چکیده
بسیاری از پژوهشگران (برای مثال Johns, 2014; Parveen, Jaafar & Ainin, 2014; Razmerita, Kirchner &Nabeth, 2014) پیشنهاد کرده اند که استفاده از رسانه ی اجتماعی در شرکت ها، تاثیراتِ متفاوت و فراوانی بر رفتارهای مدیران و کارمندان دارد، اگرچه، در اکثرِ این مطالعات توجه بر روی شرکت های ملی و بین المللی ای متمرکز شده است که در کشور های توسعه یافته، در جایی که دموکراسی بخشی از فرهنگِ ملی شهروندان آنها می باشد، برپا شده اند (Mossberger, Wu & Crawford, 2013; Reilly & Hynan, 2014). اما چه اتفاقی می افتد، زمانی که رسانه ی اجتماعی در شرکت هایی معرفی می شود که فرهنگ ملی، اصول دموکراسی را نپذیرفته است؟ از لحاظ نظری، این مطالعه یک چارچوبی را بر اساس ادبیات فعلی گسترش داده است برای پیشنهاد دادن چندین طرح در مورد اینکه چگونه استفاده از رسانه ی اجتماعی در این نوع از شرکت ها بر روی بعضی از رفتار های سازمانی تاثیر گذاشته است. بعضی از این تاثیرات بر روی رفتار های سازمانی، تغییراتی می باشند بر روی روشی که مدیران کارمندانشان را رهبری می کنند (Korzynski, 2013; Cho, Hwang & Lee, 2012)، فرآیند های جدیدی برای تصمیم گیری که مدیران و کارمندان استفاده می کنند ((Diga & Kelleher, 2009; Sigalaa & Chalkitib, 2014) و روش هایی که کارمندان با یکدیگر و با مدیران ارتباط برقرار می کنند ((Huang, Baptista & Galliers, 2013; Kooa, Watia &Jungb, 2011. نتایج این مطالعه چارچوب ونقطه ی آغازی برای پژوهش بر روی تاثیرات رسانه ی اجتماعی بر روی رفتار های سازمانی و در نتیجه بر روی روش های چگونگی رقابت این شرکت ها در کشور های خودشان و در زمینه های بین المللی، می باشد.
1. مقدمه
با ورودِ رسانه ی اجتماعی به زندگی افراد، روش های که سازمان ها ذاتا همکاری می کنند، به صورت فرهنگی تغییر کرده است (Mossberger, Wu & Crawford, 2013). اگرچه، سازمان ها تمام فرآیندِ تغییر فرهنگی را خودشان بدست نمی آورند، اما رسانه ی اجتماعی به تدریج تغییر را در رفتار سازمانی و ارتباط فراتر از محدوده های سازمانی ایجاد می کند و به سمت توسعه ای ستیزه گر راهنمایی می کند (Reilly & Hynan, 2014). Kooa، Watia و Jungb (2011) اظهار داشته اند که تغییرِ رابطه ی بین کارمندان و مدیران ارشد و حتی رهبران، مهمترین هدف برای سازگاری سیستم و فناوری اطلاعاتی جدید در سازمان ها می باشد، در حالی که ابزارِ رسانه اجتماعی خودش برای پیشرفتِ تعاملات سازمانی دارای پتانسیل می باشد. Jin (2013) اظهار داشت که رسانه ی اجتماعی به عنوان یک جایگاه تعاملیِ جدید، ارتباط و تبادل اطلاعات را برای تمام گونه های افراد و سازمان ها با مشخصات اخلاقی متفاوت و جهت گیری های فرهنگی در محیطی دموکراتیک، آسان می سازد. Johns (2014); Razmerita, Kirchner and Nabeth (2014) ،پیشنهاد کرده اند که رسانه ی اجتماعی به صورت نمایشی، از فرصت ها بیشتر برای تمرین دموکراسی تا تمرین ارتباط، استفاده می کند. در طول زمانی کوتاه، یک تعداد از کشور های شمال آفریقا و آسیای میانی به همراه دولتی مستقل، شروع به آغاز کردن فرآیندهای تغییرات دموکراسی کردند (Danju, Maasoglu & Maasoglu,). نقش رسانه ی اجتماعی در این انقلاب ها، که بهارِ عرب نامیده می شود، انکار ناپذیر می باشد (Cattle, 2011;Danju, Maasoglu & Maasoglu, 2013; Taki & Coretti, 2013). بنابراین، همانطور که بیشتر این انقلاب های شورشی و پیش بینی نشده تعدادی از کشور های توسعه یافته را به سمت تجربه ی فرهنگ دموکرات راهنمایی می کند، هدف اصلیِ این مقاله پیشنهاد تعدای طرح در مورد این که چگونه استفاده از رسانه ی اجتماعی تاثیر منفی بر روی رفتار سازمانی در کشور هایی با فرهنگ غیر دموکرات دارد، می باشد.
