چکیده
این مقاله استدلال میکند که ظهور رابطهی انتقادی (حیاتی)، برای نظریهپردازان دربارهی گشردگری، مهم است. مطالعه به دنبال چالش کشیدن خواننده برای تفکر فراتر از نظریهی سنتی گردشگری است و بر اهمیت رویکردهای امیک و جا افتاده برای پژوهش تاکید دارد. بر اساس کار مارتین هیگر و مفهوم او از «هستی-در-جهان»، مقاله تاکید دارد که زندگی روزمره را نمیتوان از گردشگران و محققانی که به عنوان داستانسرایان از لحاظ اجتماعی جا افتاده عمل میکنند جدا ساخت. گردشگری به عنوان پدیدهای ارائه میشود که میتوان به ما دربارهی جهان بگوید – پروپوزالی که یک شیفت نظری را در این باره که گردشگری چیست و چه میتواند باشد و چه میتواند انجام دهد، فراخوانی میکند. کمک این مقاله در یک دامنهی نظری و فلسفی قرار میگیرد و اهمیت کاوش اندازهی معانی که شناخت ما از گردشگری مشخص میکنند برجسته میسازد.
پیشگفتار
از زمان اولین کنفرانس جهانی، 22 سال گذشته است: «گردشگری – یک نیروی حیاتی برای صلح»، در ونکوور در سال 1988 برگزار شد و ظهور این انتشار، شاخصی از تجدید علاقه به مسالهی صلح یا آن چه موفاکیر (2009) آن را «منحنی گردشگری صلح» مینامد است. در مشاهدهی او، علوم گردشگری از طریق چند مرحله در دو دههی گذشته رشد کرده استاز علاقه و طرفداری اولیه تا بیتفاوتی و ناباوری، کسب مجدد علاقه و باور به وعدهی گردشگری به عنوان یک عامل صلح. مجلهی تحقیقات صلح و گردشگری به نقطهای در زمان رسیده است که در آن، تعداد زیادی از نشریات دانشگاهی وجود دارند و چالش آن، جایگاه خود (و همچنین ذهنهای علاقمند) را در ایجاد کمک ثمربخشی به مطالعهی گردشگری و در عین حال حفظ تمرکز خاصی روی پدیدهی صلح یافته است. اگرچه این بار سبکی نیست، کرانههای مطالعات گردشگری شروع به ورود به یک فضای روشنفکرانهی بسیار ثمربخش، جالب و مرکب کرده است. همانطور که در صفحات بعدی بحث خواهیم کرد، تعداد رو به افزایشی از محققان وجود دارند که به دنبال متدلوژیهای نوآورانه و رویکردهای نظری گستردهتر برای مطالعهی گردشگری هستند. گفته شده است که پدیدهی گردشگری، «مدالیتهی قابل توجهی را تشکیل میدهد که زندگی مدرن تحولی از طریق آن سازماندهی میشود» و دارای قابلیت کمک به جمعیتها برای «تصور مجدد خود» است. بنابراین، ویژگیهای هستیشناختی و معرفتشناختی گردشگری در حال شیفت هستند و همانطور که من در این مقاله نشان میدهم، پتانسیل این انتشار و بررسیهای محققانهی صلح و گردشگری در انتظارگسترش مناظر و توسعهی احتمالات گردشگری است. در نگاشت عامل گردشگری، نیاز به تمرکز روی شیفت در جهت رویکردهای انتقادی، جا افتاده و امیک (خاص فرهنگ که در مقابل فرهنگ-خنثی قرار دارد) است.
Abstract
This paper argues that the emergence of critical scholarship is important for further theorisations about tourism. It seeks to challenge the reader to think beyond the traditional notion of tourism and stresses the importance of emic and situated approaches to research. By drawing on the work of Martin Heidegger and his concept of being-inthe-world the paper emphasises that everyday life cannot be separated either from tourists or from researchers who act as culturally situated story-tellers. Tourism is presented as a phenomenon that can tell us about the world – a proposal which summons a theoretical shift as to what tourism is and does and what can be and can do. The contribution of this paper lies in a theoretical and philosophical domain and highlights the importance of exploring the multitude of meanings which inform our understanding/s in and of tourism.
Introduction
It has been twenty two years since the First Global Conference: Tourism - A Vital Force for Peace was held in Vancouver in 1988, and the emergence of this publication is an indication of the renewed interest in the issue of peace, or what Moufakkir (2009) calls the “peace tourism curve”. In his observation, tourism academia has gone through several stages in the last two decades: from the initial interest and enthusiasm, to apathy and disbelief, to re-gained interest and a belief in the promise of tourism as an agent of peace. The Journal of Tourism and Peace Research arrives at a point in time when there are a great number of academic periodicals, and its challenge will be to find its place (as well as interested minds) in making a fertile contribution to the study of tourism, whilst maintaining a specific focus on the phenomenon of peace. Although this is not a light burden, the shores of Tourism Studies are starting to turn into a very prolific, entangled, and interesting intellectual space. As I will discuss in the following pages, there is an increasing number of scholars demanding innovative methodologies and broader theoretical approaches to the study of tourism. The tourism phenomenon has been said to form a “a significant modality through which transnational modern life is organized” (Franklin & Crang, 2001, p. 7), and as having the ability to help populations to “re-imagine themselves” (Hollinshead, 2004c, p. 34). The ontological and epistemological properties of tourism are therefore shifting, and as I suggest in this paper, the potential of this publication and the scholarly investigations of peace and tourism await in broadening the vistas and expanding the possibilities of tourism. In mapping the agency of tourism, the focus also needs to shift toward more critical, situated and emic (culture specific as opposed to culture-neutral) approaches.
چکیده
پیشگفتار
زمینه در حال تکامل مطالعات گردشگری: مروری مختصر
پیشرفتهای معرفتشناختی در مطالعات گردشگری
بودن (هستی) گردشگری: تفکرات در زمینه مفهوم هدیگر از هستی در-جهان
مفاهیم ضمنی برای صلح از طریق پژوهش گردشگری
نتیجهگیری: بحثها باز آینده
Abstract
Introduction
The Evolving Field of Tourism Studies: A Brief Overview
Epistemological Developments in Tourism Studies
The Being of Tourism: Thoughts on Heidegger’s Concept of Being-in-the-World
Implications for Peace through Tourism Research
Conclusion: Opening Future Debates