چکیده
این مقاله به بررسی ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد شرکت برای یک نمونه از شرکت های غیرمالی بریتانیا می پردازد. در مقایسه با مطالعات قبلی، یافته ها به ارائه پشتیبانی قوی برای ارتباط U شکل معکوس بین سرمایهگذاری در سرمایه در گردش و عملکرد شرکت می پردازند که نشانگر وجود سطح بهینه از سرمایه گذاری در سرمایه در گردش می باشد که هزینه ها و منافع را متعادل نموده و ارزش شرکت را به حداکثر می رساند. نتایج نشان میدهند که مدیران باید از تاثیرات منفی بر عملکرد شرکت اجتناب نمایند به دلیل فروش از دست رفته و تخفیفات از دسترفته برای پرداختهای اولیه یا هزینه های تامین مالی مازاد.مقاله همچنین تحلیل می نماید که آیا سطح بهینه سرمایه در گردش نسبت به معیارهای جایگزین محدودیت های مالی حساس است یا خیر.یافته ها نشان می دهند که این حد مطلوب برای شرکت ها به احتمال زیاد از لحاظ محدودیت مالی پائین تر می باشد.
1. مقدمه
ادبیات در خصوص تصمیمات سرمایه گذاری دربرگیرنده بسیاری از مشارکت های نظری و تجربی می باشد. تعدادی از مطالعات نشانگر ارتباط مستقیم بین سرمایه گذاری و ارزش شرکت می باشند (برتون ، لونی ، و پاور ، 1999؛ چونگ ، رایت ، و چارون ونگ ، 1998؛ مک کانل و موسکارلا ، 1985). علاوه بر این، از آنجایی که کار اصلی توسط مودیگلیانی و میلر (1958) نشان می دهد که تصمیمات سرمایه گذاری و تامین مالی مستقل هستند، ادبیات گسترده مبتنی بر عیوب بازار سرمایه به نظر می رسد از ارتباط بین این دو تصمیم پشتیبانی می نماید (فازاری ، هابارد ، و پیترسون ، 1988؛ هابارد، 1998). با وجود اهمیت رابطه متقابل بین اجزای فردی سرمایه در گردش به هنگام ارزیابی تاثیر آن ها بر عملکرد شرکت (کیم و چونگ ،1990؛ سارتوریس و هیل ، 1993؛ شیف و لیبر ، 1974)، مطالعات اندکی با شواهد تجربی برای تاثیرات ارزیابی سرمایه گذاری در سرمایه در گردش و به خصوص، تاثیر ممکن تامین مالی بر این ارتباط وجود دارند. مطالعات در خصوص مدیریت سرمایه در گردش به دو دیدگاه رقابتی مربوط به سرمایه گذاری سرمایه در گردش تقسیم می شوند.در یک دیدگاه، سطوح بالاتر سرمایه در گردش به شرکت ها اجازه می دهند تا فروش خود را افزایش بدهند و برای پرداخت های اولیه تخفیف بیشتری را به دست بیاورند (دی لوف ، 2003) و، از این رو، ممکن است ارزش شرکتها افزایش بیابد. در روش دیگر، سطوح بالاتر سرمایه در گردش نیاز به تامین مالی دارند و در نتیجه، شرکت ها با هزینههای تامین مالی مازاد روبرو می باشند که احتمال ورشکستگی آنها را افزایش میدهند (کیسچنیک ، لاپلانت ، و موسوی ، 2011). ترکیب این تاثیرات مثبت و منفی سرمایه در گردش منجر به پیش بینی ارتباط غیر خطی بین سرمایه گذاری در سرمایه در گردش و ارزش شرکت می شود.فرضیه موجود در این مقاله این است که یک ارتباط U شکل معکوس ممکن است شکل بگیرد اگر هر دو تاثیر به اندازه کافی قوی باشند
abstract
This paper examines the linkage between working capital management and corporate performance for a sample of non-financial UK companies. In contrast to previous studies, the findings provide strong support for an inverted U-shaped relation between investment in working capital and firm performance, which implies the existence of an optimal level of investment in working capital that balances costs and benefits and maximizes a firm's value. The results suggest that managers should avoid negative effects on firm performance because of lost sales and lost discounts for early payments or additional financing expenses. The paper also analyzes whether the optimal working capital level is sensitive to alternative measures of financial constraints. The findings show that this optimum is lower for firms more likely to be financially constrained.
1. Introduction
The literature on investment decisions evolved through many theoretical and empirical contributions. A number of studies show a direct relation between investment and firm value (Burton, Lonie, & Power, 1999; Chung, Wright, & Charoenwong, 1998; McConnell & Muscarella, 1985). Additionally, since the seminal work by Modigliani and Miller (1958) showing that investment and financing decisions are independent, extensive literature based on capital-market imperfections has appeared that supports the relation between these two decisions (Fazzari, Hubbard, & Petersen, 1988; Hubbard, 1998). Despite the importance of the interrelations between the individual components of working capital when evaluating their influence on corporate performance (Kim & Chung, 1990; Sartoris & Hill, 1983; Schiff & Lieber, 1974), few studies of empirical evidence for the valuation effects of investment in working capital and, more specifically, the possible influence of financing on this relation exist. Studies on working capital management fall into two competing views of working capital investment. Under one view, higher working capital levels allow firms to increase their sales and obtain greater discounts for early payments (Deloof, 2003) and, hence, may increase firms' value. Alternatively, higher working capital levels require financing and, consequently, firms face additional financing expenses, which increase their probability of going bankrupt (Kieschnick, LaPlante, & Moussawi, 2011). Combining these positive and negative working capital effects leads to the prediction of a nonlinear relation between investment in working capital and firm value. The hypothesis in this paper is that an inverted U-shaped relation may result if both effects are sufficiently strong.
چکیده
1. مقدمه
2. سرمایه در گردش، عملکرد شرکت و تامین مالی
1. 2. سرمایه در گردش و عملکرد شرکت
2. 2. سرمایه گذاری در سرمایه در گردش و محدودیت های مالی
3. مدل و داده ها
1. 3. مشخصات مدل و روش
2. 3. داده ها و آمار خلاصه
4. شاهد تجربی
1. 4. تاثیرات مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد شرکت
2. 4. محدودیت های مالی و سطح سرمایه در گردش بهینه
5.نتایج
Abstract
1. Introduction
2. Working capital, corporate performance and financing
2.1. Working capital and corporate performance
2.2. Investment in working capital and financial constraints
3. Model and data
3.1. Specification of the model and methodology
3.2. Data and summary statistics
4. Empirical evidence
4.1. Effects of working capital management on firm performance
4.2. Financial constraints and optimal working capital level
5. Conclusions