چکیده
مطالعه حاضر به بررسی نحوه تاثیرگذاری حسابداری به عنوان یک منبع معنابخشی بر شکلدهی مفهوم ایجاد دو شرکت در طی یکپارچه سازی پس از اکتساب آن ها می پردازد. در حالی که ادبیات قبلی حسابداری را شکلدهنده زندگی سازمانی دانسته اند، مقاله حاضر با تایید این مساله که حسابداری در خلال معنابخشی پیش و پس از اکتساب برای بازیگران مختلف در زمان های مختلف دارای نقش های مختلفی می باشد بر این نقش ساختاری حسابداری تاکید کرده است. این مقاله نشان می دهد که چگونه حسابداری از طریق فروش خالص پیش بینی شده متوسط اندازه پروژه، و EBITDA فرصت اکتساب را همانند انتظار مهیا ساخته و به پیدایش معنای جدیدی برای خریدار در معنابخشی پیشایندی کمک کرده است. علاوه بر افزودن بر غنای ادبیات حسابداری و معنابخشی، مطالعه حاضر نشان می دهد که چگونه حسابداری به کاهش پیچیدگی برای خریدار منجر می گردد به گونه ای که می توان در یک بازه زمانی محدود پیش از اکتساب به معاملــــه مشروعیت بخشید. در اثر معنای پیشایندی حاصله، اقدامات معنا دهنده خریدار منجر به بروز مقاومت در برابر تغییرات در بخشی از صاحبان قبلی شرکت فروشنده می گردد. در جایی که مطالعات اولیه پس از اکتساب نشان دادند که مقاومت در برابر تغییرات محصول مشکلات وجودی قوی در طی تحول نقش پس از اکتساب هستند، مطالعه حاضر نشان می دهد که این امر به واسطه معنابخشی محدود پیشایندی ایجاد می گردد. پس از استعفای مدیر عامل شرکت (CEO) فروشنده، معیارهای حسابداری به مانند لنگری برای معنابخشی پیشایندی عمل نموده و بر دستیابی به فروش خالص پیش بینی شده در یادداشت اطلاعاتی ارائه شده در طول مذاکرات اکتساب تاکید می نماید. با این حال، تمرکز و برنامه ریزی خریدار بر دستیابی به اهداف رشدی فروش خالص محدود می شود که این امر نیز به نوبه خود به ناتوانی در واکنش به شرایط نوظهور منتج می گردد. بنابراین، به جای اینکه حسابداری پدیده مجزایی باشد، در هسته شکل گیری و اصلاح زندگی سازمانی در معنابخشی پیش و پس از اکتساب عمل می کند.
1. مقدمه
مطالعه حاضر به مصاحبه هایی با تیم های مدیریت ارشد دو شرکت فنلاندی پس از فرآیند اکتساب آنان و مشاوران خارجی درگیر در مشاوره این شرکت ها پرداخته است. این مطالعه با بررسی نحوه تاثیرگذاری حسابداری، به عنوان منبعی برای معنابخشی، بر مفهوم سازی در طی یکپارچه سازی پس از اکتساب به ادبیات پس از اکتساب (هاردی و فیلیپس، 1998؛ هاسپسلاگ و جمیسون، 1991؛ جنیس، 1972؛ جمیسون و سیتکین، 1986؛ وارا و مونین، 2010؛ وارا، 2003) و تحقیقات نوظهور در زمینه حسابداری و معنابخشی (یورگنسن، جردن، و میترهافر، 2012؛ کراوس، و استرومستن، 2012؛ تیلمان و گودارد، 2008) کمک نموده است.این مطالعه به مفهوم معنابخشی می پردازد (جیویا و چیتیپدی، 1991؛ ویک، 1995). گفارت (1993، ص 1485) معنابخشی را به صورت فرآیند استدلالی ایجاد و تفسیر جهان اجتماعی تعریف نمود. در تغییری استراتژیک، معنابخشی شامل اقدامات افراد دخیل در فرآیند تغییر، ایجاد و بازسازی معانی آن ها می شود (جیویا و چیتیپدی، 1991).همان گونه که ویک (1979) ادعا می کند، طرفین زمان بسیاری از جلسات خود را صرف ترجمه مورد پذیرش از آنچه در حال وقوع است می نمایند. بنابراین، در مطالعه حاضر، معنابخشی می تواند به عنوان یک فرآیند ساختاری اجتماعی درک شده و بدین وسیله تیم های مدیریت ارشد خریدار و فروشنده مفاهیم مورد پذیرش عمومی و محتمل امضای اکتساب را شکل داده و تصحیح نمایند. معنادهی در این زمینه به عنوان اقدامات مدیریت ارشد خریدار برای تاثیرگذاری بر نتیجه، و هم چنین برقراری ارتباط بین افکار آن ها با مدیریت ارشد، کارمندان و مشتریان فروشنده در نظر گرفته می شود.افزون بر این، مطالعه حاضر بر حسابداری و نقش آن در معنابخشی یکپارچه سازی پس از اکتساب متمرکز است. همان گونه که گردین و همکاران (2014، ص 390) استدلال نموده اند: حسابداری سهم قابل توجهی در تشکیل (و نه فقط اطلاع رسانی در مورد) زندگی سازمانی دارد. برای مثال مطالعات اولیه صورت پذیرفته در زمینه حسابداری و معنابخشی نشان داده اند که چگونه در نتیجه معنابخشی مدیریت ارشد، اهداف مشخص و خاصی بر اساس معیارهای حسابداری ایجاد گشته و در شرایط نامطمئنی مانند عرضه اولیه عمومی تعهد ایجاد شده است (کراوس و استرومستن، 2012). بنابراین، حسابداری می تواند نماینده قابل قبولی از حوزه ای باشد که مدیران در تلاش برای هدایت و در نتیجه ترغیب آن ها هستند. با این حال، حسابداری به عنوان منبعی برای معنابخشی، یک حوزه مطالعاتی بوده و برداشت های مقتضی را درباره فرآیند معنابخشی یکپارچه سازی پس از اکتساب ارائه می دهد.
