با اینکه محققان اهمیت در نظر گرفتن تفاوتهای فردی در طراحی محیطهای آموزشی را درک میکنند (به عنوان مثال، کرونباخ و اسو، 1977؛ نو، 1986)، اما تمایل زیادی برای تاکید بر روشهای آموزشی کلی وجود دارد که مشخصات کارآموزان را بسیار نادیده میگیرند. با توجه به اینکه سازمانها از بین صف متنوع و رو به افزایش روشهای آموزشی انتخاب میکنند، در نظر گرفتن این تفاوتها در طراحی و اجرای برنامههای آموزشی مهم به نظر میرسد. در 50 سال گذشته، تحقیقات زیادی در مورد تعامل مشخصات یادگیرندگان وجود داشته است، مانند جنسیت، انگیزه، استعداد و روش آموزشی، اما تعداد کمی به این نتیجه رسیدهاند که این مشخصات تاثیر روش آموزشی بر یادگیری را تعدیل کردهاند (برای بررسی کلی به هان، 1975 مراجعه کنید). با اینحال، این موضوع مانع این نمیشود که محققان مشخصات یادگیرندگانی که پارادایم محیط –شخص را تایید میکند جستجو نکنند و خصوصا، اولویت سبک یادگیری مورد توجه زیاد روانشناسان قرار گرفته است.
معمولا، جهتگیری سبک یادگیری به عنوان پیوندی برای از بینبردن شکاف بین شخصیت و شناخت در نظر گرفته میشود (استرنبرگ و گریگورنکو، 1997) و به عنوان «روشی توصیف میشود که در آن هر فرد یادگیرنده شروع به تمرکز بر فرایند و حفظ اطلاعات جدید و سخت میکند» (دون، گریگس، آولسن، بیزلی و گورمن، 1995، ص. 353). هیز و آلینسون (1993) در بررسی 17 مطالعه به این نتیجه رسیدهاند که جهتگیری سبک یادگیری میتواند اثربخشی روشهای آموزشی بر یادگیری کارآموز را تعدیل کند. در یکی از مطالعات، به کاربران کامپیوتری آموزش داده شد که از سیستم بایگانی ایمیلهای الکترونیکی استفاده کنند و برای این کار از دو روش استفاده کردند (سین و روبی، 1991). روش آموزش انتزاعی با استفاده از عبارتهای انتزاعی سیستم کامپیوتری را به شکل نمودار شرح میدهد. روش آموزش قیاسی سیستم کامپیوتری را با توجه به مورد دیگری شرح میدهد که نوآموز با آن آشنایی دارد- قفسه بایگانی اداره. تعامل چشمگیری از روش آموزش و سبک یادگیری وجود دارد. افراد یادگیرندهای که استدلال انتزاعی را ترجیح میدهند، در روش آموزش انتزاعی به بهترین شکل عمل میکنند. افراد یادگیرندهای که کارهای عملی را ترجیح میدهند در شرایط آموزش قیاسی نسبت به شرایط انتزاعی بهتر عمل میکنند.
فقدان مقیاسهای معتبر و پایا در مورد اولویتهای سبک یادگیری یکی از موانع اصلی این تحقیق به شمار میآید. استرنبرگ و گریگورنکو (1997)، در بررسی اخیر خود در مورد سبک یادگیری به این نتیجه رسیدهاند که «در سالهای اخیر، تحقیق در مورد سبکها در مقایسه با تحقیقات روانشناسی رایج نسبتا «متوقف» شده است» (ص. 709). آنها پیشنهاد میکنند که مساله اصلی، روایی و پایایی ثبات داخلی مقیاسهای اخیر است. مهمترین مقیاسی که اخیرا به کار برده شده است پرسشنامه سبک یادگیری (LSI) است (کلب، 1976،1985). با اینکه این مقیاس به شکل گستردهای در محیطهای آموزشی به کار برده میشود، اما شواهد در مورد پایایی و روایی سازه این مقیاس متقاعد کننده نیستند. در این مقاله، ابتدا منابع جاری در مورد LSI را بررسی میکنیم. شواهدی را در مورد پایایی ثبات داخلی و روایی LSI ارایه میدهیم و سپس مقیاس سبکهای یادگیری جدیدی را پیشنهاد میکنیم. در ادامه این مقاله، توسعه و تحقیقات اولیه در مورد این مقیاس جدید ارایه شدهاند.
Although researchers have recognized the importance of considering individual differences in designing training environments (e.g., Cronbach & Snow, 1977; Noe, 1986), there has been a tendency to emphasize generic training methods that largely ignore the characteristics of trainees. As organizations choose from an increasingly diverse array of training methods, it seems important to consider these differences in the design and implementation of training programs. Over the past 50 years, there has been a plethora of research on the interaction of learners’ characteristics, such as gender, motivation, aptitude, and instructional method, but few have found that these characteristics moderate the influence of instructional method on learning (see Hunt, 1975, for a review). However, this has not deterred researchers from searching for key characteristics of learners that support the person-environment paradigm, and in particular, learning style preference has attracted a considerable amount of interest by psychologists.
Learning style orientation is typically seen as bridging the gap between personality and cognition (Sternberg & Grigorenko, 1997) and has been described as the “way in which each learner begins to concentrate on, process, and retain new and difficult information” (Dunn, Griggs, Olsen, Beasley, & Gorman, 1995, p. 353). In a review of 17 studies, Hayes and Allinson (1993) concluded that learning style orientation can moderate the effectiveness of instructional methods on trainee learning. In one study, computer users were trained to use an electronic mail filing system, using two training methods (Sein & Robey, 1991). The abstract training method depicted the computer system as a diagram, using abstract terms. The analogical training method depicted the computer system in terms of another with which the novice was familiar—an office filing cabinet. There was a significant interaction of training method and learning style. Learners who preferred abstract reasoning performed best in the abstract training method. Learners who preferred practical tasks performed better in the analogical training condition than in the abstract condition.
A major barrier in this research has been the lack of valid and reliable measures of learning style preferences. Sternberg and Grigorenko (1997), in a recent review of learning style, concluded that “in recent years, research on styles has been relatively ‘out’with regard to mainstream psychological research” (p. 709). They suggested that a major problem is the internal consistency reliability and validity of the current measures. The most prominent measure currently in use is the Learning Style Inventory (LSI) (Kolb, 1976, 1985). Although extensively used in training settings, the evidence for the construct validity and reliability of this measure is not convincing. In this article, we first review the current literature on the LSI. We present evidence on the validity and internal consistency reliability of the LSI and then propose a new learning styles measure. The remainder of the article describes the development and initial research on this new measure.
LSI: مرور کلی و ارزیابی
نتیجهگیری
مطالعه 1
توسعه سوال
روش
مشارکتکنندگان و رویکرد
کاهش سوالات و پایایی ثبات درونی
روایی محتوا
روایی همگرایی و افتراقی
مطالعه 2
روش
مشارکتکنندگان و رویکرد
نتایج
وصفکنندهها و همبستگیها
تحلیل عاملی اکتشافی سوالات روش ارزیابی و آموزشی
تحلیل عاملی تاییدی
بحث
The LSI: A Review and Assessment
Conclusion
Study 1
Item Development
Method
Participants and Procedure
Item Reduction and Internal Consistency Reliability
Content Validity
Convergent and Discriminant Validity
Study 2
Method
Participants and Procedure
Results
Descriptives and Correlations
Exploratory Factor Analysis of Instructional and Assessment Method Items
Confirmatory Factor Analysis
Discussion