چکیده
اصل دیفرانسیل جریان یک اصل خوب شناخته شده ی مورد استفاده برای حفاظت از ترانسفورماتورها، موتورها، ژنراتورها، باس ها، و هر نوع دیگری از قدرت مجهز به اندازه گیری های جریان ورودی و خروجی است. همچنین، این اصل در توسعه حفاظت دیفرانسل درصدی نیز به کار گرفته می شود، که با حساسیت مورد نظر برای تشخیص خطاهای داخل منطقه و امنیت در طول خطاهای خارجی برنامه ریزی می شود. این قابلیت اعتماد حفاظت معمولا با مدلسازی یک مشخصه محدود کننده- دیفرانسیل با مناطق عملیاتی و غیر عملیاتی، و همچنین ردیابی نسبت تنزیل دیفرانسیل واقعی در طول خطاها به دست می آید. برخی از خطاهای خارجی با آفست دی سی بالا و ثابت زمان سیستم X/R بالا به آسانی ترانسفورماتورهای جریان راه اندازی شده (CTها) را اشباع می کند، که در عوض باعث افزایش زیاد نسبت محدودیت/ دیفرانسیل بیش از مشخصه پیش تنظیم شده در منطقه عملیاتی می شود. در چنین مواردی، حفاظت از دیفرانسیل اجرائی می شود و موجب حرکت و گردش ناخواسته ترانسفورماتور می شود. تمرکز این مقاله بر روی برخی از پیشرفت های به کار رفته برای اصل دیفرانسیل از حفاظت دیفرانسیل اصلی است؛ همچنین دستورالعمل هائی درباره چگونگی راه اندازی حفاظت برای امنیت و حساسیت بهتر تعریف می شود. مقاله تحت حمایت موارد خطا است، و در عین حال قابلیت اعتماد و امنیت بهبود یافته در طول خطاهای داخلی/ خارجی را با اشباع و بدون اشباع CT نشان می دهد.
1. مقدمه
ترانسفورماتور قدرت یکی از گران ترین قطعات در سیستم قدرت الکتریکی است، و به همین ترتیب نیاز است که در طول خطاهای داخلی به درستی محافظت شود. ترانسفورماتورها بسیاری از خطاها گذار را که ترانسفورماتورهای جریان سیم پیچ (CTها) استفاده شده توسط محافظت دیفرانسیل را اشباع می کنند، تجربه می کنند. CT اشباع شده در طول/ از طریق خطاها منجر به عملیات ناخواسته حفاظت دیفرانسیل و سیر قطع کننده های دیفرانسیل می شود.
Abstract
Current differential principle is a well-known principle used for protection of transformers, motors, generators, buses, and any other type of power equipment with input and output current measurements. Further, the principle is used in developing percent differential protection, which can be programmed to the desired sensitivity for detecting in-zone faults and security during external faults. This protection dependability is usually achieved by modeling a differential-restraining characteristic with two regions, operating and nonoperating, and tracking the real differential restraint ratio during faults. Some external faults with high dc offset and high X/R system time constant would easily saturate the installed current transformers (CTs), which in return would cause high differential/restraint ratio above the preset characteristic into the operating region. In such cases, the differential protection would operate and cause unwanted transformer trip. This paper focuses on some enhancements applied to the differential principle of the main differential protection; it also defines guidance on how to setup the protection for better sensitivity and security. The paper is supported by fault cases, showing the improved security and dependability during internal/external faults with and without CT saturation.
I. INTRODUCTION
THE POWER transformer is one of the most expensive components in the electric power system, and as such it needs to be properly protected during internal faults. Transformers experience many transient faults that can saturate the winding current transformers (CTs) used by the differential protection. Saturated CT during through-faults can lead to unwanted differential protection operation and trip the transformer breakers.
چکیده
1. مقدمه
2. تاریخچه محافظت دیفرانسیل
3. حفاظت دیفرانسیل ترانسفورماتور
الف. عدم تطبیق CT و قیاس گذاری جریان ها
ب. جبرانسازی تغییر فاز ترانسفورماتور
4. مشخصات محدود کننده/ دیفرانسیل
5. خطاهای داخلی و خارجی
6. امن سازی حفاظت در طول خطاهای خارجی
7. شبیه سازی دیجیتال زمان واقعی
8. نتیجه گیری
Abstract
I. INTRODUCTION
II. HISTORY OF THE DIFFERENTIAL PROTECTION
III. TRANSFORMER DIFFERENTIAL PROTECTION (87T)
A. CT Mismatch and Scaling of Currents
B. Transformer Phase Shift Compensation
IV. DIFFERENTIAL/RESTRAINT CHARACTERISTIC
V. INTERNAL AND EXTERNAL FAULTS
A. Detection of External Fault
B. Directional Flag
C. Art of Defining the Characteristic
VII. REAL-TIME DIGITAL SIMULATION
VIII. CONCLUSION