8.1. مقدمه
در ادامه مباحث فصل 6 و فصل 7، این فصل به مرحله 1 یا شناخت اولیه خطرات مرتبط با سلامتی مواد خاصی می-پردازد که نشانه های اولیه آن قابل مشاهده بوده یا احتمال اثرات نامطلوب آن بر سلامتی بیان شده است، و یک نقطه منطقی برای مشکوک شدن به این مسئله است که مواد خاص می توانند مضر باشند. بر اساس این "تردید" تحقیقات بیشتری برای اثبات یا عدم اثبات آن انجام شد که حاصل آن اظهاراتی در زمینه اثرات سلامتی و حرکت بالقوه به سوی شناخت و پیشرفت به سوی مراحل 2 و 3 است. پرسش کلیدی در این بخش این است که آیا ممکن است در شیوه های فعلی علائمی وجود داشته باشد که در آن موادی که در مورد خطرناک بودن آن ها تردید وجود دارد، خارج از کاربردهای روزانه قرار گیرند. در این بخش دو نوع خطر مورد تردید بررسی می شود: موادی که برای مدت کوتاهی مشکوک هستند و موادی که جدیداً ساخته شده اند.
8.2. تردیدهای حال حاضر- ترکیبات آلی فرار حاصل از فرش ها
از آنجا که خطرات مرتبط با فرمالدئید، فتالات و PVC در فصل 7 مورد بحث قرار گرفته است، از نظر منطقی به خوبی اثبات شده است که ترکیبات آلی فرار (VOCها) در اطراف بسیار پیچیده تر از چیزی هستند که در فرش ها وجود دارد. طی دهه 1980 وقتی سندرم ساختمان بیمار مورد بحث قرار گرفت، فرش ها به عنوان یک عامل تاثیرگذار مطرح شدند. در واقع، در سال 1999، یک بررسی به ارزیابی تاثیر مستقیم آن بر بهره وری کارکنانی پرداخت که 20 سال قبل در معرض گرد و غبار حاصل از نمونه فرش سال 1980بودند و نشان داد که اثرات نامطلوب آن هنوز هم به طور قوی وجود دارد (Wargocki et al., 1999). یک مشاهده مرتبط از این آزمایش نمونه ای بود که در آن VOC کل (TVOC) افزایش نشان نداد، اما سطوح هر VOC خاص که در این مورد استون، استیک اسید و آلدئیدها، کتون ها و اسیدهای آلی بودند تا حدی بالا رفت (Wargocki et al., 1999). برخی مقالات چنین نتیجه گرفتند که چون قابلیت تحریک کنندگی و سمیت هر VOC بسیار گسترده است، ارزیابی VOCها از طریق یک معیار ترکیبی از TOVC دیگر نمی تواند کاربرد داشته باشد (ASHRAE, 2009، بخش 10.10). با این وجود در قوانین حال حاضر مرتبط با فرش، TVOCها هنوز هم در برخی منابع گزارش شدند و برخی نیز به صورت ارتباط با هر VOC بیان شدند و برخی نیز هر دو رویکرد را با هم ترکیب می کنند و مشترکاً پروتکل های قانونی ضعیفی را پیشنهاد می کنند.
8.4. بحث در مورد مرحله 1 و نتیجه گیری
اگرچه فصل 7 بیان می کند که برخی پیشرفت های ثبت شده در زمینه موادی که در حال حاضر در مرحله 2 شناسایی هستند به طور فزاینده ای به سمت حذف شدن می روند، اما تصور کلی این است که این فرایند به طور کلی آهسته است. آزمایش روی سرب و آزبست نشان می دهد که زمان زیادی نیاز است تا تاثیر کلی آن کاملاً درک شود. آزمایشات روی فرمالدئید و فتالات متاسفانه شبیه به نوک آیسبرگ (کوه یخ) است چون شناخته شده ترین خطرات، مربوط به طیف وسیعی از مواد شیمیایی هستند که از اواسط قرن 20 هر روز استفاده می شوند. فعالیت های مشاهده شده در مواد مرحله 1 نشان می دهد که به طور بالقوه آموخته های بسیار محدودی از اشتباهات گذشته حاصل شده است. موادی که مشکوک به "آسیب زا" هستند به راحتی استفاده می شوند و استفاده از آن ها اغلب افزایش می یابد، در حالی که شناسایی خطرات نیز افزایش یافته است.
متاسفانه، درک علمی این خطرات هنوز اندک است و اگر اثبات تاثیر زیانبار آن ها قبل از هر اقدامی نیاز باشد، چنین مدارکی برای بسیاری از مواد موجود نیستند. یک وجه از این نگرانی درک بسیار محدود از اثراتی است که این مواد در برابر افرادی که در معرض ترکیبات مختلف آن قرار می گیرند ایجاد می کنند. یک تخمین پیشنهاد می کند که اگر تنها سه ترکیب شیمیایی به طور کامل مورد ارزیابی قرار بگیرند، به 166 میلیون آزمون نیاز است و 11000 سال زمان می برد که با فرض انجام 15000 آزمون در هر سال است (Armstrong et al., 2007, p. 61) . ارزیابی 11 ترکیب شیمیایی یک میلیون بار طولانی تر از زمانی است که در جهان وجود دارد (Armstrong et al., 2007, p. 61) . در نتیجه در حال حاضر فرض بر این است که اطلاعات علمی کافی در زمینه خطرات مرتبط با سلامتی ساختمان ها و مبلمان وجود دارد و همه فعالیت های تخصصی باید استراتژی های کاری ایجاد کنند که از این محدودیت ها آگاهی داشته باشند.
