چکیده
در این بحث ابتدا روی خطر کاهشگرایی در ارتباط دادن ساختارهای بیولوژیکی با ساختارهای روانی، نکته مهمی که در مقاله دکتر گابارد به آن اشاره شده، تمرکز میشود. در این مقاله، بحث تعاملگرایی رشدی میان جسم و ذهن مطرح میشود. مفهوم نفس – ساختار روانی – برای تشریح پیچیدگی ارتباط این ساختار روانی با مراکز بیولوژیکی اصلی درگیر بکار میرود. سپس، بحث وارد رابطه بین گزینههای مختلف در تحریک مدار کورتکس هیپوکامپ بادامه-پیشانی و مفهوم سازی عواطف منفی میشود. اثرات تروما روی این مدار در کمک به تشدید پاتولوژیکی تحریک عواطف منفی برای درمان اختلال شخصیت مرزی مناسب است، کما که دکتر گابارد نیز به این موضوع اشاره داشت. این سوال مطرح میشود که رواندرمانی روانپویشی تا چه حد میتواند ردهای عصبی بسیار ابتدایی زمینهساز در یادآوری تجربیات آسیب زا را اصلاح یا دور کند. هم دکتر گابارد و هم فرد بحثکننده در مورد کارکرد بنیادی تحلیل انتقال/ضدانتقال در تغییر پیامدهای ترومای زودرس اتفاق نظر داشتند، اما در مورد ارزش سازهانگاری در مقابل رویکرد عینیتنگرانه به تحلیل انتقال نظر متفاوتی داشتند.
باعث خوشحالی بود که این فرصت را برای تبادل اطلاعاتم با دکتر گابارد بدست آوردیم تا از نحوه ارائه برجستهاش درس بگیریم و علایق مان در مورد کارکردهای عصب شناسی و پاتولوژی در توسعه اختلال شخصیتی شدید، مخصوصاً اختلالات شخصیت مرزی، را با او در میان بگذاریم. دکتر گابارد خلاصهای عالی از مفهوم شبکههای عصبی ارائه کرد، این حقیقت که باید سیستم عصبی مرکزی را نه فقط به عنوان یک مرکز، بلکه به عنوان شبکههایی تصور کرد که از طریق تعداد غیرعادی اتصالات سیناپسی عمل میکنند که امکان پردازش موازی محرکها را با افزایش پردازش موازی ازطریق تحریک تعداد بیشتری از اتصالات سیناپسی تحت شرایط ادراک و پیچیدگی بیشتر تجربه روانی فراهم میکنند.
Abstract
This discussion first focuses on the danger of reductionism in relating biological structures to psychic structures, an important point made by Dr. Gabbard’s paper. The discussion proposes a developmental interactionism between body and mind. The concept of the self–a psychological structure–serves to illustrate the complexity of relating this psychic structure to the underlying biological centers involved. The discussion then turns to the relationship between alternatives in the activation of the amygdala–prefrontal cortex–hippocampus circuit and the contextualization of negative affect. The effects of trauma on this circuit, in promoting pathological intensification of negative affect activation is relevant for the treatment of borderline personality disorder, as Dr. Gabbard pointed out. The question is raised to what extent psychodynamic psychotherapy may modify or bypass very early predisposing memory engrams of traumatic experiences. Both Dr. Gabbard and the discussant agree on the fundamental function of transference/ countertransference analysis to modify the consequence of early trauma, but differ regarding the value of a constructivist as contrasted to an objectivist approach to transference analysis.
It was a great pleasure to have this opportunity for exchange of information with Dr. Gabbard, to learn from his outstanding presentation, and share with him our interests regarding the neurobiological functions and pathology in the development of severe personality disorders, particularly borderline personality disorders. Dr. Gabbard has presented an excellent summary of the concept of neurobiological networks, the fact that we have to conceive of the central nervous system not as centers per se but as networks that operate through an extraordinary number of synaptic connections that permit parallel processing of stimuli, with an increase of such parallel processing by means of the activation of a higher number of synaptic connections under conditions of higher intensity of perception and elaboration of psychic experience.