چکیده
چالش های مدیریت مرتبط با نوآوری آزاد چیست و نحوه مقابله شرکت ها با این چالش ها چگونه است؟ این مطالعه بخشی از مطالعه مدیریت نوآوری آزاد است و به بررسی های ابعاد مختلف مدیریت و معضلات ذاتی آنها می پردازد. با کاربرد مفهوم دوسوتوانی سازمانی به عنوان یک رویکرد برای پیگیری اهداف ظاهراً ضد و نقیض, ما تحقیق قبلی را در دو جنبه کلیدی گسترش می دهیم: اولا, بر خلاف بیشتر مطالعات, ما بر بعد تک مدیریت تمرکز نمی کنیم بلکه مجموعه وسیع تری از ابعاد را در نظر می گیریم که ما آنها را به عنوان شواهدی برای نوآوری آزاد یافتیم. دوماً, برخلاف مطالعات قبلی که دوسوتوانی را برای نوآوری آزاد در نظر می گیرند, بحث و بررسی خود را به دوسوتوانی به عنوان یک کل محدود نمی کنیم, بلکه حالات مختلف دوسوتوانی را نیز در نظر می گیریم. یافته های ما از این رویکرد پشتیبانی می کنند: ما دوسوتوانی ساختاری را برای درجه نوآوری, پیکربندی سازمانی, مدیریت و انگیزش مالکیت های معنوی می یابیم. همچنین دوسوتوانی زمانی و زمینه ای را در دو بعد اضافی می یابیم.
1. مقدمه
بدون نوآوری و جستجوی ثابت محصولات, خدمات و مدل های تجاری جدید, شرکت ها قادر نیستند که برای طولانی مدت در بازار ابقا شوند. توانمندی های پویا, یعنی, قابلیت تطبیق با تغییر و توسعه شایستگی های جدید به منظور واکنش به محیط های تجاری در حال تغییر مورد نیاز هستند [1]. رویکرد کلاسیک برخورد شرکت ها با چالش نوآوری, تنظیم واحدهای تحقیق و توسعه بزرگ (R&D), تخصیص بودجه های بزرگ به تحقیق و توسعه و حفاظت از دانش در برابر رقبا توسط مکانیزم های حفاظت از مالکیت معنوی, به خصوص ثبت اختراعات است. این راهبردی نوآوری حفاظت گرا, نوآوری بسته توسط هنری چسبرو نام نهاده شد که در سال 2003, یک الگوی جدید را توصیف کرد که آن را نوآوری آزاد نامید [2]. او دریافت که شرکت های موفق, R&D را در همکاری با شرکای خارجی انجام می دهند و جریان دانش خارجی به شرکت و استفاده از دانش داخلی توسط خارجی ها را میسر می سازند. هرچند R&D همکاران, مقوله جدیدی نیست [3], [4], جهانی سازی اقتصاد جهانی, رقابت فزاینده و بهبود قابلیت ها از فناوری اطلاعات – به خصوص فناوری های وب, منجر به انتشار قوی تر مفهوم نوآوری آزاد و بر این اساس مجموعه رو به رشد دانش در طی سال های اخیر شد [5]. هرچند, برخلاف تعداد چشمگیر از مطالعات در مورد نوآوری آزاد, ما هنوز فاقد یک درک عمیق تر از چالش های کلیدی مدیریت و بهترین شیوه ها برای نوآوری آزاد هستیم [6]. از نقطه نظر ما, این مرتبط با این حقیقت است که مدیریت نوآوری آزاد, یک چالش چندبعدی است و می تواند حامل تناقضات و معضلاتی در بسیاری از ابعاد مختلف مدیریت باشد.
