چکیده
آموزش معماری همچنان برای ایجاد پیشرفت و توسعه اجتماعی بسیار مهم است، باوجوداینکه هنوز با چالشهای مهمی مواجه است. جدا از تغییرات دورهای در اصطلاحات تکاملی و تاریخی، کار آیی آموزش، زیر سؤال است. چه میزان خوب ما دانشجویان را برای یک آینده دشوار در عمل آماده میکنیم؟ این مقاله بر روی «شانسهای بزرگ» که از طریق مسائل مختلف در این زمینه مطرحشده است، برای تعریف مجدد هستهی آموزش برای فارغالتحصیلان آینده ما، تمرکز میکند. در این زمینه، لازم است که در حقیقتهای بحرانی جاری با «بازاندیشی و باز طراحی روابط آموزشی و یادگیری» (Garrison & Kanuka، 2004، ص 99) تطبیق پیا کنیم. ما بر این باوریم که آموزش باید یک حرکت مهم را با بررسی آنچه واقعاً هدف مطالعات ما است، با ایجاد یک رویکرد جدید برای مقابله با اختلافات داخل و خارج از محیط ساختهشده، اتخاذ کنیم. هدف این مقاله کاوش آموزشی است که مشارکت فعال دانشجویان را با یادگیری مبتنی بر تمرین در استودیوی طراحی جذب میکند، از روشها و ابزارهای جدید استفاده میکند و فراتر از انواع تولید علمی متداول، پرورش میدهد. هدف این است دانشجویان را تشویق کنید تا فرصتهای زندگی واقعی را بیابند، که در آن میتوانند بهآرامی، خلاقانه و نوآورانه واکنش نشان دهند، با این امید که شانس خود را برای ایجاد مسیرهای حرفهای آیندهشان بهبود بخشند.
1. مقدمه
"به من بگو و من فراموش کنم، به من یاد بده و ممکن است به یادآورم، من را درگیر کن تا یاد بگیرم" (Xun & Knoblock، 1990). انتظارات برای آوردن نوآوری به آموزشوپرورش به این سؤال بستگی دارد که چگونه میتوان برنامههای آموزشی را بهروز کرد و چگونه دانش آموزان مشارکت فعالی در فرایند یادگیری برنامه درسی خود خواهند داشت. آموزشوپرورش نقش اساسی در آمادهسازی دانش آموزان دارد تا نقش خود را در محیط حرفهای بازنویسی کنند. لازم است ارتباطات بهتری با قلمرو حرفهای مشخص شود. تا همین اواخر، پیشرفتهای در حال انجام در این زمینه به نظر نمیرسید که بر رویکردهای آموزشی اثرگذار باشند.
امروزه دانش آموزان با چالشهای حرفهای مواجه میشوند، به دلیل چندلایهای که آنها را ترکیب میکند، توسط بسیاری، پیچیده در نظر گرفته میشود. اینها، پدیده مشکلات "شریر" هستند (Burry، 2012). مشکلات شریرعمدتا مربوط به مسائل مربوط به پایداری از نظر اختلالات اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی است. (Jamieson، 2010، ص 8) علاوه بر این، قدرت و انتظارات مصرف کننده به دلیل جهانی شدن و افزایش استانداردسازی و صنعتی شدن بازار افزایش یافته است. فشار رو به رشدی برای کشف راهکار های خلاقانه وجود دارد که فراتر از طراحی محیط ساخته شده توسط خودش است. این شرایط جدید که همه با هم ترکیب شده اند، به شکل قابل توجهی منجر به یک دستورالعمل پیچیده برای معمار شده است. (Dorst، 2008) با این وجود و به رغم تنوع، سؤال اصلی که ذهن بسیاری از معماران در هنگام بروز بحران کنونی درگیر میکند این است، امروزه هسته برنامه کاری طراحی چیست؟
در همین حال، در دهه گذشته، هیئت ثبت نام معماران 10 درصد افزایش یافته است. (هیئت ثبت نام معماران، 2009) حل افزایش سطوح بیکاری در کار معماری همراه با بسیاری از بخش های دیگر یک چالش پیچیده است. این حقایق به تخصص احتیاج دارند تا با این واقعیت عمیق روبرو شوند که بازارشان، همچنان به طور چشمگیری تغییر پیدا می کند تا با شرایط جدید وفق پیدا کرده و تحولات مداوم صنعت را بپذیرند. نقش آینده برای معماران چیست؟ آیا این امکان وجود دارد که معماران در آستانه انقراض باشند؟ آیا این امکان وجود دارد که معماران بتوانند از فرصت های حرفه ای را فراتر از زمینه معماری استفاده کنند؟
