چکیده
کاربرد نظریه سرمایهداری و درک یک اقتصاد مستقل، مجموعهای از شاخههای زیستمحیطی و اجتماعی را ایجاد نموده که از طریق استدلال اقتصاد سنتی قابل توضیح نیست. به منظور تعدیل موثر و کارآمد موضوعات مرتبط با پایداری، مباحث توسعه پایدار روشهای متحولانهای را همچون شاخصهای توسعه پایدار ایجاد نموده تا به ارزیابی پیشرفت در حوزه پایداری در جوامع، بدون استفاده از روشهای سنتی تحلیل هزینه-سود بپردازد. شاخصهایی که در این پژوهش مطرح میگردد، به عنوان روش ارزیابی پروژه در دپارتمانهای توسعه جوامع محلی کاربرد دارد. با استفاده از سیاستهای مدیریتی رشد محلی به عنوان یک مبنا، این شاخصها ایجاد شدهاند تا نشان دهند که چگونه یک پروژه رو به توسعه دارای سهمی در اهداف این سیاستهای مرتبط با هر سه بعد پایداری: یعنی زیستمحیطی، اقتصادی، و اجتماعی-اقتصادی است.
مقدمه
همانند بسیاری از جوامع در ایالات متحده، شهر فلاگستاف و استان کوکونینو، واقع در ایالت آریزونا ، تلاش میکنند تا شرایط اقتصادیشان را از طریق یک مسیر زیستمحیطی پایدار بهبود بخشند. این تاکید به دلیل تغییرات سیستم ارزش در حوزه انتخابی ان منطقه است، که اولویت بیشتری را برای مسائل زیست محیطی نسبت به مسائل مشابه دیگر در نظر میگیرند و در بعضی از موارد، این مسئله دارای اهمیت بیشتری نسبت به سطوح اولویتهای اقتصادی است. استان کوکونینو به عنوان یک منطقه بیابانی و کوهستانی و بزرگترین استان از لحاظ جغرافیایی در ایالت آریزونا بوده و با این وجود به عنوان کمجمعیتترین استان در این ایالت است. فلاگستاف به عنوان شهر اصلی این استان بوده که دارای جمعیت تقریبی 65000 نفر است، که در ارتفاع 7000 فوت واقع است که در 13 قبیله بومی امریکا، و مهمترین انها یعنی قبیله ناواجو و قبیله هوپی در انجا زندگی میکنند. در دهههای گذشته، شهر فلاگستاف و استان کوکونینو به سمت رشد و توسعه پایدار در منطقه شمالی آریزونا حرکت کردهاند که این روند توسعه توسط ایالات و حوزههای انتخابی برای این استان سیاستگذاری شد. به منظور دستیابی به این هدف، این شهر و استان به طراحی برنامهها و اهداف توسعه عمومی در این منطقه مبادرت ورزیدند؛ و در مسیر این فرایند، مشارکت شهروندان برای تعریف این اهداف مد نظر قرار داده شد. مسئله پایداری، در حوزه نیازهای جوامع تعریف میگردد، که اولویت را روی حفظ و نگهداری روی اکوسیستم محیط قرار میدهد. تحلیل محتوای این برنامههای توسعه نشان داد که اگرچه رویکرد مشارکتی در طراحی این سیاستها مد نظر قرار داده شد، اما هیچ روند عملیاتی در ارتباط با اهداف این سیاستها در حوزه طرح خط و مش وجود نداشت، و بدینترتیب هیچ روش کارامد و موثری برای ارزیابی این روند وجود نداشت که چگونه پروژه توسعه جوامع، دارای سهمی در اهداف مورد نظر جامعه در طرحهای مورد نظر است. این مقاله به توسعه شاخصهای پایدارهی پروژهمحوری میپردازد که توسط مدیران بکار گرفته میشود تا ارزیابی کنند که ایا یک پروژه سهمی در اهداف مورد نظر جامعه در حوزه پایداری دارد یا خیر.
بحث
روش ما، به تحلیل طرحهای استانی و شهری میپردازد که شامل ارزیابی فرایندهای آماری طرح سیاست و محتوای سیاست موردنظر است. ابندائا به دنبال این هستیم که مشخص کنیم آیا یک فرایند دموکراتیک مستدلی بکار گرفته میشود یا خیر. سپس مشخص مینماییم که آیا این سیاستها شامل هر سه بعد توسعه پایدار است یا خیر، و در نهایت مشخص میکنیم که چگونه این سیاستهای میتواند به بهترین نحو به عنوان ابزار موثر و کارامدی برای نظارت باشد. تجزیه و تحلیلها اثبات میکند که این شهر و استان از یک فرایند مشارکتی برای طرحهای سیاسی که شامل بازخورد جامعه است استفاده میکند، اگرچه مشارکت سطوح اجتماعی-اقتصادی پایینتر به دلیل محدودیت منابع زمانی و پولی، است. دوم اینکه، پژوهش ما نشان داد که عوامل کاربری زمین و مدیریت رشد سیاستها، اهدافی را مد نظر قرار میدهد که سهمی در پایداری زیستمحیطی، افتصادی، و اجتماعی-اقتصادی دارد.
