چکیده
با استفاده از یک نمونه متشکل از 932 شرکت ثبت شده و 2492 مشاهدات سال - شرکت در طی دوره 2008 الی 2014، همان گونه که در خروجی های برجسته تحلیلگران یعنی پیش بینی های سوددهی و توصیه های سهام در محیط منحصر به فرد شرکت های چینی انعکاس یافته است، مقاله حاضر به بررسی تاثیر طرح های تشویقی حقوق صاحبان سهام (EIP) بر محیط اطلاعاتی تحلیلگران مالی می پردازد. تحقیق حاضر نشان داد که صحت پیش بینی تحلیلگران در شرکت های ثبت شده برخوردار از سطوح بالاتر حقوق و مزایای مدیریتی به شکل طرح های تشویقی حقوق صاحبان سهام (EIP)، به طور قابل توجهی بیشتر می باشد. افزون براین، تحلیلگران مالی به احتمال زیاد توصیه های سهامی مطلوبی را برای شرکت های ثبت شده اعطا کننده اختیار معامله سهام مدیریت ارائه می نمایند. افزون بر این، به نظر می رسد صحت پیش بینی تحلیلگران (پراکندگی/تورّش) هنگامی که شرکت های ثبت شده استفاده از واحدهای سهام غیر قابل معامله (RSU) را عوض اختیار خرید سهام در طرح های تشویقی حقوق صاحبان سهام (EIP) خود بر می گزینند نشان می دهد که دو نوع مشوق حقوق صاحبان سهام مزبور یعنی اختیار معامله سهام و یا سهام غیر قابل معامله (RSU) تاثیر متفاوتی بر پیش بینی سوددهی تحلیلگران دارند. در مجموع، نتایج تجربی مطالعه حاضر با دیدگاه همراستایی مشوق های مدیریتی همخوانی دارند. هم چنین مطالعه حاضر نشان داد که همه مشوق های حقوق صاحبان سهم تاثیر همراستایی یکسانی ندارند. در واقع در مقایسه با سهام غیر قابل معامله (RSU)، تاثیر همراستایی اختیار معامله سهام احتمالاً از طریق رفتارهای مدیران در فرصت های کوتاه مدت جبران می شود.
1. مقدمه
تحت تفکیک مالکیت و کنترل، مالک (صاحب اصلی) اختیارات تصمیم گیری خود را به مدیری (واسطه) واگذار می کند که انتظار می رود در راستای منافع صاحب اصلی عمل نماید (جنسن و مکلینگ، 1976). با این حال، واگذاری وظیفه به مدیری که اهداف متفاوتی نسبت به مالک دارد مشکل ساز خواهد بود اگر مشاهده و بررسی اَعمال یا اقدامات مدیر دشوار باشد (لافونت و مارتیمورت، 2002). بنابراین، ممکن است مالک از مشوق های حقوق صاحبان سهام برای ایجاد انگیزه در مدیران جهت ارائه فرصت مشارکت در عملکرد آتی کسب و کار از طریق اعطای پاداش استفاده نماید. دو دیدگاه رقیب در زمینه تاثیر مشوق های حقوق صاحبان سهام وجود دارد. فرضیه همراستایی مشوق ها که بیان می کند مشوق های مدیریتی می توانند با همراستایی منافع مدیران و سهامداران به تقلیل هزینه های نمایندگی کمک کنند (جنسن و مکلینگ، 1976).
Abstract
Using a sample of 932 listed firms and 2492 firm-year observations during the period of 2008–2014, this paper investigates the impact of equity incentive plans (EIPs) on the information environment of financial analysts, as reflected in the prominent analysts’ outputs – earnings forecasts and stock recommendations, in China’s unique corporate setting. It finds that analysts’ forecast accuracy is noticeably higher for listed firms with higher levels of management compensation in the form of EIPs. In addition, financial analysts are more likely to issue favourable stock recommendations for listed firms granting management stock options. Moreover, analysts’ forecast accuracy (dispersion/bias) appears to be considerably improved (reduced) when listed firms choose to use restricted stock units (RSUs), instead of stock options, in their EIPs, suggesting that the two types of equity incentives – stock options or RSUs – have different impacts on analysts’ earnings forecasts. Overall, the empirical results of this study are consistent with the alignment view of managerial incentives. This study also shows that not all equity incentives have the same alignment effect. Indeed, compared to RSUs, the alignment effect of stock options is likely to be offset by managers’ short-term opportunity behaviours.
1. Introduction
Under the separation of ownership and control, the owner (principal) delegates his/her decision-making authority to the manager (agent) who is expected to act in the best interests of the principal (Jensen & Meckling, 1976). However, delegation of a task to the manager who has different objectives to the owner is problematic if the manager’s action/effort is difficult to observe and verify (Laffont & Martimort, 2002). Therefore, the owner may use equity incentives to motivate the manager by offering an opportunity to participate in the business future performance through the grant of awards. There are two competing views on the effect of equity incentives. The incentive-alignment hypothesis suggests that managerial incentives can help to mitigate the agency costs by aligning the interests of managers and shareholders (Jensen & Meckling, 1976).
چکیده
1. مقدمه
2. سابقه تحقیقات
2.1. سیستم حاکمیت شرکتی چین و توسعه سیاست های EIP برای شرکت های ثبت شده
2.2. نقش تحلیلگران مالی در بازارهای سهام چین
3. بررسی ادبیات و توسعه فرضیه
4. داده ها و طرح تحقیقات
4.1. گردآوری داده ها
4.2. اندازه گیری متغیرهای خروجی تحلیلگران
4.3. مدل تجربی
5. نتایج تجربی و تجزیه و تحلیل
5.1. آماره توصیفی
5.2. تجزیه و تحلیل چند متغیره
5.3. آزمون های اضافی و استحکام
6. جمع بندی و نتیجه گیری
ضمیمه A. تعریف متغیرها
Abstract
1. Introduction
2. Research background
2.1. China’s Corporate Governance System and the development of policies on EIPs for listed firms
2.2. The role of financial analysts in Chinese stock markets
3. Literature review and hypothesis development
4. Data and research design
4.1. Data collection
4.2. Measuring analysts’ output variables
4.3. Empirical model
5. Empirical results and analysis
5.1. Descriptive statistics
5.2. Multivariate analysis
5.3. Additional and robustness tests
6. Summary and conclusion
Appendix A. Definition of Variables.