چکیده
در این مقاله نویسنده می کوشد تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا رود دانوب – به عنوان یک عنصر طبیعی – نقش موثری در شکل دهی و شکل گیری فضای جغرافیائی در مصب آن دارد. بجز سده ها پس از پایهگذاری حکومت پادشاهی مجارستان، توسعه این منطقه تحت تاثیر قدرت های خارجی، یعنی روم، بیزانس، مسکو و قلمرو منافع آلمان قرار داشت. این تاثیرات در بسیاری از عرصه های زندگی، از فرهنگ تا اقتصاد، تجارت و جغرافیای سیاسی خود را نشان می دهد. اگر گسترش قدرت ها (توسط روم و مسکو) عمود بر دانوب بود، ویژگی مرزی مستحکم می شد و اگر این حالت موازی بود، در آن صورت، خصلت کریدوری مطرح می شد. در نتیجه، آشکار است که نقش دانوب در ارزیابی تحول ساختارهای فضایی اروپا چندان ارتباطی به هم نداشتند، اما تا امروز تاثیر منطقه ای و موقتی داشته اند.
مقدمه
منطقه دانوب از جالبترین و چالش برانگیزترین نواحی اروپا از نقطه نظر جغرافیائی و تاریخی است، و به واسطه شرایط راهبردی دانوب، بویژه، برای پرداختن به موضوعات مورد بحث مناسب می باشد. موقعیت این منطقه در نقشه سیاسی قاره اروپا، بسیار دشوار است، چون، بنا به توصیف زولتان هاژدو در مقاله وی در ارتباط با بالکان در سال 2002 (Hajdu، 2002)، این وضعیت تقریباً "منطبق با شرایط ناحیه"، مرز خارجی و ساختار داخلی آن است و به نحوی ساماندهی شده که کاملاً وضعیت تثبیت نشده و نامشخصی دارد. مصب دانوب را می توان منطقه ای همیشه آبستن حوادث در اروپا دانست (Trocsanyi، 2010) که از نظر فرهنگی و قومی ناهمگون و در اختیار گرفتن آن دشوار است.
در اوایل این قرن، چند تن از مورخین و سیاستمداران به نقش منطقه دانوب در جغرافیای سیاسی اروپا، و به این ترتیب، به اصلاحات پذیری پادشاهی اتریش-مجارستان پرداختند. شاید یکی از برجسته ترین آنها Oszkar Jaszi بود که با درک عمیق از ویژگی های قومی، به همکاری ملت های امتداد دانوب و بقای دائمی یک کشور دانوب باور داشت (Jaszi، 1918؛ Jaszi، 1986). حتی اخیراً کتب و مطالعاتی درباره سازماندهی فضای اروپای مرکزی (Nemeth، 2001)، در خصوص ویژگی های قدرت سیاسی منطقه در اوایل این قرن (Nemeth، 2009)، یا راجع به طرح های یکپارچگی و جداسازی منطقه دانوب (Romsics، 1997) و سیاست قدرت های بزرگ اروپا (Radics، 1946؛ Wierer، 1960؛ Gorove، 1064؛ Ormos، 1969؛ Kosary، 1990؛ Romsics، 2005) انتشار یافته که به روشنی نشان می دهد که این موضوع حتی تا امروز همچنان گشوده مانده است.
Abstract
In this article the author tries to answer the question if the river Danube – as a natural element – has an authentic role in the formation and shaping of the geographical space in its basin. Except the centuries after the foundation of the Hungarian Kingdom, the development of the region was influenced by external powers: Rome, Byzantium, Moscow and the German sphere of interests. The effects are manifested in many fields of life ranging from culture, to economy, trade and geopolitics. If the expansion of the powers was perpendicular to the Danube (by Rome and Moscow), the border character was strengthened; if it was parallel, then the corridor character came to the front. As a result it is visible that the role of the Danube in the evolution of spatial structures was not highly relevant, but rather regional and temporal until today.
Introduction
The Danube region is on of the most interesting and controversial areas of Europe in geographical and historical viewpoint, moreover; due to the Danube Strategy it is especially suitable to deal with topical issues as well. Positioning of the region on the political geographic map of the continent is quite difficult, since – as Zoltán Hajdú described in his Balkan related paper in 2002 (Hajdú, 2002) – this is rather an “according to area”, the external border and internal structure, organization of which is quite plastic and not well-clarified. The Danube-basin can rather be comprehended as a kind of perceptual, conceptional region (Trócsányi, 2010) of Europe that is culturally, politically, economically, and ethnographically heterogeneous and hard to impound.
Several historians and politicians dealt already at the turn of the century with the role of the Danube region in the European geopolitics, respectively with the reformeability of the Austrian-Hungarian Monarchy. Maybe one of the most appreciable among them was Oszkár Jászi, who – though he profoundly knew the ethnic circumstances – did believe in the cooperation of the nations along the Danube and in the permanent survival of a Danube state (Jászi,1918; Jászi, 1986). Even recently numerous editions and studies were published on the spatial organization of Central-Europe (Németh, 2001), on the power-political circumstances of the region at the turn of the century (Németh, 2009); or on the Danube-related integration and disintegration plans (Romsics, 1997) and policy (Radics, 1946; Wierer, 1960; Gorove, 1964; Ormos, 1969; Kosáry, 1990; Romsics, 2005) of great powers of Europe, which clearly shows that the topic is unclosed even today.
چکیده
مقدمه
نتایج و بحث
اهمیت رود دانوب در آخرین قرن های عهد عتیق
تغییر و تحول ساختار فضا، ظهور و پیدایش پادشاهی مجارستان
نقش دانوب در دوره سلطه ترکیه
تغییر ساختار جغرافیائی از زمان اشغال هابزبورگ تا پایان جنگ دوم جهانی
دهه های دیکتاتوری
دوره بعد از مرحله گذار 1989-1990
خلاصه
Abstract
Introduction
Results and Discussion
Importance of the river Danube in the last centuries of the antiquity
Transformation of the spatial structure, appearance and rise of the Hungarian Kingdom
The role of the river in the era of the Turkish conquest
Change of the geopolitical structure from the Habsburg occupancy until the end of the World War II
Decades of the dictatorship
The period after the transition of 1989/90
Summary