چکیده
مدیریت پایدار زنجیره تامین (SSCM) و قابلیت پویایی آن (DC) هر دو موضوعات جدید تحقیقاتی هستند که محیط شرکت و صنایع پویای در حال تغییر را مورد آزمایش قرار می دهند. صنایع غذایی نمونه ای از این محیط های پویا است. مصرف کنندگان توقع زیادی نسبت به امنیت غذا و تقاضای رو به افزایشی برای تولید پایدار مواد غذایی دارند. شرکت هایی که این خواسته ها را برآورده می کنند، یک پایگاه مشتری با آگاهی از همه ابعاد پایداری مانند اقتصادی، اکولوژی و اجتماعی و رویدادهایی که مواد غذایی در آن تولید و ارائه می شوند را هدف قرار می دهند. هدف این مقاله توصیف این مسئله است که چطور روش های SSCM به شرکت ها اجازه می دهد تا کنترل خود را در زنجیره تامین حفظ کنند و با اجرای قابلیت های پویا به یک مزیت رقابتی دست یابند. روش هایی که از قبل در SSCM مشخص شدند مرتبط با فرضیه DM هستند که به عنوان روال های اساسی شناسایی شده و DC خاصی را تشکیل می دهند. ما یک مقاله مروری را ارائه دادیم که شامل تجزیه و تحلیل محتوا، آزمایش مقالات (52 مقاله) روی زنجیره های تامین مواد غذایی پایدار منتشر شده به انگلیسی از مجلات بررسی شده است. ما ارتباطی را بین SSCM و DC با تلفیق آن ها در یک محتوای مفهومی مشابه ایجاد کردیم. DC ویژه در زنجیره تامین صنعت مبتنی بر پایداری نیز شناسایی شد که شامل دانش به اشتراک گذاری و مفهومی سازی مجدد زنجیره تامین است. پس از آن صنایع غذایی بر اساس معیارهای SSCM و SC با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گرفت و دیدگاه هایی در مورد استراتژی های مورد استفاده در این بازار کسب و کار ارائه گردید. نتایج نشان داد که در میان سایر روش ها، روش های پایداری و DC در زنجیره تامین برای افزایش قابلیت ردیابی و پیگیری استفاده می شوند تا نیازهای مشتریان را تامین کنند. تحقیقات بیشتری برای گسترش عملیاتی شدن چهارچوب های مفهومی موجود نیاز است.
1. مقدمه
مدیریت زنجیره تامین (SCM) یک موضوع گسترده است و طی چند سال گذشته از زوایای مختلفی توسط محققان مورد آزمایش قرار گرفته است. یکی از زمینه های تحقیقاتی برجسته، پایداری در SCM است که مدیریت زنجیره تامین پایدار نام دارد (SSCM). هردو زمینه تحقیق و اجرای کاربردی در این زمینه خاص طی دهه اخیر به تدریج رشد کرده اند (Seuring and Müller, 2008a; Carter and Easton, 2011; Ahi and Searcy, 2013). در این میان، SSCM به شرکت ها اجازه می دهد تا شیوه های مسئولیت شرکت را پیاده سازی کند و به کارایی بالایی در عملکرد لجستیک و کاربرد منابع دست یابد (e.g., Gold et al., 2010; Carter and Easton, 2011) در حالی که سه بعد پایداری یعنی اهداف اقتصادی، اجتماعی و محیطی را نیز پیگیری می کند. یک عامل برای چنین اقدام مشارکتی تغییرات مداوم در پیکربندی زنجیره تامین است که نگرانی هایی را در این مورد ایجاد کرده است که چطور و به چه صورتی می تواند با پایداری ارتباط داشته باشد (Halldorsson et al., 2009) و نیاز به اجرای اقدامات استراتژیک داشته باشد. این موارد اولین بار توسط Teece and Pisano (1994) معرفی شده تا عملکرد شرکت را در محیط های کسب و کاری پویا با تاکید بر قابلیت دستیابی به یک مزیت رقابتی توضیح می دهد. اولین ارتباط مفهومی بین دو دامنه تحقیق در مقاله Beske (2012) ارائه شده است؛ با این وجود، این موضوع در سطح مفهومی باقیمانده و بدون هیچ تحقیق تجربی است. هدف هر دو فرضیه توصیف یافته های مزیت رقابتی در محیط های کسب و کاری پویا است. برای این مطالعه ما صنایع غذایی را انتخاب کردیم چون الزمات چنین محیط کسب و کاری پویا را رعایت می کند (van der Vorst and Beulens, 2002). اولاً تحت بررسی مداوم توجه جمعی قرار می گیرد (Faerne et al., 2001; Manning et al., 2006). امنیت غذایی دغدغه هر مشتری است و دولت ها از نزدیک روش ها و محصولات شرکت های صنایع غذایی را مشاهده می کنند. ثانیاً، موضوعات زیست محیطی مانند جنگل زدایی و سایر مشکلات مانند دستمزد عادلانه برای کشاورزان به طور مکرر توسط آژانس های دولتی با