ABSTRACT
This study examines how accounting as a resource for sensemaking affected the shaping of meaning construction of two companies during their post-acquisition integration. Whereas earlier literature has shown accounting as forming organizational life, this paper corroborates this constitutive role of accounting by indicating that accounting has different roles for different actors at different times during ex ante- and ex post-acquisition sensemaking. The paper shows how accounting via forecasted net sales, average project sizes, and EBITDA framed the acquisition opportunity as anticipated and assisted in constructing a new meaning for the buyer in ex ante sensemaking. Adding to the accounting and sensemaking literature, this study indicates how accounting reduced complexity for the buyer so that the transaction could be legitimized within a limited pre-acquisition timeframe. Driven by the ex ante constructed meaning, the buyer’s sensegiving attempts resulted in resistance to change on the part of the seller company’s previous owners. Where earlier post-acquisition studies have shown that resistance to change results from strong existential difficulties during the post-acquisition role transformation, this study indicates that it was instead due to limited ex ante sensemaking. After the seller’s CEO resigned, accounting metrics became the anchor for ex post sensemaking, emphasizing the achievement of forecasted net sales in the information memorandum provided during the acquisition negotiations. However, the buyer’s focus and planning were narrowed down to encompass achieving net sales growth targets, leading to an inability to react to emerging situations. Therefore, rather than being an isolated phenomenon, accounting operated at the core of forming and reforming organizational life during both ex ante- and ex post-acquisition sensemaking.
1. Introduction
This study draws on interviews with the top management teams of two Finnish companies after their acquisition process, and with external advisors involved in advising these companies. It contributes to the post-acquisition literature (Hardy & Phillips, 1998; Haspeslagh & Jemison, 1991; Janis, 1972; Jemison & Sitkin, 1986; Vaara & Monin, 2010; Vaara, 2003) and the emerging research on accounting and sensemaking (Jørgensen, Jordan, & Mitterhofer, 2012; Kraus, & Strömsten, 2012; Tillmann & Goddard, 2008) by examining how accounting, as a resource for sensemaking, affected the construction of meaning during postacquisition integration. This study draws on the concept of sensemaking (Gioia & Chittipeddi, 1991; Weick, 1995). Gephart (1993, p 1485) defined sensemaking as “the discursive process of constructing and interpreting the social world”. In strategic change, sensemaking involves efforts by individuals participating in the change process, constructing and reconstructing their meanings (Gioia & Chittipeddi, 1991). As Weick (1979) claims, parties use enormous amounts of time settling among themselves on an agreeable translation of what is taking place. Thus, in this current study, sensemaking can be perceived as a process of social construction whereby the top management teams of the buyer and the seller form and reform commonly accepted and plausible meanings of their signed acquisition. Sensegiving in this context is considered as the buyer’s top management’s attempts to influence the outcome, as well as to communicate their thoughts to the seller’s top management, employees, and customers. Additionally, the study focuses on accounting and its role in making sense of post-acquisition integration. As Gerdin et al. (2014, p 390) argue: “accounting significantly contributes to forming (rather than just informing about) organizational life”. Earlier studies on accounting and sensemaking have indicated, for example, how as the outcome of top management’s sensemaking, certain specified goals were created based on accounting metrics, creating commitment in uncertain situations such as an initial public offering (Kraus & Strömsten, 2012). Therefore, accounting can provide a plausible representation of the area that the managers are trying to navigate, and to thus animate them. However, accounting as a resource for sensemaking is an understudied area and could offer relevant insights into the sensemaking process in post-acquisition integration.
چکیده
1. مقدمه
2. چارچوب نظری مطالعه
2.1. یکپارچه سازی پس از اکتساب
2.2. معنابخشی به عنوان یک مفهوم
2.3. حسابداری و معنابخشی
3. روش و کار میدانی
4. حسابداری و معنابخشی پس از اکتساب
4.1. معامله و شرکت های درگیر
4.2. حسابداری و معنابخشی پیشایندی
4.3. حسابداری و معنابخشی پیشایندی
5. بحث و نتیجه گیری
ABSTRACT
1. Introduction
2. THE STUDY’S THEORETICAL FRAMEWORK
2.1. Post-acquisition integration
2.2. Sensemaking as a concept
2.3. Accounting and sensemaking
3. Method and fieldwork
4. Post-acquisition sensemaking and accounting
4.1. The transaction and the companies involved
4.2. Accounting and ex ante sensemaking
4.3. Accounting and ex post sensemaking
5. Discussion and conclusions