این مطالعه از مفهوم دوسوتوانی سازمانی به عنوان لنز نظری برای توضیح نحوه مقابله شرکت ها با معضلات استفاده می کند. دوسوتوانی سازمانی غالباً در زمینه اکتشاف و بهره برداری مورد بحث قرار گرفته است [7]. اما برای درک ما و همگام با نویسندگان دیگر [8-11], این یک محدودیت منطقی نیست. به خصوص با توجه به نوآوری (آزاد), مطالعات نشان داده اند که دوسوتوانی می تواند برای دیگر ابعاد مدیریت نیز به کار رود: به طور مثال, روتارمل و الکساندر [8], دوسوتوانی را به عنوان یک رویکرد برای برقراری تعادل بین منبع یابی فناوری داخلی و خارجی مورد بحث و بررسی قرار داده اند. آرگیرس و سیلورمن [9], ساختارهای ترکیبی (دوسوتوان) یافتند که در آن فرایندهای نوآوری توسط واحدهای متمرکز و غیرمتمرکز اجرا می شوند. و هنکل [10], یک رویکرد دوسوتوان را برای مدیریت مالکیت معنوی شناسایی کرد, آنچه که او آشکارسازی انتخابی می نامد. بر اساس این مطالعات, ما فرض می کنیم که تناقضات و معضلات در ابعاد مختلف مدیریت وجود دارند و دوسوتوانی را می توان برای برقراری تعادل بین وظایف ضد و نقیض و در نتیجه حل و فصل این معضلات استفاده کرد [11]. همچنین ما پیشنهاد می دهیم که هیچ حالت تک دوسوتوانی وجود ندارد: مطابق با رایش و بیرکینشاو [12], دوسوتوانی را می توان در سطح سازمانی و فردی به کار برد, و می توان توسط تقسیم بندی ساختاری, زمانی یا زمینه ای وظایف ضد و نقیض آن را پیاده سازی کرد. بر اساس این مطالعات, ما دو سوال تحقیقاتی زیر را تعریف می کنیم:
1. برای کدام ابعاد مدیریت, می توانیم دوسوتوانی را به عنوان یک رویکرد برای مقابله با معضلات بالقوه در نوآوری آزاد تعریف نماییم؟
2. اگر ما دوسوتوانی را در یک یا چند بعد بیابیم, کدام حالت دوسوتوانی در ابعاد مدیریت مورد نظر به کار برده می شود؟
ما این سوالات را بر اساس یک مطالعه موردی اکتشافی با یک شرکت چندملیتی اصلی مورد بحث و بررسی قرار می دهیم. این شرکت, یک محیط نوآوری باز با فرمت های مختلف فرایندهای نوآوری آزاد داخلی و خارجی ایجاد نموده است که توسط پلت فرم های فناوری اطلاعات مبتنی بر وب اختصاصی حمایت می شود.
باقی این مقاله به شرح زیر ساختاریافته است: در بخش 2, ما این سابقه نظری را توسط بررسی مفاهیم نوآوری آزاد و دوسوتوانی سازمانی با جزئیات بیشتر فراهم می کنیم. در بخش 3, یک چارچوب مفهومی از ابعاد مختلف مدیریت برای نوآوری آزاد, بر اساس نوشته های موجود توسعه می دهیم. با فرض اینکه در هر بعد مدیریت, هیچ جهت گیری غیرمبهم و سرراست وجود ندارد, هدف ما, شناسایی معضلات بالقوه است که می تواند با استفاده از رویکردهای دوسوتوان هدایت شود.در بخش 4, ما مطالعه موردی و روش شناسی تحقیق خود را توصیف می کنیم. در بخش 5, یافته های موردی خود را خلاصه می کنیم و در بخش 6, ما این یافته ها را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم و نتیجه گیری برای نظریه و عمل را توسعه می دهیم.