سازمان های غیردولتی (NGO) گزارش شده اند (e.g., Hassini et al., 2012). این موضوع ارتباط دیگری را با SSCM ایجاد می کند به طوری که شرکت های مختلف تلاش می کنند تا از طریق اتخاذ شییوه های SCM پایدار با این مشکلات مقابله کنند (Maloni and Brown, 2006; Wiengarten and Pagell, 2012). بازارهایی که با آگاهی کامل از سه بعد پایداری مشتریان را هدف قرار می دهند مانند صنایع غذایی پایدار در معرض تغییرات پویایی در درک و انتظارات مشتری هستند. در این بازارهای هر دو فرضیه مدیریت استراتژیک، SSCM و DC می توانند به شرکت ها در رسیدن به عملکرد بالا کمک کنند. بازارهایی که مشتریان با آگاهی بالا از هر سه بعد را هدف قرار می دهند مانند صنعت مواد غذایی پایدار در معرض تغییرات پویایی در درک و انتظارات مشتری هستند. در این بازارها، هر دو فرضیه مدیریت استراتژیک، SSCM و DC می توانند به شرکتها در دستیابی به عملکرد بالا کمک کنند.
6. نتیجه گیری
در این مقاله، ما چند روش را در زمینه SSCM شناسایی کردیم. در واژه شناسی قابلیت های پویا، این روش در صورت ترکیب شدن می تواند به عنوان یک روتین تلقی شود و یک DC متمایز را ایجاد کند. ما چندین DC را برای SSCM در صنایع غذایی پایدار شناسایی کردیم و برای ارزیابی پیشنهاد دادیم. علاوه بر این، چنین توصیف کردیم که روش های ضروری SSCM به عنوان یک روتین پایه برای DCها هستند. تاکنون، چنین تعریف مفصلی از DC در مقالات بسیار نادر بود. علاوه بر این، تعریف روتین های فوق برای صنایع غذایی پایدار یا برای SSCM کلی مطرح نبود. به طور کلی، ما هشت قابلیت متمایز را بر اساس مرور مقالات پیشنهاد دادیم. عبارتند از« (1) ارزیابی دانش (2) کسب دانش (3) توسعه توانایی (4) جستجو، انتخاب و تلفیق شرکا (5) اساس ارتباط زنجیره تامین، (6) توسعه محصول و فرایند (7) مدیریت روابط و (8) کنترل منعطف.
این قابلیت ها می توانند به یک روش کلی مورد استفاده قرار گیرند. برای مثال، کسب و تدوین دانش عملکرد پایه ای یک شرکت است که به سادگی اطلاعات جدید را در منبع دانش تلفیق می کند. اما اگر این اطلاعات به طور فعال مورد جستجو قرار گیرد و برای حل چالش خاصی استفاده شود، مانند اطلاعاتی در مورد روش های تولید پایدار جدید مورد نیاز برای واکنش به یک خشکسالی ناگهانی، پش پویا خواهد بود. به سخن دیگر، اگر قابلیت ها برای تغییر محیط کسب و کار استفاده شوند، منبع زنجیره تامین، یا برای تغییرات ناگهانی خارجی اتخاذ گردند، پس واقعاً می توانند به عنوان یک DC در نظر گرفته شوند. تحقیقات تجربی مبتنی بر مورد تجربی برای تایید اعتبار بیشتر این نمایه از قابلیت ها پویا ضروری است. همه روش ها و DCها در این مقاله به میزانی که در ابتدا انتظار داشتیم توصیف نشده اند. به ویژه نیاز به مشارکت با مشارکت مشترک تنها چند بار مورد اشاره قرار گرفته است. یک دلیل ممکن است این باشد که بیشتر محققان فرایندی از تغییر را در یک زنجیره تامین یا پیکربندی زنجیره تامین نسبتاً جوان مورد آزمایش قرار می دهند. با نیاز به توسعه مشترک محصولات و فرایند یا حفظ جلسات منظم، اعضای زنجیره تامین می توانند شرکت کنند که به آرامی درک می شود. تعریف دیگر در ماهیت رده دومی داده های حاصل از یک مجموعه متنوع از تحقیق نهفته است که شامل مجلات کشاورزی، اخلاق و مدیریت استراتژیک است. جدای از یکنواختی، زمینه های تحقیقی مختلف نیازمند کانون های مختلف هستند که همیشه با طبیعت قواهد مدیریت استراتژیک قابلیت های پویا و SSCM سازگار نیست. اما به ویژه این روش ها و DCها نیاز به ارزیابی عمیق . تحقیق هدایت شده دارند. علاوه بر این، شمار زیادی از جهتگیری های TBL نشاندهنده آگاهی فزاینده مشتریان و صنایع غذایی در زمینه موضوعات پایداری دارد. مانند سایر مقالات مروری در زمینه SSCM، نمایش کمتری از بعد اجتماعی در مقایسه با بعد زیست محیطی مورد انتظار است. اگرچه تقریباً همه تولیدکنندگان عمده مواد غذایی بیان کردند که از روش های پایدار پیروی می کنند، این واقعیت که بعد اجتماعی غالباً منتفی است ، تا حدودی ترسناک است.