Abstract
Many researchers (e.g., Johns, 2014; Parveen, Jaafar & Ainin, 2014; Razmerita, Kirchner & Nabeth, 2014) have suggested the use of social media in companies has several and different positive effects on the behaviors of managers and employees however, the majority of these studies has focused their attention on national and international companies hold in developed countries where the democracy is part of the national culture of their citizens (Mossberger, Wu & Crawford, 2013; Reilly & Hynan, 2014). But what happens when social media is introduced in companies where the national culture doesn’t have embedded the democracy principles? From a theoretical perspective, this study developed a framework based on the current literature in order to suggest several proposals about how the use of social media in this kind of companies affects on some organizational behaviors. Some of these effects on organizational behaviors are the changing in the way how managers lead their employees (Korzynski, 2013; Cho, Hwang & Lee, 2012), the new processes to take decisions that managers and employees use (Diga & Kelleher, 2009; Sigalaa & Chalkitib, 2014) and the ways how employees communicate among them and with managers (Huang, Baptista & Galliers, 2013; Kooa, Watia & Jungb, 2011). The results of this study allow to establish a framework and starting point to research on the effects of social media on organizational behaviors and consequently on the ways how these companies compete in their own countries and in international contexts.
1. Introduction
With the advent of social media into the human life, the way in which organizations is internally cooperating, culturally change (Mossberger, Wu & Crawford, 2013). However, organizations do not achieve the full process of cultural change by themselves, but social media gradually integrate changes in organizational behavior and communication beyond of organizational boundaries and lead to contentious improvement (Reilly & Hynan, 2014). Kooa, Watia and Jungb (2011) state that changing the relationship between the employees and senior managers and even with the leader, is the most important goal for adopting a new information system and technology in organizations while social media tools have the potential to advance organizational interactions on its own. Jin (2013) states that social media as a new interactive platform facilitate the communication and information exchange for all types of individuals and organizations with different moral characters and cultural dimensions in a democratic environment. Johns (2014); Razmerita, Kirchner and Nabeth (2014) suggest, social media dramatically expending the opportunity to practice democracy more than just a platform to practice communications. Within a short time a number of countries in North Africa and Middle East with autocratic governments have started to move to initiate the process of democratic change (Danju, Maasoglu & Maasoglu, 2013). The role of social media in these revolutions which is called Arab Spring is undeniable (Cattle, 2011; Danju, Maasoglu & Maasoglu, 2013; Taki & Coretti, 2013). Therefore as many of these uprising and unpredicted revolutions lead a number of developing countries to experience democratic culture, the main aim of this paper is to suggest a number of proposals about how the use of social media negatively impact on organizational behavior in non-democratic culture countries.
چکیده
1. مقدمه
2. تاثیر رسانه ی اجتماعی بر روی رفتار سازمانی و فرهنگ
3. نقش و تاثیرِ رسانه ی اجتماعی در انتقال دموکراسی در کشور های غیر سنتیِ دموکراتیک
4. مدل ادراکی
5. نتیجه گیری
Abstract
1. Introduction
2. Impact of Social Media on Organization Behavior and Culture
3. The Role and Impacts of Social Media in the Transition to Democracy in Non-traditional Democratic Countries
4. Conceptual Model
5. Conclusion