هدف: محققان برای تعیین این که آیا خطر روان پریشی (سایکوز) در گذشته یا آینده ی بیماران مبتلا به افسردگی حاد با ویژگی های روان پریشی نسبت به بیماران مبتلا به افسردگی غیر روان پریشی بیش تر بوده است یا نه، یک بررسی اصولی انجام داده اند.
روش : PubMed، Embase و PsycINFO مورد جست و جو قرار گرفتند و مطالعاتی انتخاب شدند که 1) بیماران مبتلا به افسردگی حاد تک قطبی را شناسایی کرده اند، 2) روان پریشی (سایکوز) را بر اساس وجود توهم تشخیص داده اند، 3) قسمت های گذشته یا بعدی را به عنوان روان پریشی یا غیر روان پریشی توصیف کرده اند، و 4) به زبان انگلیسی چاپ شده اند. پس از آن دو متا آنالیز با استفاده از داده های مربوط به بیمارانی انجام شدند که در ورود به مطالعه، افسردگی شاخص با یا بدون روان پریشی را داشتند تا خطر هر گونه روان پریشی قبلی یا بعدی و خطر روان پریشی در همه قسمت ها تعیین شود.
نتایج : دوازده مطالعه با معیارهای ورود مطابقت داشتند، و به طور کلی شامل 546 بیمار روان پریش (سایکوز) و 1583 بیمار غیر روان پریش با افسردگی یک قطبی بودند. در هفت مطالعه، نسبت خطر مربوط به یک قسمت روان پریشی قبلی یا بعدی در بیمارانی که افسردگی شاخص آن ها روان پریشی بود، در مقایسه با کسانی که قسمت شاخص آن ها غیر روان پریشی بود، 9.98 بود (95 درصد ، CI= 4.75 ، 20.94). در هشت مطالعه نسبت خطر مربوط به روان پریشی در میان همه قسمت های افسردگی در زیرگروه های دارای شاخص روان پریشی یا غیر روان پریشی، 7.24 بود (95 درصد، CI = 5.03 ، 10.43). زمانی که منابع عدم تجانس مورد بررسی قرار گرفتند، تفاوت در خطر روان پریشی بین این زیر گروه ها همچنان قوی باقی ماند.
نتیجه گیری : یافته ها نشان دهنده این فرضیه هستند که افسردگی روان پریشی وجود دارد، و نشان دهنده تمایز بین افسردگی روان پریشی و غیر روان پریشی می باشند. از آن جا که بیماران مبتلا به افسردگی روان پریشی در معرض خطر بالای روان پریشی در آینده هستند، تعیین درمان های پیشگیرانه موثر ضروری است.
محققان معتقدند که افسردگی روان پریشی یکی از انواع فرعی افسردگی است که دارای شدت نیمه مستقل است (1-3). بر این اساس، DSM-5 رمزگذاری تشخیصی، روان پریشی و شدت را تفکیک کرد. افسردگی روان پریشی با وجود توهم در یک قسمت افسردگی حاد تعریف می شود و با ویژگی های متمایز مختلف در ارتباط قرار دارد. افسردگی روان پریشی کم تر نسبت به ضد افسردگی های سه چرخه ای (4، 5) واکنش نشان می دهند و دوام آن نسبت به افسردگی حاد غیر روان پریشی دو برابر است، حتی در میان بیماران بستری شده. هرچند اکثر مطالعات سابقه خانوادگی قابل توجهی از افسردگی حاد را در بیماران مبتلا به افسردگی حاد روان پریشی نشان نداده اند، اما دو مطالعه که در آن ها با اعضای خانواده مصاحبه شد، نشان دادند که در میان خویشاوندان میزان افسردگی حاد روان پریشی بیش تر است (7، 8). فراوانی هیپر کورتیسئولمی، که بر اساس آزمایش سرکوب دگزامتازون مثبت تعریف شده، در بیماران مبتلا به افسردگی روان پریشی نسبت به افراد مبتلا به افسردگی حاد غیر روان پریشی بسیار بیش تر است (64 درصد در مقایسه با 41 درصد) (9). در واقع، شاتزبرگ و همکاران (10) معتقدند که افزایش سطح کورتیزول در افسردگی حاد روان پریشی در بروز سایکوز نقش دارد.
Objective: The authors conducted a systematic review and meta-analysis to determine whether the risk of psychosis is higher in past or future episodes in patients with major depression with psychotic features than in patients with nonpsychotic depression.
Method: PubMed, Embase, and PsycINFO were searched, and studies were selected that 1) identified patients with unipolar major depression, 2) made diagnoses of psychosis based on the presence of delusions or hallucinations, 3) characterized past or subsequent episodes as psychotic or nonpsychotic, and 4) were published in English. Two metaanalyses were then conducted using data from patients having index depressive episodes with or without psychosis at study entry to determine the risk of any prior or subsequent psychotic episode and the risk of psychosis in all episodes.
Results: Twelve studies met the inclusion criteria, and altogether they included 546 psychotic and 1,583 nonpsychotic patients with unipolar depression. In seven of the studies, the risk ratio for a prior or subsequent psychotic episode in patients whose index depressive episode was psychotic compared with those whose index episode was nonpsychotic was 9.98 (95% CI=4.75, 20.94). In eight studies, the risk ratio for psychosis among all episodes of depression in the subgroups with psychotic and nonpsychotic index episodes was 7.24 (95% CI=5.03, 10.43). Differences in risk of psychosis between these subgroups remained robust when potential sources of heterogeneity were explored.
Conclusions: The findings support the hypothesis that psychotic depression runs true to form, and they support the distinction between psychotic and nonpsychotic depression. Because patients with psychotic depression are at high risk for psychosis in future episodes, determination of effective preventive treatments is imperative
Researchers have suggested that psychotic depression is a distinct subtype of depression that is semi-independent of severity (1–3). Recognizing this, DSM-5 separated psychosis and severityin the diagnosticcoding.Psychotic depressionisdefined by the presence of delusions or hallucinations in an episode of major depression and is associated with various distinctive features. Psychotic depression is less responsive to tricyclic antidepressants alone (4, 5) and has a long-term mortality rate twice that of nonpsychotic major depression, even among hospitalized patients (6). Although most studies have not found greater rates of a family history of major depression in patients with psychotic major depression, two studies in which family members were interviewed found greater rates of psychotic major depression among the relatives (7, 8). The frequency of hypercortisolemia, defined by a positive dexamethasone suppression test, has been found to be much higher in inpatients with psychotic depression than in those with nonpsychotic major depression (64% compared with 41%) (9). In fact, Schatzberg et al. (10) have suggested that elevated cortisol levels in psychotic major depression play a role in producing psychosis.
هدف
روش
نتایج
نتیجه گیری
روش
تجزیه و تحلیل آماری
نتایج
بحث و بررسی
نتیجه گیری
Objective
Method
Results
Conclusions
METHOD
Statistical Analysis
RESULTS
DISCUSSION
CONCLUSIONS