1. مقدمه
از گذشته تا کنون منابع طبیعی در بخش های مختلف ایالت تحت مدیریت قرار گرفتند. با این وجود، شرکت های محلی به طور فزاینده ای مدیریت قابل توجهی را اعمال می کنند. حدوداً 76 درصد مناطق تحت آبیاری دنیا (277 میلیون هکتار، 40% تولید غذای دنیا) از طریق انجمن های استفاده کننده از آب محلی مدیریت می شوند (Garces-Restrepo et al., 2007). از آنجا که مقامات ایالتی در دهه های 1960 و 1970 انتظارات موجود را برآورده نکرده اند (Acheson, 2006)، لذا بسیاری از کشورها مشارکت کاربران بومی را در فرایندهای مدیریتی افزایش داده اند. این پیشرفت باعث بوجود آمدن شکل های متنوعی از همکاری بین دولت و مردم شده است. در واقع، علی رغم تفاوت ادراکی در عمل نیز همپوشانی قابل توجهی بین ایالت ها و دولت های مردمی و تجربه های کاری گسترده ای وجود داشت (Meinzen-Dick, 2014). ایده های زیادی برای همراه شدن با این تجربه استفاده شدند که شامل: مدیریت مشترک، مدیریت برپایه اجتماع (Gruber, 2008)، (سازگار) مدیریت همکاری و اغلب مدیریت های مشترک برجسته است (Armitageet al., 2009). بر خلاف برخی یافته ها مبنی بر اینکه سیستم مدیریت مشترک تاثیر مثبتی بر درآمدهای اکولوژیکی و اجتماعی دارد (Gutiérrez et al., 2011 Meinzen-Dick, 2014) اما هنوز هم اطلاعات به دست آمده کمی بیشتر از یافته های نخستین در مورد شرایط تقسیم قدرت بین اختیارات دولت مرکزی و شرکت های محلی است که کارایی بیشتری نسبت به سیستم های مقامات ایالتی یا مقامات شرکت ها به تنهایی دارند. با این وجود برخی از اختیارات این سیستم به تاثیر عملکرد آن ها در اندازه، چشم انداز و اعتبار آن اشاره دارد (Frey and Rusch, 2013). سایر مطالعات اشاره می کنند که سیستم های بزرگتر و پیچیده تر برای حکومت های مدیریتی مناسبتر هستند (Schlager,2007; Ross and Martinez-Santos, 2010). بحث های متداول در این زمینه است که ابعاد بزرگتر مستلزم همکاری بیشتر و اطلاعات تخصصی است. به همین منظور، مقامات ایالتی گزینه مناسبتری هستند. اینکه کدام گزینه مناسبتر است اغلب به شرایط محل مورد نظر بستگی دارد (Meinzen-Dick, 2014). ارزیابی حکومت های مدیریت مشترک با مشکلات خاصی نیز مواجه است. در اینجا توضیحات زیادی در رابطه با مدیریت مشترک وجود دارد که به چگونگی درک متخصصان و تقسیم نیروی کار بین دولت و شرکت بستگی دارد (Berkes, 1994; Carlsson and Berkes, 2005; Plummer and Fitzgibbon, 2004; Yandle, 2003;Singleton, 1998). برای مثال برخی از این فرایندها عبارتند از: ساختمان موسسه، تقسیم قدرت، ساخت مرکز اجتماعی و امنیتی (Berkes,2009). به ویژه، تاکید بر حفظ ماهیت تقابلات پویا بین دولت و مردم وجود دارد (Olsson et al., 2004;Plummer and Armitage, 2007; Berkes, 2009). علاوه بر این مدیریت مشترک تقریباً به صورت مجموعه ای از حکومت های دولتی است و نه به یک شکل خاص. در مقایسه با انواع مختلف حکومت های با مدیریت مشترک ممکن است نیازمند توجه به جنبه های خاصی باشد که در این حکومت ها توضیح داده می شود. هدف این مقاله بدست آوردن و شناسایی روش تحقیق مدیریت مشترک از طریق فرایندهای تحلیلی خاص و جنبه هایی است که طی آن نیروی کار مشترک بین دولت و شرکت ها تقسیم می شود. هدف این مقاله بیشتر بررسی برتری ویژگی های مدیریت مشترک است تا آزمایش اینکه آیا مدیریت مشترک در ابعاد وسیع موثر است یا خیر. به همین منظور روشی کارا برای طبقه بندی های مختلف سیستم های اداری در مقابل مجموعه های مجزای دولتی و اجتماعی اتخاذ شده است. این طبقه بندی بر اساس مجموعه ای متغیرها توضیح داده شده است که نشان دهنده چگونگی تقسیم نیروی کار بین دولت و اجتماعات خاص است. ما میدانیم که ساختارهای دولتی مهمی نیز وجود درند مانند شرکت-دولت-بازار یا همکاری و مشارکت بالا –پایین و پایین-بالا.
