چکیده
اهداف: مطالعات قبلی که رابطۀ بین کابوس و خودکشی را مورد بررسی قرار می دهند، نتایج مختلفی را به دست آورده اند. هدف ما بررسی تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم کابوس ها بر روی بروز خودکشی است.
روش ها: ما از یک مطالعۀ هم گروهی آینده نگر مبتنی بر 40902 شرکت کننده با یک دورۀ میانگین پیگیری 19.0 ساله استفاده کردیم. مدل های مخاطرات متناسب کاکس با سن به دست آمده به عنوان مقیاس زمانی برای تضمین نسبت خطرات (HR) خودکشی با فواصل اطمینان (CI) 95% به عنوان تابعی از وجود یا عدم وجود افسردگی و کابوس برازیده شدند. تحلیل میانجی جهت ارزیابی میزان نقش افسردگی در ایجاد رابطۀ بین کابوس و بروز خودکشی به کار رفت.
نتایج: هیچ ارتباطی بین کابوس ها و بروز خودکشی در میان شرکت کنندگان بدون افسردگی مشاهده نشد. بروز خودکشی در میان شرکت کنندگان با تشخیص افسردگی در میان آنهایی که دارای کابوس وآنهایی که بدون کابوس بودند، در مقایسه با شرکت کنندگان غیرافسردۀ بدون کابوس، مشابه بود (HR:12.3، CI: 5.55-27.295% در مقابل HR:13.2، CI: 7.25-24.195%). تحلیل میانجی هیچ تأثیر معناداری از سوی کابوس بر روی بروز خودکشی نشان نداد. با این حال، بروز افسردگی در حین پیگیری در بین آنهایی که از کابوس رنج می بردند در مقایسه با آنهایی که ازکابوس رنج نمی بردند بیشتر بود (0.001 p <).
نتیجه گیری: یافته های ما نشان می دهد که کابوس هیچ تأثیری بر روی میزان بروز خودکشی ندارد، اما ممکن است نشان دهندۀ سابقۀ افسردگی باشد. این یافته ها مورد تأیید کشفیات اخیر مربوط به هم بستگی ژنتیکی شدید کابوس ها با اختلالات افسردگی بدون هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه کابوس زمینۀ بیماری های روانی و مشکلات روانی را فراهم می سازد، است. مطالعاتی که هم افسردگی و هم کابوس را مورد هدف قرار می دهند، زمانی که این شرایط همزمان رخ می دهند، ممکن است مزایای درمانی بیشتری را ایجاد کنند.
1. مقدمه
افسردگی یک نگرانی اصلی برای سلامت عموم با علل متعدد است. در سطح فردی، تعامل بین عوامل مستعدکننده، واسطه ها و عوامل تسریع کننده در خطر توسعۀ رفتار خودکشی نقش دارند [1]. پیشرفت تشخیص و درک عوامل تأثیرگذار بر رفتار خودکشی می تواند تشخیص افراد در معرض ریسک بالا را تسهیل سازد.
کابوس ها خواب های ترسناک و آشفته ای هستند که معمولا شامل خطراتی برای بقاء، امنیت یا سلامت فیزیکی هستند که می توانند شخص در حال خواب را بیدار سازند [2]. کابوس ها می توانند پس از یک سانحه یا آسیب به عنوان یک بخش از واکنش استرس پس از آسیب، بدون علت مشخص یا بر اثر مصرف داروها رخ دهند [3]. کابوس های مکرر هم مربوط به آسیب های روانی عمومی [4] و هم اختلالات روانی خاص، خصوصا، اختلال استرس پس از سانحه [5-3]، اختلال افسردگی اساسی [6]، شیزوفرنی [6] و اختلال شخصیت مرزی [7] است. شواهد نشان می دهد که کابوس ها ممکن است مدت زمان طولانی ای ادامه داشته باشند [10-8]. کابوس ها، همانند سایر اختلالات خواب با افزایش خطر افکار خودکشی، اقدام به خودکشی و مرگ در اثر خودکشی مرتبط بوده اند [20-11].
Abstract
Objective Previous studies investigating the association between nightmares and suicide have yielded different results. We aimed to investigate whether nightmares, directly or indirectly, influence the incidence of suicide.
Methods We used a prospective cohort study, based on 40,902 participants with a mean follow-up duration of 19.0 years. Cox proportional hazards models with attained age as time-scale were fitted to estimate hazard ratios (HR) of suicide with 95% confidence intervals (CI) as a function of the presence or absence of depression and nightmares. Mediation analysis was used to asses to what extent the relationship between nightmares and the incidence rate of suicide could be mediated by depression.
Results No association was observed between nightmares and the incidence of suicide among participants without depression. Compared with non-depressed participants without nightmares, the incidence of suicide among participants with a diagnosis of depression was similar among those with and without nightmares (HR 12.3, 95% CI 5.55–27.2 versus HR 13.2, 95% CI 7.25–24.1). The mediation analysis revealed no significant effects of nightmares on suicide incidence. However, the incidence of depression during follow-up was higher among those who suffered from nightmares than among those who did not (p < 0.001).
Conclusions Our findings indicate that nightmares have no influence on the incidence rate of suicide, but may reflect pre-existing depression. This is supported by a recent discovery of a strong genetic correlation of nightmares with depressive disorders, with no evidence that nightmares would predispose to psychiatric illness or psychological problems. Interventions targeting both depression and nightmares, when these conditions co-occur, may provide additional therapeutic benefit.
1. Introduction
Suicide is a major public health concern with heterogeneous etiology. On an individual level, the interplay between predisposing, mediating, and precipitating factors contribute to the risk of developing suicidal behavior [1]. Improved recognition and understanding of individual factors influencing suicidal behavior may facilitate the detection of high-risk individuals.
Nightmares are terrifying or disturbing dreams, usually involving threats to survival, safety or physical integrity, able to awaken the sleeper [2]. Nightmares can be posttraumatic as part of a posttraumatic stress reaction, idiopathic or drug induced [3]. Frequent nightmares have been related to both general psychopathology [4] and psychiatric disorders, in particular post-traumatic stress disorder [3e5], major depressive disorder [6], schizophrenia [6], and borderline personality disorder [7]. Evidence suggests that nightmares may persist over long periods of time [8e10]. As with other sleep disorders, nightmares have been associated with increased risk of suicidal ideation, suicide attempts and death by suicide [11e20].
چکیده
1. مقدمه
2. روش ها
2.1 ارزیابی (علائم افسردگی)
2.2 پیگیری و نتیجه
2.3 تحلیل آماری
3. نتایج
3.1 بروز افسردگی با فراوانی کابوس
3.2 تحلیل میانجی
4. بحث
منابع
Abstract
1. Introduction
2. Methods
2.1. Exposure assessment
2.2. Follow-up and outcome
2.3. Statistical analysis
3. Results
3.1. Incidence of depression by nightmare frequency
3.2. Mediation analysis
4. Discussion
References