چکیده
روندی به سمت کلاس های درسی ارتقا یافته با فناوری، به سرعت در طول پنج سال گذشته افزایش یافته است، همانطور که دانش آموزان به طور فزاینده فناوری را درک نموده اند. کلاس های درس در سراسر کشور " سیم بندی " شده اند و ناشران کتاب در حال حاضر طیف گسترده ای از مکمل های آموزش های کامپیوتری را ارائه می دهند. در واقع، برخی استدلال نموده اند که فناوری در حال حاضر در کلاس های درس کالج نیز انتظار می رود. هدف از این پژوهش، بررسی این مورد است که آیا استفاده از فناوری در کلاس های دانشگاه روی رفتار دانش آموزان و درک دانشجو از کیفیت آموزشی تاثیر می گذارد یا خیر. این مقاله، به طور خلاصه، نتایج یک نظرسنجی اجرا شده برای دانش آموزان ثبت نام کرده در دوره های تجارت در دانشگاه های غرب میانه با اندازه متوسط را نشان می دهد. نتایج نشان می دهد که اضافه کردن فناوری در دوره هایی که در آن قبلاً فناوری مورد استفاده قرار گرفته است به احتمال زیاد بر درک دانشجو از استاد و بر رفتار دانش آموزان تاثیر مثبت دارد. با این حال، به نظر می رسد حذف فناوری از دوره هایی که قبلاً از آن استفاده نشده است، بر تمام جنبه های رفتار دانش آموزان، تاثیر منفی داشته باشد. به طور کلی به نظر می رسد فناوری بر جنبه های خاصی از رفتار دانش آموزان (مقدار زمانی که دانش آموزان برای مطالعه، یادداشت برداری، حضور، و تعامل با مربی خود صرف می کنند) تاثیر خاصی نداشته باشد. در مقابل، فناوری در آماده سازی دانش آموزان برای کلاس، توجه، کیفیت یادداشت های برداشته شده، شرکت دانش آموزان در کلاس، یادگیری دانش آموزان، تمایل به کلاس های اضافی از مربی یا در موضوع و ارزیابی کلی از دوره و مربی دارای تاثیر چشمگیری می باشد.
مقدمه
به نظر می رسد امروزه فناوری، همه جا وجود دارد. همانطور که کامپیوترها رایج تر می شوند، استفاده از فناوری اطلاعات در زندگی بیشتر افراد را به طور فراگیر درگیر می کند. برای بسیاری از ما، تصور زندگی روزانه بدون استفاده از دستگاه های فناوری، بازی های ویدئویی دستی، دستیاران دیجیتال شخصی، تلفن های همراه و یا هر تعداد کامپیوتر سخت است. این امر به ویژه برای نسل جوان صحت دارد. در دانشگاه ، ما به احتمال زیاد به نقطه ای می رسیم که استفاده از فناوری، توسط دانش آموزان و والدین آنها ( Christensen ، 1999) انتظار می رود.
این روند به سمت فناوری کلاس به سرعت در طول پنج سال گذشته افزایش یافته است، همانطور که ادارک دانش آموزان فزاینده شده است، کلاس های درس در سراسر کشور " سیمی " شده اند و ناشران کتاب قبلاً طیف گسترده ای از مکمل های آموزش های کامپیوتری را ارائه می دهند. Lowerison ، Sclater ، Schmid و Abrami (2006) نشان می دهند که فناوری دارای پتانسیل زیادی برای تبدیل محیط یادگیری از منفعل به فعال است و بیشتر تحت کنترل یادگیرنده است. با توجه به Roblyer (2003) ، فناوری می تواند یادگیرنده را قادر سازد تا به طور فعال در یادگیری خود درگیر شود. در حالی که فناوری می تواند در کلاس درس، تعامل با دانش آموزان امروزی را به طور موثرتر افزایش دهد، بیشتر افراد باور ندارند که فناوری، جایگزین نیاز به یک ساختار، فرایند یادگیری محرک-محتوا است که در تئوری زمینه سازی شده است. برای موثر بودن، ابزار مبتنی بر فناوری باید با آموزش مناسب ( Laurillard، 2002) همراه باشد. با این حال، یک مطالعه ملی 2001 نشان داد که 87 درصد از اعضای هیئت علمی بر این باورند که فناوری کامپیوتر باعث افزایش یادگیری دانش آموزان ( Epper و Bates ، 2001) می شود.
