستند، به طوری که یک ارتباط مفهومی واضح بین EI بالاتر و سبک های دلبستگی بزرگسالان وجود دارد. برای اثبات این که آیا این پیوند مفهومی توسط روابط تجربی اثبات شده است یا خیر، در زیر یک فراتحلیل از رابطه بین EI و سبک های دلبستگی را مطرح می کنیم. در انجام این کار، دو روش مختلف اندازه گیری EI (مقیاس های توانایی و مقیاس های درجه بندی) و سبک های دلبستگی مختلف چندگانه (به عنوان مثال ایمن، اضطرابی، اجتنابی، تحقیر کننده و پریشانی) را در نظر می گیریم. هدف ما این است که تعیین کنیم کدام سبک های دلبستگی به ترتیب با شایستگی های هیجانی صفت و توانایی EI مرتبط هستند.
Abstract
Attachment styles form during childhood emotional experiences. These experiences may be shaped by emotion-related traits such as how children interpret and regulate their own and others' emotions. These emotion-related traits appear in many emotional intelligence (EI) models, such that EI may relate to attachment styles. We conduct a meta-analysis to estimate the association between EI and attachment styles (26 studies, N = 6914). We include only non-clinical adult samples and validated psychometric assessments. We examine EI type as a moderator, comparing ability EI versus EI rating-scales using subgroups analysis and meta-regression. We find that lower anxious attachment is significantly associated with EI rating-scales (r = −0.25, k = 26) and ability EI (r = −0.16, k = 45), lower avoidant attachment is significantly associated with EI rating-scales (r = −0.36, k = 21) and ability EI (r = −0.21, k = 40), but secure attachment is significantly associated with EI rating-scales only (r = 0.31, k = 30). EI type significantly moderated the EI/avoidant attachment association only (β = −0.14, p = .01). We discuss possible mechanisms by which EI could influence early development of attachment styles (and vice-versa) while acknowledging that the causal direction underlying EI/attachment associations is unclear.
1. Introduction
Attachment theory describes how enduring beliefs and tendencies around interpersonal relationships develop in infant-caregiver interactions and transfer to other interpersonal relationships (Fraley & Shaver, 2021). These enduring traits are known as attachment styles and are broadly defined as secure attachment versus various forms of insecure attachment (e.g., anxious, avoidant, dismissive, preoccupied, etc.). Adult attachment is thought to be influenced by childhood experiences and events, such that attachment styles are relatively stable over the adult lifespan (Bowlby, 1982; Collins & Read, 1990; Fraley & Shaver, 2021). Adult attachment is related to intrapersonal and interpersonal factors, including personality traits, emotional capacities, affect regulation, and the attitudes, beliefs, and expectations of others (Fraley & Shaver, 2021; Kobak & Sceery, 1988; Shaver & Brennan, 1992; Wearden, Peters, Berry, Barrowclough, & Liversidge, 2008). Many of these factors underpin modern models of emotional intelligence (EI), such that there is a clear conceptual link between higher EI and adult attachment styles. To establish whether this conceptual link is substantiated by empirical relationships, below we outline a meta-analysis of the relationship between EI and attachment styles. In doing so, we consider the two different ways of measuring EI (ability scales and rating scales) and multiple different attachment styles (e.g., secure, anxious, avoidant, dismissive, preoccupied). Our goal is to establish which attachment styles are related to the emotional competencies of trait and ability EI, respectively.
چکیده
1. مقدمه
1.1 هوش هیجانی
2.1 نظریه دلبستگی
۱. ۳ هوش هیجانی و دلبستگی
2. روش
1.2 جستجوی ادبیات
2.2 معیارهای ورود و خروج
2.3 کدگذاری
4.2 رویکرد فرا تحلیلی
3. نتایج
1.3 فراتحلیل
4. بحث
4.1 جهت تحقیقات آینده
5. نتیجه گیری
منابع
Abstract
1. Introduction
1.1. Emotional intelligence
1.2. Attachment theory
1.3. EI and attachment
2. Method
2.1. Literature search
2.2. Inclusion and exclusion criteria
2.3. Coding
2.4. Meta-analytic approach
3. Results
3.1. Meta-analysis
4. Discussion
4.1. Future research directions
5. Conclusion
Declaration of competing interest
References