2. پیش زمینه نظری
2.1 نوآوری آزاد
به واسطه تعریف کلی, فرایند نوآوری با مرحله ایده پردازی آغاز می شود و بعد از آن مرحله انتخاب ایده وجود دارد. سپس ایده های انتخاب شده توسعه می یابند و آزمایش می شوند و محصولات یا خدمات توسعه یافته جدید به بازار معرفی خواهند شد [13]. این فرایند عمدتاً برای نوآوری بسته و آزاد یکسان است, به جز در نوآور یآزاد که مرزها در مراحل خاصی از فرایند قابل نفوذ می شوند. ما در مورد نوآوری آزاد زمانی صحبت می کنیم که فرایند نوآوری دارای یک واسطه – درون مرزی یا برون مرزی – در یک یا چند مرحله برای یک یا چند طرفین خارجی است. این همچنین شامل واسطه ها برای نوآوران داخلی محیط می شود [14], یعنی, کارمندان درون سازمان, اما خارج از بخش تحقیق و توسعه. ما این مورد را نوآوری آزاد داخلی می نامیم, در مقابل نوآوری آزاد خارجی با طرفین خارج از شرکت.
مدیریت فرایند نوآوری به سرو کار داشتن با پیچیدگی های مختلف نیاز دارد: عوامل مختلف دارای نقش های مختلف در این فرایند هستند, آنها ممکن است انگیزه ها و اهداف ضد و نقیض داشته باشند و دانش پراکنده در مورد آنها باید هماهنگ شود و برای دستیابی به اهداف مشترک همراستا شود. اگر فرایند نوآوری دارای واسطه های خارجی باشد, پیچیدگی ها معمولاً به علت نیاز به هماهنگ سازی این واسطه ها و برقراری تعادل بین اهداف ناهمگون بزرگتر هستند.
به منظور دنبال نمودن یک اصطلاح شناسی رایج در ذیل, به فرایند نوآوری ازاد اشاره می کنیم, زمانی که در مورد تلاش های نوآوری تک با یک نتیجه نوآوری خاص صحبت می کنیم (شکل 1 را ببینید). فرایندهای نوآوری آزاد به واسطه این تعریف می توانند بسیار متفاوت باشند, اعم از درگیر شدن افراد خارجی در مرحله ایده پردازی تا همکاری های تحقیقاتی بلندمدت دخیل کننده بسیاری از شرکت ها و موسسات تحقیقاتی. بعدها این مورد را به عنوان محیط نوآوری آزاد می نامیم, زمانی که یک شرکت ساختارها و خط مشی هایی برای اجرای فرایندهای نوآوری آزاد به صورت پیوسته ایجاد کرده است.
Abstract
What are the relevant management challenges for open innovation, and how do companies tackle these challenges? This study adds to the research of open innovation management by investigating different management dimensions and their inherent dilemmas. By applying the concept of organizational ambidexterity as an approach to pursue apparently conflicting objectives, we extend previous research in two key aspects: First, in contrast to most studies we do not focus on a single management dimension but consider a wider set of dimensions which we found evidence to be relevant for open innovation. Second, unlike previous studies which consider ambidexterity for managing open innovation, we do not limit our discussion to ambidexterity as a whole but consider different modes of ambidexterity. Our findings support this approach: We find structural ambidexterity for the degree of innovation, organizational configuration, intellectual property management and motivation. We also find temporal and contextual ambidexterity in two additional dimensions.
1 Introduction
Without innovation and the constant search for new products, services, and business models, companies are not able to survive in the market in the long run. Dynamic capabilities, i.e. the ability to adapt to change and develop new competences, are required in order to react to changing business environments [1]. The classical approach how companies dealt with the innovation challenge was to set up large research and development (R&D) units, allocate large budgets to R&D, and protect knowledge against competitors via intellectual property protection mechanisms, especially patents. This protectionist innovation strategy was named “closed innovation” by Professor Henry Chesbrough, who in 2003 described a new paradigm which he called “open innovation” [2]. He found that successful companies also perform R&D in collaboration with external partners, allowing external knowledge to flow into the company and also allowing externals to make use of internal knowledge. Although collaborative R&D was not new [3],[4], the globalization of the world economy, increasing competition, and improved possibilities from IT – especially web technolo-gies – led to a stronger diffusion of the open innovation concept and accordingly to a growing body of knowledge over the past years [5]. However, despite the significant number of studies about open innovation, we still lack a deeper understanding of the key management challenges and best practices for open innovation [6]. From our point of view, this relates to the fact that managing open innovation is a multidimensional challenge and can bear conflicts and dilemmas in many different management dimensions.