با وجود این باور گسترده که استفاده از فناوری در کلاس درس به طور کلی خوب است، چنین موردی ممکن است همیشه برقرار نباشد.Burbules و Callister (2000) نشان داده اند که فناوری می تواند به خوبی یا ضعیف استفاده شود، و در نتیجه اثر آن وابسته به اینست چگونه از آن، توسط چه کسی و برای چه هدفی استفاده می شود. آموزش دهندگان از مقادیر مختلفی از فناوری در کلاس های خود استفاده می کنند. به عنوان مثال، برخی از اساتید از اسلاید پاورپوینت و یا فناوری های مشابه به طور گسترده و یا متوسط در طول یک دوره استفاده می کنند، در حالی که دیگران به ندرت یا هرگز از فناوری استفاده نمی کنند. دلایل متعددی وجود دارد که چرا استادان در نهایت فناوری را برای استفاده در کلاس اتخاذ می کنند. برای برخی، استفاده از فناوری می تواند به آنها برای ایجاد هماهنگی بهتر، سخنرانی های متمرکزتر کمک نماید. برای دیگران، آنها بر این باورند که استفاده از فناوری دانش آموزان را بیشتر در کلاس درس درگیر می کند و اجازه می دهد تا آنها به جای پیاده سازی هر کلمه ای که در آن سخنی گفته می شود بیشتر از نزدیک گوش بدهند. برخی از اساتید ممکن است فناوری را به این علت انتخاب کنند که نوشتن بر روی وایت برد های هوشمند یا تخته سیاه مانع از توانایی آنها برای تعامل با دانش آموزان می شود. با این حال دیگر مدرسان ممکن است فناوری را به عنوان صرفه جویی در زمان دستگاه به دلیل دسترسی آسان اتخاذ نمایند، که توسط ناشران مشتاق برای متقاعد کردن اعضای هیئت علمی برای اتخاذ کتاب های درسی آنها ارائه شده است. اگر چه انگیزه ها ممکن است متفاوت باشد، به لحاظ نظری انتظار کلی این است که فناوری تعامل با دانش آموزان را بهبود بخشد و آنها را قادر به کسب اطلاعات بیشتر نماید. حداقل این امید ضمنی توسط عضو هیات علمی وجود دارد که ارزیابی آموزش بهبود خواهد یافت.
مطالعه در مورد اینکه چه چیزی باعث یک موثرتر بودن یک معلم کالج می شود در حال انجام است. نویسندگان ، Onquegbuzie ، Collins، Filer،Wiedmaier ، و Moore (2003) نشان داده اند که دانش آموزان بر این باورند که معلمان اثربخش دارای بسیاری از ویژگی های زیر هستند، البته نه همه آنها، که به ترتیب اهمیت ذکر شده اند: (1) دانش آموز محور ، (2 ) آگاه در مورد موضوع ، (3) حرفه ای (4) مشتاق در مورد آموزش ، (5 ) در برقراری ارتباط موثر ، ( 6 ) در دسترس ( 7 ) صالح در آموزش ( 8 ) عادلانه و احترام و (9) ارائه دهنده بازخورد عملکرد مناسب. واضح است که استفاده از فناوری می تواند روی چند تا از این ویژگی ها و یا صفات تاثیر بگذارد. بنابراین، در سال های اخیر، گسترش فناوری در محیط های آموزشی، منافع قابل توجهی را در بخشی از محققان ، و تعدادی از مطالعات انجام شده بر روی استفاده مثبت و منفی از فناوری از دیدگاه موسسات، دانشجو و استاد برانگیخته نموده است.
یک مطالعه اخیر توسط Apperson ، Laws و Scepansky (2006)، تاثیر پاورپوینت در تجربه کلاس درس دانش آموزان را مورد بررسی قرار داده است. در حالی که آنها به عنوان یک نتیجه از استفاده از پاورپوینت در کلاس درس، هیچ تفاوتی در نمرات ندیدند، آنها دریافتند که دانش آموزان در کلاس درس با پاورپوینت به گونه ای متفاوت برای تجربه این سبک کلاس درس افزایش یافته اند. به طور خاص، دانش آموزان معتقد بودند که کلاس های پاورپوینت سازمان یافته تر و جالب تر است. دانش آموزان همچنین استاد را به طور کلی در رتبه بالایی رتبه بندی نمودند و نشان دادند که آنها به احتمال زیاد کلاس دیگری را با این استاد برخواهند داشت. جالب توجه است که دانش آموزان افزایش یافته در دوره های پاورپوینت همچنین نشان دادند که استادان، رفتارهای به ظاهر مثبتی را با استفاده از فناوری از خود بروز می دهند، از جمله ارائه بازخورد مفید و به موقع و ایجاد تکالیف و یا تفکر خلاق. علاوه بر این، Atkins-Sayre, Hopkins, Mohundro و Sayre (1998) به این نتیجه رسیدند که استفاده از فناوری به اعتبار مربی می افزاید. سخنرانان می توانند در زمان کلاس با نحوه مدیریت، زمان کمتری را برای نوشتن بر روی وایت برد های هوشمند یا تغییر شفافیت ( Daniels، 1999، Mantei ، 2000 ) صرف نمایند و در نتیجه سخنرانی ممکن است بهتر جریان یابد. به طور کلی، Apperson و همکاران (2006) بر این باورند که استفاده از فناوری در کلاس های درس باعث می شود دانش آموزان به یک نگرش مطلوب تر نسبت به آموزش خود برسند و برای مزایای استفاده از فناوری توسط مربیان کلاس های افزوده می شود.
