چکیده
سازمان¬های موفق، راهبردهای بازاریابی خود را با تغییرات و نوسانات بازار انطباق می¬دهند. مرز گستران ، نظیر فروشندگان، به این دلیل که قادرند تا خود را درون شبکه های اجتماعی خارج از سازمان قرار دهند، یک نقش کلیدی در توسعه دانش بازاری ایفا می کنند. ولی در صورتی که این دانش تنها در اختیار مرز گستران باشد، نمی توان از آن برای بهبود عملکرد شرکت بهره برد. هدف این مطالعه بررسی تبادل دانش ضمنی بین فروش و بازاریابی و توانایی آن برای بهبود موفقیت بازاریابی است (یعنی نوآوری برنامه بازاریابی، کارایی نسبی و اثر بخشی نسبی). در عین حال، با بررسی تاثیر پنج عامل موثر فرضی بر تبادل دانش ضمنی، این تحقیق، دستور العملی را در اختیار مدیران فروش و بازاریابی که در صدد بهبود تبادل دانش ضمنی خود ودست یابی به موفقیت بازاریابی هستند، می گذارد.
1- مقدمه
شرکت ها برای این که به موفقیت برسند، بایستی راهبرد های بازاریابی خود را با تغییرات محیطی انطباق دهند. با این حال، اگرچه دانش بازاری اهمیت دارد، با این حال، اگر این دانش تنها در اختیار مرز گستران سازمان باشد، از اهمیت کم تری برخوردار خواهد بود. دانش، برای این که مفید واقع شود، بایستی درسرتاسر سازمان منتشر شود (کاهلی و جاورسکی 1990)، برخی دانش ها (یعنی، دانش صریح)، را می توان به حالت مدون در آورد و بنابر این می توان آن ها را از طریق سیستم های فناوری اطلاعات انتقال داد (اسپیر و ونکاتش 2002). با این حال، دانش دیگر (برای مثال، دانش ضمنی)، از آنجا که قابل تدوین نیست، تنها با استفاده از فرایند مبادله افکار یا گفت و شنود قابل انتقال است که از طریق این فرایند، شرکت کننده ها با گذشت زمان، دانش خود را از پیچیدگی های موجود در یک وضعیت، توسعه می دهند (اینکپن و دینور 1998).
abstract
Successful organizations adapt their marketing strategies to marketplace changes. Boundary spanners, such as salespeople, because they are able to embed themselves in social networks outside the organization, play a key role in developing marketplace knowledge. However, if this knowledge remains solely with the boundary spanners, it cannot be used effectively to improve firm performance. This study investigates tacit knowledge exchange between sales and marketing and its ability to enhance marketing success (i.e., marketing program innovativeness, relative efficiency, and relative effectiveness). In addition, by examining five antecedents hypothesized to influence tacit knowledge exchange, it provides guidance to sales and marketing managers, who desire to improve tacit knowledge exchange, and, in turn, marketing success.
1. Introduction
To be successful, firms must adapt their marketing strategies to environmental changes. However, though marketplace knowledge is important, it means little if it remains with an organization's boundary spanners. To be useful, knowledge must be disseminated throughout the organization (Kohli & Jaworski, 1990). Some knowledge (i.e., explicit knowledge) can be codified and, therefore, can be transferred using information technology systems (Speier & Venkatesh, 2002). However, other knowledge (i.e., tacit knowledge), because it cannot be written down, can only be transferred using a give-and-take process by which participants develop, over time, an understanding of the complexities involved in a situation (Inkpen & Dinur, 1998).
چکیده
1- مقدمه
2- فروش شخصی، شبکه های اجتماعی و تبادل دانش ضمنی
3- تبادل دانش ضمنی و موفقیت بازاریابی
3-1 موفقیت بازاریابی
3-2 عوامل موثر بر تبادل دانش ضمنی
3-3 روش
3-4 نتایج
4- اهمیت تحقیق
4-1 اهمیت نظری
4-2 اهمیت (کاربردهای) مدیریتی
4-3 محدودیت ها و تحقیقات آینده
5- نتیجه گیری
Abstract
1. Introduction
2. Personal selling, social networks, and tacit knowledge exchange
3. Tacit knowledge exchange and marketing success
3.1. Marketing success
3.2. Factors affecting tacit knowledge exchange
3.3. Method
3.4. Results
4. Contributions and implications
4.1. Theoretical contributions
4.2. Managerial implications
4.3. Limitations and future research
5. Conclusion