در این زمینه، فرآیند آموزشی باید دوباره به سوی ذهنیتی حرکت کند که نسل آینده ی احتمالی را پرورش دهد. به طور خاص در آموزش معماری، ساختار "استودیوی طراحی" که موضوع اصلی تحقیق در این مقاله است، فرصتی را برای معرفی دستور کار آموزشی مناسب تر ارائه می دهد. به منظور آماده سازی دانش آموزان برای یک صنعت بسیار متلاشی شده چه کار باید کنیم؟
2. هسته آموزش معماری
استودیوی طراحی بدون شک در هسته آموزش طراحی معماری از زمان آغاز آن در قرن نوزدهم بوده است. (Schön، 1985) در اغلب موارد، اگرچه آموزش استودیو هنوز براساس مدلهای سنتی فرآیند طراحی است، "جستجوی فرم" در اواسط قرن با توسعه اشکال جدیدی از تحقیقات در تعریف مجدد چشم انداز آموزش و عمل معماری درون استدیوی طراحی، جایگزین شده است. مبنای این تغییر بر تحول شناخته شده ی جوامع صنعتی و تفکر خطی و سلسله مراتبی آن ها به دوران پسا صنعت در حال ظهور از انواعِ عمیقا همبسته ی دانش و تفکر سیستم پیچیده، است. پیشرفت رشته ها، تخصص، علوم و سیستم های علمی و محاسبات مبتنی بر دیجیتال، تغییرات بنیادینی را در چارچوب های متنی به ارمغان آورده است که در آن طراحی و تولید معماری به طور معمول قرار گرفته اند. چنین پیشرفتهایی راهی برای رسیدن به نوعی از عمل را فراهم میکند که طرز تفکر همکاری و ارتباطات متقاطع را پوشش می دهد.
به این ترتیب، از طریق استودیوی طراحی، دانش آموزان فرصتی را برای تست توانایی های خود در مشکلات زندگی واقعی و / یا سناریوها خواهند داشت. امروزه دانشجویان باید نه تنها به تفکر طراحی خود بپردازند بلکه باید آن را «مسئولانه» نسبت به دیگران و محیط توسعه دهند. آنها همچنین باید به توسعه مهارت های مدیریتی و همکاری برای تدوین تمامی متغیرها و ذینفعان مختلف در فرایند طراحیشان، تشویق شوند. (نگاه کنید به شکل 1) متأسفانه، در بسیاری از موارد، آموزش معماری هنوز هم برای ایجاد "نبوغ انفرادی" (Krippendorff، 2005) به جای مشارکت کردن سازماندهی شده است. هر چند اساسا، باز بودن ساختار استودیو طراحی می تواند به طور موثر با تجارب تقسیم شده، پیچیده و متمایز زندگی معاصر از طریق یک سری گفتگو های مختلف یادگیری، سازگار شود. چیزی که لازم است، تشویق معمان باانگیزه و باصلاحیت برای به پیش بردن آنها است.
Abstract
Architectural Education remains crucial to establish progress and social development despite the fact that it continues to face important challenges. Detached from the epochal change in evolutionary and historic terms, the efficiency of pedagogy is under question. How well do we prepare students for a very difficult future in practice? This paper focuses on the ‘great chances’ given by various issues in the field to redefine the core of education for our future graduates. In this context, it is required to adapt within the current critical realities by “rethinking and redesigning the teaching and learning relationship” (Garrison & Kanuka, 2004, p. 99). We believe that teaching should grasp a critical momentum, by examining what really is the object of our studies, by generating a new approach to dealing with discords within and beyond the built environment. The aim of this paper is to explore teaching that engages students’ active participation through practiced-based learning in the design studio, utilizes new methods and tools and nurtures beyond disciplinary types of knowledge production. The aim is also to encourage students to identify real-life opportunities, in which they can respond optimistically, alternatively and creatively, in the hope to improve their chances to establish their future career paths.