1. Introduction
Over the past, natural resources have been managed to a large part by the state. However, local communities increasingly account for a substantial share of management as well. Approximately 76% of the world’s irrigated area (277 million hectares, 40% of the world’s food production), is managed by local Water User Associations (Garces-Restrepo et al., 2007). Since state-governance did not always met expectations in the 1960 and 1970s (Acheson, 2006), many countries increased the involvement of local resource users in the management process (see Garces-Restrepo et al., 2007 for irrigation). This development led to a variety of different forms of collaboration between governments and communities. Indeed, despite the conceptual distinction, in practice there is considerable overlap between state and community-based governance and a wide diversity of experiences (Meinzen-Dick, 2014). Different ideas have been used to coin these experiences, including joint management, community-based management (Gruber, 2008), (adaptive) collaborative management, and, most prominently co-management (Armitage et al., 2009). Despite some indications that co-managed regimes lead to positive ecological and social outcomes (Gutiérrez et al., 2011; Meinzen-Dick, 2014), there is still little more than rudimentary knowledge about the conditions under which the sharing of power between central government authorities and local communities is more efficient than either state governance or community governance systems on their own. However, some system attributes have been pointed out to affect performance, among them size, monitoring and trust (Frey and Rusch, 2013). Other studies have pointed out that larger and more complex systems may be better served by government regimes (Schlager, 2007; Ross and Martinez-Santos, 2010). The general argument is that the greater the scale, the more coordination and expert knowledge is needed. For this purpose, state-governance may be suited better. Which institution is most appropriate often depends also on the particular local conditions in place (Meinzen-Dick, 2014). Assessing co-management regimes faces a specification problem. There is a variety of definitions of co-management depending on how scholars understand the division of labor between states and communities (Berkes, 1994; Carlsson and Berkes, 2005; Plummer and Fitzgibbon, 2004; Yandle, 2003; Singleton, 1998). Relevant processes are, for example, institution building, power sharing, building social capital and trust (Berkes, 2009). In particular, emphasis is put on the dynamic nature of interactions between state and communities (Olsson et al., 2004; Plummer and Armitage, 2007; Berkes, 2009). Moreover, comanagement is rather a continuum of governance regimes than a particular form. Comparing different types of co-managed regimes may thus require looking at the particular aspects that define those regimes. This paper aims to move towards a diagnostic approach to comanagement research by analyzing specific processes and aspects upon which state and communities divide labor and coordinate. The paper is thus concerned with the relevance of different specifications of co-management rather than testing whether “comanagement” works at large. For this purpose, we explore performance implications of using different classifications of governance systems along the state-only to the community-only continuum. We define these classifications based on sets of variables that inform about how labor is divided between the state and a particular community. We are aware that there are other dimensions of structuring governance, e.g. state-markets-community or collaboration and coordination as well as top-down and bottom-up.
1. مقدمه
1.1 طبقه بندی مدیریت مشترک به عنوان یکمجموعه
1.2 مدیریت مشترک حکومت ها و عملکرد
1.3 زمینه
2 روش ها
2.1 عملی کردن مدیریت مشترک و عملکرد
2.2. داده ها
3.نتایج
3.1 مقایسه طبقه بندی ها
3.2 مقایسه کارایی
4 بحث
4.1 طبقه بندی
4.2 عملکرد
5 نتیجه گیری
1. Introduction
1.1. Classification of co-management as a continuum
1.2. Co-management regimes and performance
1.3. Background
2. Methods
2.1. Operationalization of co-management and performance
2.2. Data
3. Results
3.1. Comparison of classifications
3.2. Comparison of performance
4. Discussion
4.1. Classification
4.2. Performance
5. Conclusion