در این تحقیق ما یک راه ممکن را برای شناسایی و تعریف DCها نشان دادیم حتی زمانی که ماهیت رازآلود داشتند (Winter, 2003) که باعث می شود یک شاهکار چالش برانگیز باشد. دیدگاه های حاصل از این مقاله به بررسی DCها و SSCMها پرداخته و اصولی را ایجاد کرده که می تواند مبنای تحقیقات تجربی بیشتر باشد. چنانچه Helfat and Peteraf (2009, p. 92) بیان کردند، فرضیات نوظهور و جدید به آرامی در طی زمان طولانی توسعه می یابند. اجرای قابلیت های پویا در مدیریت زنجیره تامین پایدار قطعاً از این قاعده مستثنی نیست.
Abstract
Sustainable Supply Chain Management (SSCM) and Dynamic Capabilities (DCs) are both relatively young research fields examining dynamically changing corporate environments and industries. The food industry is an example of such a dynamic environment. Customers have high expectations for food safety and a growing demand for sustainably produced food. Companies fulfilling these demands target a customer base with high awareness of all three dimensions of sustainability, i.e., the economical, ecological, and social, circumstances in which food is produced and offered. This paper aims at describing how SSCM practices allow companies to maintain control over their supply chain and achieve a competitive advantage with the implementation of dynamic capabilities. Previously identified practices in SSCM are related to DC theory by identifying them as basic routines that form specific DCs. We conduct a literature review, including content analysis, examining publications (52 articles) on sustainable food supply chains published in English, peer-reviewed journals. We form the link between SSCM and DCs by integrating them into the same conceptual context. Specific DCs in the supply chain of a sustainability-oriented industry are also identified, such as knowledge sharing and re-conceptualizing the supply chain. Thereafter, we scrutinize the food industry according to SSCM and DC criteria and offer insights into the strategies used in that business market. The results show that sustainability practices and DCs in the supply chain are used among others to enhance traceability and tracking and to fulfill customer demands. Further research is needed to extend the operationalization of the existing conceptual frameworks.
1. Introduction
Supply Chain Management (SCM) is a broad topic and has been examined by researchers from different angles in the last years. One prominent research field is sustainability in SCM, namely Sustainable Supply Chain Management (SSCM). Both research and practical implementation have been growing steadily in the last decade in this specific area (Seuring and Müller, 2008a; Carter and Easton, 2011; Ahi and Searcy, 2013). Among others SSCM allows companies to implement corporate responsibility practices and achieve a higher efficiency in logistics performance and resource usage (e.g., Gold et al., 2010; Carter and Easton, 2011) while pursuing the three dimensions of sustainability, i.e., economic, social and environment goals. One driver for such corporate action is constant changes in supply chain configurations, which have raised concerns about how and whether this could contribute to sustainability (Halldorsson et al., 2009) and demanding strategic actions being taken. This offers a link into another young field of management research, i.e., the dynamic capabilities approach. They were first introduced by Teece and Pisano (1994) to explain firm performance in dynamic business environments, focusing on the capabilities that firms employ to reach a competitive advantage. A first conceptual linkage between the two domains of research has been presented in the paper by Beske (2012); however, this remains at the conceptual level and lacks (any) empirical research. Both theories aim to explain the achievement of a competitive advantage in dynamic business environments. For our study we choose the food industry which fulfills the requirements for such a dynamic business environment (van der Vorst and Beulens, 2002). First, it is under constant scrutiny of the public attention (Faerne et al., 2001; Manning et al., 2006). Food safety is a concern of almost every consumer, and governments are closely observing practices and products of companies in the food industry. Secondly, environmental issues like deforestation or social problems, e.g., in the form of fair wages for farmers, are reported frequently by governmental agencies or Non-Governmental Organizations (NGOs) (e.g., Hassini et al., 2012). This forms another link to SSCM since several companies are trying to counter these problems by adopting sustainable SCM practices (Maloni and Brown, 2006; Wiengarten and Pagell, 2012). Markets that target customers with high awareness of all three dimensions of sustainability like the sustainable food industry are exposed to dynamic changes in customer perceptions and expectations. In such markets, both strategic management theories, SSCM and DCs, can help companies in reaching a high performance.