با این حال، استفاده از فناوری لزوما به ارزیابی های بهتر آموزش برای دانشکده منتج نمی شود.Lowerison و همکاران بین استفاده از کامپیوتر مجازی و کاربرد درک موثر کامپیوتر در ارزیابی دوره (2006) ارتباط چشمگیری یافتند. توضیحات متعددی برای این نتیجه غیرمنتظره وجود دارد، از جمله این واقعیت که دانش آموزان قبلاً ممکن است انتظار داشته باشند که فناوری در کلاس درس استفاده شود و دیگر اینکه آن را به عنوان یکی از ویژگی های منحصر به فرد کلاس می دانند که باعث افزایش یادگیری آنها می شوند. این یافته ها با مطالعه Christensen (1999) که قبلا ذکر شد سازگار می باشد. همچنین ممکن است فناوری به شیوه ای مناسب استفاده شود، یعنی به عنوان یک ابزار تحول آفرین دانش آموز محور برای یادگیری، که این نگرانی توسط Burbules و Callister (2000) ابراز شده است.
فناوری کامپیوتر نیز می تواند از نیازهای متنوع و ظرفیت های دانش آموزان با ارائه پتانسیل برای پردازش و درک عمیق تر اطلاعات پشتیبانی بهتری نماید ( McCombs ، 2000). در حالی که فناوری ممکن است در کلاس درس تعامل با دانش آموزان امروزی را به طور موثر تر افزایش می دهند، بیشتر افراد بر این باورند که این جایگزین نیاز به یک ساختار، فرایند یادگیری محرک- محتوا در تئوری نیست. برای موثر بودن، ابزار مبتنی بر فناوری باید با آموزش مناسب ( Laurillard ، 2002) همراه باشد. همانطور که McFarlane می گوید ، " استفاده از کامپیوتر به تنهایی، بدون اهداف روشن و وظایف به خوبی طراحی شده ، از ارزش ذاتی کمی برخوردار است (1997) . این مقاله در ادامه پرس و جو به تأثیر فناوری در درک دانشجو از یادگیری خود و همچنین رفتار علمی او می پردازد.
ABSTRACT
The trend toward technology enhanced classrooms has escalated quickly during the past five years as students have become increasingly tech-savvy. Classrooms across the nation have become “wired” and textbook publishers now offer a wide variety of computerized teaching supplements. In fact, some may argue that technology is now expected in the college classroom. The objective of this research is to examine whether the use of technology in university classes impacts student behavior and student perceptions of instructional quality. This paper summarizes the results of a survey administered to students enrolled in business courses at a mid-sized Midwestern university. The results suggest that adding technology in courses where it is not currently used is likely to have a positive impact on student perceptions of the instructor and on student behavior. However, removing technology from courses that already use it would not appear to have a negative impact on all aspects of student behavior. Overall there are certain aspects of student behavior (the amount of time that students study, the quantity of notes they take, their attendance, and their interaction with the instructor) which appear to be technology neutral. In contrast, technology tends to have a meaningful impact on student preparation for class, attentiveness, quality of notes taken, student participation in class, student learning, desire to take additional classes from the instructor or in the subject matter, and the overall evaluation of the course and the instructor.
INTRODUCTION
Technology, it seems, is everywhere these days. As computers have become more commonplace, the use of information technology has become pervasive in most everyone’s lives. For most of us, it is hard to image daily life without the influence of technological devices, be it handheld video games, personal digital assistants, cell phones or any number of computers. This is especially true for younger generations. In academia, we have likely reached the point where the use of technology is expected, by both students and their parents (Christensen, 1999).
The trend toward technology enhanced classes has escalated quickly during the past five years as students have become increasingly tech-savvy, classrooms across the nation have become “wired” and textbook publishers now offer a wide variety of computerized teaching supplements. Lowerison, Sclater, Schmid, and Abrami (2006) suggest that technology has the potential to transform the learning environment from passive to active and more subject to the control of the learner. According to Roblyer (2003), technology may enable the learner to be more actively involved in his or her own learning. While technology may enhance the classroom and engage today’s student more effectively, most do not believe it replaces the need for a structured, content-driving learning process that is grounded in theory. To be effective, technology-based tools must accompany appropriate pedagogy (Laurillard, 2002). That said, a 2001 national study showed that 87% of faculty believe computer technology enhances student learning (Epper and Bates, 2001).