1. Introduction
“Tell me and I forget, teach me and I may remember, involve me and I learn.”(Xun & Knoblock, 1990) Expectations to bring innovation into education rely on the question on identifying how syllabuses might be updated and how students will take active and pro-active participation in the learning process of their curriculum. Education plays a fundamental role in preparing students to reframe their role in the professional environment. It is required to establish better connections with the given professional realm. Not until recently, the on-going developments in the field didn’t seem to influence educational approaches.
The challenges professional practice is facing today, have been identified by many as complex, due to the multiple layers that synthesize them. These are the phenomena of ‘wicked’ problems. (Burry, 2012). Wicked problems mainly concern issues about sustainability in terms of social, environmental and economic dysfunctions. (Jamieson, 2010, p. 8) In addition, the consumer’s power and expectations have risen due to globalisation and increased standardisation and industrialisation of the market. There is a growing pressure to discover creative solutions that transcend the design of the built environment itself. These new circumstances all put together lead to a significantly increased in complexity design agenda for the architect. (Dorst, 2008) Yet despite the diversity, the main question that pokes of most architects when approaching the current crisis is what is the core of the design agenda today?
Meanwhile, there is in fact 10% increase in the Architects Registration Board in the last decade. (Architects Registration Board, 2009) Resolving the increasing levels of unemployment in architectural practise along with many other sectors is a complex challenge. These facts require the profession to face up to the profound reality that the market within which it now practices is continuing to change so dramatically that requires to embrace the ongoing industry transitions in order to adapt in the new circumstances. What will be the future role for architects? Is there a possibility that architects are on the verge of extinction? Or is there a possibility that architects can grasp professional opportunities beyond the architectural field?
In this context, the educational process should be re-adjusted towards a mindset that cultivates the future generation of what is possible. Specifically in architectural education, the structure of the ‘design studio’, being the main topic of inquiry in this paper, offers the opportunity to introduce a more appropriate pedagogical agenda. What are we doing to prepare students for a highly disrupted industry?
2. The core of architectural education
The design studio has undoubtedly been at the core of architectural design education since its inception in the 19th century. (Schön, 1985) In most situations, although studio teaching is still based on the traditional models of design process, the mid-century “search for form” has been replaced by the development of new forms of research aiming at a redefinition of the landscape of architectural education and practice within the design studio. Rationale for this change is based on widely recognized transitions from industrial societies and their linear, hierarchical thinking to the emerging postindustrial era of deeply interrelated types of knowledge and complex system thinking. Advances of disciplines, specialization, material- and systems-science and digital data driven computation have brought a radical change in the contextual frameworks within which architectural design and production are normally placed. Such advances have been paving the way to achieve a type of practice that covers a mindset of collaboration and cross-disciplinary communication.
In this way, through the design studio there is an opportunity for students to test their abilities on real-life problems or/and scenarios. Students today should be encouraged not only to develop their design thinking, but to develop it ‘responsibly’ towards others and the environment. They should also be encouraged to develop management and collaborative skills in order to handle all different variables and stakeholders in their process of designing. (see fig. 1) Unfortunately, in many cases, architectural education is still structured to produce the ‘solitary genius’ (Krippendorff, 2005) rather that today’s collaborator. Fundamentally though, the openness of the design studio structure may effectively accommodate the increasingly divided, complex and differentiated experiences of contemporary life through a series of different learning dialogues. What is required is to engage highly qualified and motivated teachers to run them.
چکیده
1. مقدمه
2. هسته آموزش معماری
3. یادگیری مبتنی بر تمرین
4. ارزیابی روش تدریس
5. فرصت ها برای عمل حرفه ای
6. بحث
منابع
Abstract
1. Introduction
2. The core of architectural education
3. Practice - Based Learning
4. Evaluation of Teaching Methodology
5. Opportunities in professional practice
6. Discussion
References