6. Conclusion
In this paper, we identified several practices in the SSCM context. In the terminology of Dynamic Capabilities, these practices can be considered as routines which, if combined, form a distinctive DC. We identified several DCs for SSCM in the sustainable food industry and propose them for evaluation. Furthermore, we describe the necessary SSCM practices as the basic routines for the DCs. So far, such a detailed description of DCs in the literature is still scarce. Furthermore, a description of the underlying routines has not been posited for the sustainable food industry or for general SSCM. In total, we propose eight distinctive capabilities based on a literature review. These are: (1) Knowledge Assessment, (2) Knowledge Acquisition, (3) Ability Development, (4) Search, Selection and Integration of Partners, (5) Supply Chain Link Foundation, (6) Product and Process Development, (7) Relationship Management, and (8) Reflexive Control. These capabilities can be applied in a general way. For example, the acquisition and codification of knowledge is a basic function of a company which simply integrates new information into the knowledge pool. But if this information is actively searched for and used to solve a specific challenge, e.g., information about new sustainable production techniques needed to react to a sudden drought, then it becomes dynamic. In other words, if the capabilities are used to change the business environment, the resource base of the supply chain, or to adapt to sudden changes from the outside, then they actually can be considered as a DC. Future case-based empirical research will be necessary to further validate this catalog of Dynamic Capabilities.
Not all practices and DCs have been described in the papers as often as we initially expected. Especially the need to commit to Coevolvement has been mentioned only a few times. One reason might be that most researchers have examined a process of transforming a supply chain or a relatively young supply chain configuration. The need to jointly develop products and processes or hold regular meetings so that supply chain members can participate is slowly being realized. Another explanation lies in the second hand nature of data coming from a diverse set of research including agriculture, ethics, and strategic management journals. Far from being homogenous, the different research fields require different foci not always consistent with the nature of the strategic management disciplines of Dynamic Capabilities and SSCM. But especially those practices and DCs need to be evaluated in more depth with directed research. Furthermore, the high count for the TBL orientation shows a growing awareness of the consumers and the food industry for sustainability issues. Similar to other literature reviews on SSCM, the smaller representation of the social dimension compared to the environmental dimension was to be expected. Although nearly every major food producer states to follow sustainability practices, the fact that the social dimension is often excluded is somewhat sobering.
With our research we show a possible way of identifying and describing DCs even when their somewhat “mysterious” nature (Winter, 2003) makes this a challenging feat. The insights gained from this literature review integrating DCs and SSCM provide a solid foundation from which future empirical research can be based. As Helfat and Peteraf (2009, p. 92) said, “emerging and evolving theories develop slowly, over long periods of time.” Implementing dynamic capabilities into sustainable supply chain management is certainly no exception.
چکیده
1.مقدمه
2. مرور مقالات و چهارچوب مفهومی
2.1. روش های SSCM
2.2. قابلیت های پویا
2.3. صنایع غذایی به عنوان یک موضوع کاربردی
3. روش تحقیق
4. نتایج
4.1. روش های مدیریت پایدار زنجیره تامین
4.1.1. جهتگیری
4.1.2. تداوم زنجیره تامین
4.1.3. همکاری
4.1.4. مدیریت ریسک
4.1.5. فعالیت حرفه ای
4.2. قابلیت های پویایی
4.2.1. ارزیابی دانش
4.2.2. توسعه شرکا
4.2.3. مفهوم سازی مجدد زنجیره تامین
4.2.4. ظهور مشترک
4.2.5. کنترل بازخوردی
4.3. ارتباط دادن DC و SSCM
4.3.1. در ماهیت قابلیت پویا
4.3.2. ارتباط بین روش های SSCM قابلیت های پویا
4.3.3. بهبود روابط از طریق قابلیت های پویا
5. بحث
6. نتیجه گیری
منابع
Abstract
1. Introduction
2. Literature review and conceptual framework
2.1. SSCM practices
2.2. Dynamic capabilities
2.3. The food industry as a field of application
3. Research method
4. Results
4.1. Sustainable supply chain management practices
4.1.1. Orientation
4.1.2. Supply chain continuity
4.1.3. Collaboration
4.1.4. Risk management
4.1.5. Pro-activity
4.2. Dynamic capabilities
4.2.1. Knowledge assessment
4.2.2. Partner development
4.2.3. Supply chain re-conceptualization
4.2.4. Co-evolving
4.2.5. Reflexive control
4.3. Linking DCs and SSCM
4.3.1. On the nature of dynamic capabilities
4.3.2. The link between SSCM practices and dynamic capabilities
4.3.3. Enhanced relationships through dynamic capabilities
5. Discussion
6. Conclusion
References