راه حل این مشکل اصول پیشگیرانه است و منابع تحقیقاتی که از این ایده ها استفاده می کنند مطالعات معروف مرتبط با زیست شناسی ساختمان یا بر مبنای تجربیات شخصی مستقیم نویسندگان آن است (Baker-Laporte et al., 2008; Thompson, 2004; Hobbs, 2003; Bower, 1989, 2000). در واقع این موارد می توانند به عنوان "سوت آغاز" مرحله 1 تشخیص باشند، چون مجبور نیستند پایبند اصول دانشگاهی و پروتکل های قانونی باشند و فهرست جامعی از خطرات بالقوه را فراهم کنند و توصیه های عملی مفید در زمینه اجتناب از آن ها ارائه دهند. تنها مشکل آن ها دقیقاً ویژگی های آن ها است که ممکن است در بسیاری از موارد به طور جدی پیگیری نشود. اگر منطق غالب این باشد که مشکوک بودن کافی نیست، مدرکی قبل هر تغییر نیاز است، اما این بررسی ها قادر به ارائه چنین مدارکی نیستند.
8.1 Introduction
Following the discussions in Chapter 6 and Chapter 7, this chapter looks into the Stage 1 or with the early recognition of health risks associated with a particular substance, when early indications of plausible or likely adverse health effects are articulated, this being the point of reasonable “suspicion” that a particular substance could be harmful. Based on such “suspicion” more research is then undertaken to prove or disprove it, which leads to more articulation of health effects, and potentially triggers recognition and progression towards Stages 2 and 3. The key question of this section is whether it is possible to observe any indications in current practices that substances “suspected” of being hazardous are held back from introduction into everyday use. In this section, two types of “suspected” hazards are reviewed: substances that have been “suspected” for a while, and newly developed substances.
8.2 On-going suspicion—volatile organic compounds from carpets
While the risks associated with formaldehyde, phthalates, and PVC, discussed in Chapter 7, are reasonably well established, much more confusion surrounds volatile organic compounds (VOCs) from carpets. During the 1980s, when sick building syndrome was most discussed, carpets were often seen as a contributing factor. In fact, in 1999, one study evaluated the direct impact on workers’ productivity of exposure to fumes from a 1980s’ carpet sample 20 years later, showing the adverse effect still held strong (Wargocki et al., 1999). One relevant observation from that experiment was that the sample did not present elevated total VOCs (TVOCs), but rather elevated levels of certain individual VOCs, in this case acetone, acetic acid and aldehydes, ketones, and organic acids (Wargocki et al., 1999). Some literature has since concluded that because the irritant potential and toxicity of individual VOCs vary widely, evaluation of VOCs through a combined measure of TOVCs can no longer be supported (ASHRAE, 2009, section 10.10). However, in contemporary carpet-related regulations TVOCs are still reported in some sources, some are expressed in relation to individual VOCs, and some combine both approaches, jointly suggesting poor regulative protocols.
8.4 Discussion on Stage 1 and conclusion
Although Chapter 7, recorded some acceleration in the way substances now in Stage 2 of recognition are progressing towards elimination, the overall impression is that this progress is generally still slow. The experience with lead and asbestos showed that it can take a long time before the total impact is fully understood. The experiences with formaldehyde and phthalates could unfortunately be just “the very tip of the iceberg” because they are only the most recognized risks from the great array of chemicals introduced into everyday use since the mid-20th century. The actions observed with Stage 1 substances indicate that potentially very limited learning from past mistakes has occurred. Substances that are “suspected” to be harmful are readily used, and their use often increases while the recognition of risks also increases.
Unfortunately, the scientific understanding of these risks is still partial, and if proof of harmful affect is needed prior to any action, such proofs do not exist for many of the substances. One aspect of concern is the very limited understanding of effects these substances create when people are exposed to their various combinations. One estimate suggests that if only three chemical combinations were to be comprehensively evaluated, it would need 166 million tests, and take 11,000 years, assuming 15,000 tests per year (Armstrong et al., 2007, p. 61). Evaluating 11 chemical combinations would take a million times longer than the universe has existed (Armstrong et al., 2007, p. 61). Therefore, currently assuming there is sufficient scientific knowledge on the health risks associated with building and furnishing materials is unrealistic, and all professional activities have to develop work strategies that acknowledge this limitation.
The solution to this problem is the precautionary principle, and the literature sources that adopt this idea are the popular works related to building biology or those based on their authors direct personal experiences (Baker-Laporte et al., 2008; Thompson, 2004; Hobbs, 2003; Bower, 1989, 2000). In fact, these can act as “whistle blowers” for Stage 1 of recognition, because they do not have to adhere to academic nor regulative protocols, provide the most comprehensive lists of potential risks, and offer useful practical advice on their avoidance. Their only problem is that precisely because of their character, they might not be taken seriously by many. If the predominant logic is that “suspicion” is not enough, but rather a proof is needed prior to any change, these works fail to provide such proofs.
8.1. مقدمه
8.2. تردیدهای حال حاضر- ترکیبات آلی فرار حاصل از فرش ها
8.3 جایگزین ها و مواد جدید
8.4. بحث در مورد مرحله 1 و نتیجه گیری
منابع
8.1 Introduction
8.2 On-going suspicion—volatile organic compounds from carpets
8.3 Replacement and new substances
8.4 Discussion on Stage 1 and conclusion
References