مقدمه
مطالعه سازمان های بین المللی همواره از نقاط تلاقی نظریه های روابط بین المللی و قانون بین الملل بوده است، اگرچه این تلاقی همواره آشکار نبوده است. تقریباً تمامی سازمان های رسمی بین المللی محصول پیمان یا معاهده بوده اند. برخی از آنها به صراحت وظیفه تصویب مقرراتی را بر عهده دارند که گاهی اوقات به الزامات قانونی اجباری تبدیل می شوند (Alvarez 2006:219). برخی از آنها اختیار تفسیر و اجرای معاهدات را بر عهده دارند و این امر ارتباطی با نقش غیررسمی سازمان های بین المللی در مقام طرفداران هنجارها، حامیان مالی کنوانسیون ها یا دانشجویان حقوق ندارد.
از ابتدای دهه 1990، دو حوزه مذاکرات فعال فزاینده ای داشته اند که باعث شده است هر کدام خود را به طور ضمنی به دیگری بفهماند (Slaughter 1993a; Keohane 1997). اینکه این همگرایی پس از پایان جنگ سرد به وقوع پیوست، اتفاقی نیست، چون در این مرحله، به این سوال که آیا قانون بین الملل به این موضوعات مرتبط است یا خیر، به صورت مثبت پاسخ داده شده بود. این امر این امکان را به محققان داد که سوال بسیار جالبی را مطرح کنند: قانون چه زمانی و چگونه موضوعیت می یابد؟ و بسیاری در پاسخ به این سوال به نقش موسسات بین المللی به عنوان بازیگران نمایش قانونی بین المللی توجه کردند.
مطالعه سازمان های بین المللی ویژگی مهم دیگری دارد: این مطالعه تقریباً بیشتر عمل گرایانه بوده است تا اینکه نظرگرایانه باشد. در یک یا چند نکته، بیشتر آرای برجسته این حوزه، سنت های نظری غالب روابط و حقوق بین الملل را از همدیگر به عاریت گرفته اند. برای مثال، رابرت کوهان در بسیاری از نکات دوران حرفه ای خود، پارادایم ها و الگوهای لیبرال، انتخاب عقلانی، سازنده گرا، قانونی، جامعه شناختی، واقع گرایانه و نهادینه را به کار برده است. بسیاری از این موارد را می توان درباره جوزف نای، آن ماری اسلاتر، رابرت کوکس، استفان کاسنر، چادویک الگر، ارنست هاس گفت؛ ارنست هاس به نحو برجسته ای چرخش فکری از نظریه کارکردگرایانه به نظریه یادگیری انجام داد (Haas et al. 1977). این التقاط به ایجاد توافق بر روی برخی مقدمات اصلی نقش سازمان های بین المللی در حقوق بین-المللی کمک کرد. اینکه ایا قدرت بر هنجارها پیشی می گیرد و آیا اعتبار طولانی مدت شخص در رعایت قوانین بر نیازهای کوتاه مدت غالب می آید، اینها سوالاتی هستند که هنوز پاسخ داده نشده اند، اما به طور کلی این معنا مطرح است که حقوق و سازمان های بین المللی به طور کلی اهمیت دارند و حتی دولت هایی که قانون را رعایت نمی کنند باید به این مسأله توجه کنند که دولت های دیگر اقدامات آنها را از طریق نهادهای چندجانبه چگونه بررسی یا مجازات می کنند (Luck 2004).
نتیجه گیری
همان طور که در ابتدا اشاره شد، مطالعه ایجاد، حمایت و تبعیت از حقوق بین الملل در 15 سال گذشته به موضوع مطالعه اصلی سازمان های بین المللی بوده است، که بخشی از آن به دلیل تمایل به فراروی از توصیف کلی حکومت ها و رساله های انتزاعی در قانون و ارائه یک کار سیاسی مبتنی بر تجربه نشأت گرفته است. نکاتی را که در متون یافتیم به برخی از نتایج متقاعد کننده، اگرچه مبهم، اشاره دارند:
1 سازمان های بین المللی به عنوان مهم ترین بانیان هنجارها و قوانین بین المللی ظهور کرده اند، اگرچه لازم است بیشتر در مورد محدودیت های سیاسی و منابعی که آنها با آن مواجه می شوند، دانسته شود. تحقیق بیشتر برای تعیین اینکه سازمان های بین المللی چه زمانی می توانند از محدودیت های سیاسی رها شوند، لازم است. متون اصلی در این راستا جهت جدیدی را ارائه می دهد. اما درباره نحوه جمع آوری و بسیج منابع ملموس، از جمله تولید بودجه از منابع غیردولتی، می توان بیشتر گفت.
2 سازمان های بین المللی به طرز منحصر بفردی برای حمایت از حقوق بین الملل با دیدگاه های ایده آلیست و پراگماتیست سازگار شده اند. اما چنین به نظر می رسد که این ظرفیت با طیف گسترده ای از محدودیت ها، از جمله به ویژه با توانایی انجام تحقیقات درجه اول محدود می شود. باید کار بیشتری برای مقایسه شهرت کارکنان سازمان بین-المللی کار و توضیح تغییرات انجام شود.
3 عوامل عمومی بین المللی و داخلی و هم چنین عوامل خصوصی داخلی و بین المللی به شیوه های متعددی یا همدیگر تعاول دارند تا فرهنگ تبعیت را به وجود آورند. به ویژه، لازم است روش های ادغام عوامل خصوصی و ذی نفع در این سیستم ها و چرائی آن، بیشتر درک شود.
Summary
International organizations (IOs) have effectively modified the structure of international law. For more than six decades, IOs have echoed the aspirations of humankind, in pursuit of the ideal of realization of justice, and have furthermore contributed to that end. IOs are provided with privileges and immunities that are intended to ensure their independent and effective functioning. These are specified in the treaties that give rise to the organization, which are normally supplemented by further multinational agreements and national regulations under the international law. Rather than by national jurisdiction, legal accountability is intended to be ensured by legal mechanisms that are internal to the IO itself and by access to administrative tribunals. In the course of many court cases, where private parties tried to pursue claims against IOs, there has been a gradual realization that alternate means of dispute settlement are required, as states have fundamental human rights obligations to provide plaintiffs with access to court in view of their right to a fair trial. Otherwise, the organizations’ immunities may be put in question in national and international courts.
مقدمه
سازمان های بین المللی و توسعه حقوق بین المللی
سازمان های بین المللی و ترویج قوانین بین الملل
قانون گذاری
اجتماعی شدن
شبکه سازی
سازمان های بین المللی و تبعیت از قانون بین الملل
نظارت
ارزیابی
حل و فصل قانونی اختلافات
اجرا
مدیریت
نتیجه گیری
منابع
Introduction
International organizations and the development of international law
International organizations and the promotion of international law
Legislation
socialize
Networking
nternational organizations and international law compliance
Monitoring
Assessment
Legal disputes settlement
Enforcement
Management
Conclusion
Refernces