چکیده
در این مقاله یک روش طراحی لرزهای حالت حدی دو مرحلهای ارائه شده است. حالت حدی فروریختگی توسط تامین ظرفیتهای مقاومت که نیازهای شکلپذیری را در المانهای سازهای بحرانی برای زلزلههای شدید به ظرفیتهای شکلپذیری ایمنشان محدود میکند، بیان میشود. نیازهای مقاومت ناکشسان اعمال شده بر سیستمهای SDOF، بدست آمده از طیفهای حرکت زمینی آرامشده با استفاده از ضرایب (عوامل) کاهندهای که به نسبت شکلپذیری هدف و همچنین زمان تناوب (دوره تناوب) سازه بستگی دارند، به نیازهای برش پایه در سیستمهای MDOF بستگی دارند. حالت حدی بهرهبرداری برای زلزلههای متوسط، کران پایینتری را بر سختی و مقاومت المانهای سازه تحمیل میکند تا آسیبهای سازهای و غیر سازهای را کنترل کند. تطابق بین نیازهای ناکشسان حالت حدی فروریختگی و نیازهای کشسان حالت حدی بهرهبرداری در نظر گرفته شده است.
مقدمه
فرایندهای طراحی لرزهای متداول (e.g UBC (1991)) بر اساس طیفهای پاسخ کشسان قرار گرفتهاند که نسخههای اصلاح شده طیفهای حرکت زمینی آرام شده هستند. طیفهای طراحی تنش مجاز از طیفهای کشسان با استفاده از ضرایب کاهش (Rw) وابسته سیستمی، اما مستقل زمانی مشتق شدهاند. در مورد این روش چندین مسئله مفهومی وجود دارد: (الف) رابطه بین Rw و نیاز شکلپذیری ثابت نیست: برای نیاز شکلپذیری برابر، ضریب کاهش مقاومت با زمان کشسانی سیستم تغییر میکند، (ب) به علت انحرافات گسترده در "بیشمقاومت" در سازهها، آییننامه سطوح غیریکنواختی از حفاظت را در برابر فروریختگی در زمان زلزلههای شدید تامین میکند، (پ) نیازها و ظرفیتهای مقاومت و شکلپذیری واقعی از طراح پنهان هستند (یعنی، فرایند شفاف نیست) و (ت) به کنترل خسارت در زمان زلزلههای متوسط مستقیما پرداخته نشده است.
چکیده
1 مقدمه
2 فرایند طراحی
3 روابط مقاومت و شکلپذیری
4 ارزیابی آیین نامههای طراحی کنونی
5 خلاصه و نتیجهگیری