Despite this widespread belief that the use of technology in the classroom is generally good, such may not always be the case. Burbules and Callister (2000) suggest technology can be used well or poorly, and thus its effectiveness is dependent on how it used, by whom and for what purpose. Instructors use varying amounts of technology in their classes. For example, some professors utilize PowerPoint slides or similar technology extensively or moderately throughout a course, while others seldom or never use technology. There may be several reasons why instructors ultimately adopt technology for classroom use. For some, it may help them to create better organized, more focused lectures. For others, they believe that the use of technology benefits students by engaging them more in the classroom and allowing them to listen more closely without transcribing every word that is spoken. Some professors may choose technology because writing on whiteboards or blackboards hinders their ability to interact with students. Still other instructors may adopt technology as a time saving device because it is readily available today, provided by the publishers who are eager to convince faculty to adopt their textbooks. Although the motivation may differ, theoretically the overall expectation is that technology will improve the course, engage the students and enable them to learn more. There may also be at least the implicit hope by the faculty member that teaching evaluations will improve.
The study of what makes a college teacher effective is ongoing. Witcher, Onquegbuzie, Collins, Filer, Wiedmaier, and Moore (2003) suggest that students believe that effective teachers possess many if not all of the following nine characteristics, listed in order of importance: (1) student-centered; (2) knowledgeable about the subject matter; (3) professional; (4) enthusiastic about teaching; (5) effective at communication; (6) accessible; (7) competent at instruction; (8) fair and respectful; and (9) provider of adequate performance feedback. Clearly, utilization of technology can impact several of these identified characteristics or traits. Thus, in recent years, the proliferation of technology in an educational setting has sparked considerable interest on the part of researchers, and a number of studies have focused on the positives and negatives of technology use from the perspectives of the institution, student and professor.
A recent study by Apperson, Laws and Scepansky (2006) examined the impact of PowerPoint on the students’ classroom experience. While they found no differences in grades as a result of the use of PowerPoint in the classroom, they did find that students in PowerPointenhanced classrooms responded differently to the classroom experience. Specifically, students believed that the PowerPoint classes were better organized and more interesting. Students also rated the professor high overall and indicated that they would be more likely to take another class from that professor. Interestingly, students in PowerPoint enhanced courses also found that the instructors exhibited more positive behaviors seemingly unrelated to the use of technology, such as providing helpful feedback in a timely fashion and creating assignments that involve higherorder more critical or creative thought. Furthermore, Atkins-Sayre, Hopkins, Mohundro, and Sayre (1998) concluded that the use of technology adds to the instructor’s credibility. Lecturers can manage class time more efficiently as less time is spent writing on whiteboards or changing transparencies (Daniels, 1999, Mantei, 2000), and thus lectures may flow better. Overall, Apperson et al (2006) believe that the use of technology in classrooms causes students to have a more favorable attitude toward their education, and benefits accrue to instructors who utilize it in their classes.
However, technology usage does not necessarily result in better teaching evaluations for faculty. Lowerison et al found no significant relationship between actual computer use and perceived effective computer usage on course evaluations (2006). Several explanations were offered for this unexpected outcome, including the fact that students may now expect technology to be used in the classroom and no longer see it as a unique class feature that enhances their learning. These findings are consistent with the Christensen (1999) study mentioned earlier. It may also be the case that technology is not being used in an appropriate manner, that is, as a transformative, student-centered tool for learning, a concern expressed by Burbules and Callister (2000).
Computer technology may also better support diverse needs and capacities of students, providing the potential for deeper processing and understanding of information (McCombs, 2000). While the technology may enhance the classroom and engage today’s student more effectively, most do not believe it replaces the need for a structured, content-driving learning process that is grounded in theory. To be effective, technology-based tools must accompany appropriate pedagogy (Laurillard, 2002). As McFarlane states, “computer use alone, without clear objectives and well designed tasks, is of little intrinsic value (1997). This paper continues the inquiry into the impact of technology on student perceptions of their own learning as well as their academic behavior.
چکیده
مقدمه
مطالعه حاضر
نتایج
خلاصه و نتیجه گیری
محدودیت ها و تحقیقات آینده
ABSTRACT
INTRODUCTION
PRESENT STUDY
RESULTS
SUMMARY AND CONCLUSION
LIMITATIONS AND FUTURE RESEARCH
REFERENCES