This study makes use of the organizational ambidexterity concept as theoretical lens for explaining how companies can deal with the dilemmas. Organizational ambidexterity has been predominantly discussed in the context of exploitation and exploration [7]. But to our understanding and in line with other authors [8-11], this is not a logical limitation. Especially with regards to (open) innovation, studies have shown that ambidexterity can be applied to other management dimensions as well: For instance, Rothaermel and Alexandre [8] discuss ambidexterity as an approach to balance between internal vs. external technology sourcing. Argyres and Silverman [9] found hybrid (ambidextrous) structures where innovation processes are executed by centralized and decentralized units. And Henkel [10] identified an ambidextrous approach to intellectual property management, what he calls “selective revealing”. Based on these studies, we postulate that conflicts and dilemmas exist in manifold management dimensions, and ambidexterity can be used to balance between conflicting tasks and thus resolve these dilemmas [11]. We also suggest that there is no singular ambidexterity mode: According to Raisch and Birkinshaw [12] ambidexterity can be applied on organizational and individual level, and it can be implemented by a structural, temporal, or contextual division of conflicting tasks. Building upon these studies we define the following two research questions:
1. For which management dimensions can we find ambidexterity as an approach to dealing with potential dilemmas in open innovation?
2. If we find ambidexterity in one or more dimensions, which ambidexterity mode is being applied in the respective management dimensions?
We will analyze and discuss these questions based on an explorative case study with a major multinational enterprise. This enterprise has established an open innovation environment with different formats of internal and external open innovation processes, supported by dedicated web-based IT platforms.
The remainder of this paper is structured as follows: In section 2 we provide the theoretical background by discussing the concepts of open innovation and organizational ambidexterity in further detail. In section 3 we develop a conceptual framework of different management dimensions for open innovation, based on the extant literature. Supposing that in each management dimension there is no unambiguous and straightforward direction, we aim at identifying potential dilemmas which could be handled using ambidextrous approaches. In section 4 we describe our case study and the research methodology. In section 5 we summarize our case findings, and in section 6 we discuss the findings and develop conclusion for theory and practice.
2 Theoretical Background
2.1 Open Innovation
The innovation process by general definition begins with the ideation phase, followed by an idea selection phase. The selected ideas then get developed and tested, and new developed products or services will be introduced to the market [13]. This process is largely the same for closed and open innovation, except that in open innovation the boundaries become permeable at certain stages of the process, in one way (inbound) or the other (outbound). We talk about open innovation when the innovation process has an interface – inbound or outbound – at one or more stages to one or more external parties. This also includes interfaces to peripheral inside innovators [14], i.e. employees inside the organization but external to the R&D department. We call this internal open innovation, as opposed to external open innovation with external parties outside the company.
Managing the innovation process requires dealing with manifold complexities: Different actors have different roles in this process, they may have different and sometimes opposing motives and objectives, and their dispersed knowledge must be coordinated and aligned towards achieving common objectives. If the innovation process has external interfaces, complexities are usually even larger due to the need of coordinating these interfaces and balancing heterogeneous objectives.
In order to follow a common terminology in the following, we refer to the open innovation process when we talk about singular innovation efforts with a specific innovation result (see figure 1). Open innovation processes by this definition can be very different, ranging from engaging external individuals in the ideation phase up to longterm research collaborations involving many companies and research institutes. We subsequently refer to an open innovation environment when a company has established structures and policies for professionally executing open innovation processes on a continuous basis.
چکیده
1. مقدمه
2. پیش زمینه نظری
2.1 نوآوری آزاد
2.2 دوسوتوانی
3. چارچوب مفهومی: مدیریت نوآوری آزاد
4. روش شناسی تحقیق
4.1 تنظیم مورد
Abstract
1 Introduction
2 Theoretical Background
2.1 Open Innovation
2.2 Ambidexterity
3 Conceptual Framework: Open Innovation Management
4 Research Methodology
4.1 Case Setting