نتایج، برای ایجاد شاخصهای حاصل از شش سیاست محلی مد نظر قرار گرفتند که با هدف عملیاتیسازی ان مورد تحلیل قرار گرفتند. تحلیل محتوایی این سیاستها نشان میدهد که تاکید روی سیاستهایی وجود دارد که برای توسعه نیازمند تاثیرات زیستمحیطی پایین هستند، اگرچه اصول پایداری اجتماعی و اقتصادی با روش کمینه ایجاد میگردند. به دلیل این شرایط، طرح شاخصها بطور هدفمندی به ارزیابی تمام این سه بعد بصورت برابر پرداخته تا بتواند به انجام ارزیابی حقیقی سهم پروژه توسعه جامعه نسبت به تمام اهداف جامعه بپردازد.در این مسیر، درک اولویتهای پروژه از لحاظ هر سه بعد پایداری، کار سادهای است. اگر نتایج این شاخصها، اهمیت قطعی یکی از این ابعاد را نسبت به ابعاد دیگر نشان دهد، بدینترتیب، این دادهها به تایید تغییرات در طرح پروژه کنونی میپردازند. نکته در اینجاست که به منظور حصول رفاه کلی در جامعه از طریق توسعه پایدار، پروژههای جامعه باید سهمی در هر سه بعد پایداری داشته باشند، زیرا همه انها مرتبط به هم هستند. بنابراین، این پژوهش مشخص میکند که طرح مجموعه شاخصهای توسعه پایدار، به طور موثری باعث عملیاتی کردن اهداف سیاسی به شیوهای میگردد که به سنجش هر یک از ابعاد پایداری به صورت برابر میپردازد.
Abstract
The application of capitalist theory and the perception of an autonomous economy have created a range of environmental and social ramifications not addressed via traditional economic reasoning. In order to effectively and efficiently abate sustainability issues, the sustainable development discourse developed evaluation methods such as sustainable development indicators to gauge progress towards sustainability in communities without using traditional cost–benefit methods of analysis. The indicators created in this work are intended to be applied as a method of project evaluation in local community development departments. Using local growth management policy as a basis, these indicators have been designed to show how a development project contributes to policy goals that relate to all three dimensions of sustainability: environmental, economic, and socio-economic.
Introduction
As with many communities throughout the United States, the City of Flagstaff and Coconino County, Arizona, are currently attempting to improve their economic conditions via an environmentally sustainable route. This emphasis is due to a changing value system in the constituency of the region, which elevates environmental priorities to equivalent, and in some cases, more important levels than economic priorities. Coconino County may be defined as a high desert region and is the largest county geographically in the state of Arizona, yet it also qualifies as the least populated in the state. Flagstaff is the primary city in the county, with a population of approximately 65,000, and sits at an elevation of 7000 ft. in the midst of 13 Native American tribes, most notably the Navajo Nation and Hopi Tribe. Over the last decade, the City of Flagstaff and Coconino County have committed to redefining growth and sustainability in the northern Arizona region as required by both the state and its constituency. In order to accomplish this task, the city and county participated in a redesign of the general growth plans and goals for the area; a process which included citizen participation in defining those goals. Sustainability was defined in the context of community demands, which placed a priority on the conservation and preservation of the surrounding ecosystem. A content analysis of those growth plans revealed that although a participatory approach was taken in the design of policy, there was no operationalization of policy goals within the policy design, and thus no efficient and effective way to gauge how a community development project contributes to the community goals articulated in the plans. This paper develops project-specific sustainability indicators intended to be applied by project managers for the purpose of gauging whether or not a project contributes to already articulated community goals pertaining to sustainability.
Discussion
Our research produced an analysis of city and county plans that included evaluation of both the democratic process of policy design and the content of established policy. Initially, we wished to ascertain if a discursive democratic process was applied. Next, we wanted to determine if the policies include all three dimensions of sustainability, and, finally, we considered how these policies could best be operationalized to serve as effective and efficient tools for governance. The analysis demonstrated that the city and county applied a participatory process to policy design that involved community feedback, although participation of the lower socioeconomic levels was minimal due to resource constraints such as time and money. Second, research showed that the Land Use and Growth Management elements of policy articulated goals that contributed to environmental, economic, and socio-economic sustainability.
The results were used to generate the indicators derived from the six pieces of local policy that were analyzed for the purpose of operationalization. The content analysis of policy determined that there was an emphasis on policy that required a low environmental impact for developments, although economic and social sustainability principles were articulated but in a minimal fashion. Due to this focus, the design of the indicators intentionally measured all three dimensions equally to provide a realistic evaluation of any community development project’s contribution to all community goals. In this light, it becomes easier to decipher the priorities of the project in terms of all three dimensions of sustainability. If the results of the indicators show a definite emphasis on one dimension over the others, then this data will provide the justification for a change in the current project design. The point being that in order to attain aggregate increased community welfare through sustainable development, community projects must contribute to all three dimensions of sustainability because they are all interdependent. This research thus determined that the design of a set of sustainable development indicators would effectively operationalize policy goals in a manner that would weight each dimension of sustainability in a more equal manner.
چکیده
مقدمه
روشها
نتایج
بحث
منابع
ABSTRACT
Introduction
Methods
Results
Discussion
References