چکیده
دیچو، گراهام، هاروی و راجگوپال (که به اختصار DGHRدر این مقاله نامیده میشوند) به بررسی مقامات ارشد مالی (CFO) برای استخراج دیدگاه آنها در مورد کیفیت سود، جریانهای گستردهتر در گزارشگریهای مالی، و رواج مدیریت سود پرداختند. آنها برخی بینشهایی جالب در مورد این مسائل را فراهم ساختند، ما در مورد این موضوع بحث خواهیم کرد که چگونه انگیزه CFO در فرآیندهای گزارشگری مالی تمایل به تاثیرگذاری بر روی آنچه که ما میتوانیم از آنها در مورد کیفیت سود یاد بگیریم دارد. همچنین ما به بررسی چگونگی انتخاب روش DGHR با توجه به بررسی نمونه و طراحی سوالاتی که استنتاج آنها را تحت تاثیر قرار میدهد خواهیم پرداخت، که شامل چیزی است که ما میتوانیم با استفاده از آن شیوع و بزرگی مدیریت سود را استنباط کنیم.
1. مقدمه
دیچو، گراهام، هاروی و راجگوپال ( که به اختصار DGHRدر این مقاله نامیده میشوند) یک مجموعه مقالاتی در مورد حسابداری و امور مالی را ادامه میدهند که سبب استنباط سیاستهای مالی شرکتهای بزرگ پس از بررسی مقامات ارشد مالی (CFOها) خواهد شد. این مقالات سبب فراهمسازی بسیاری از بینشهایی جدید در زمینههای گوناگون میشود. هدف DGHR بررسی شواهدی در دیدگاههای CFO در مورد کیفیت سود است. به منظور تکمیل و غنیسازی این نتایج، نویسندگان همچنین اقدام به ارائه نتایج به شکل مصاحبههای یک به یک از یک نمونه کوچکتری از CFOها و دو تدوینکننده استانداردهای حسابداری کردند.
ما اقدام به خلاصهسازی و بررسی تعدادی از جنبههای DGHR ، از جمله انگیزه، روش، نتایج، و استنتاج کردیم. ما با نویسندگان موافق هستیم که یافتههای آنها دارای پتانسیل احتمالی برای شکلدهی به سیاستها و پژوهشها و بحثهایی در مورد مسائل کیفیت سود است. با این وجود، ما نیز پرسشهایی در مورد مناسب بودن استفاده از این روش در مقالات کیفیت سود و همچنین سوالاتی را نیز در مورد برخی از استنتاجهای این نویسندگان مطرح خواهیم کرد.
2. مشارکت
1. 2 آیا تنها یک تعریف واحد از کیفیت سود وجود دارد؟
برای اینکه به تشریح مقاله بپردازیم، باید اشاره کنیم که نویسندگان اعلام کردند که "اختلافات گستردهای در زمینه چگونگی اندازهگیری و تعریف (سود دریافتی) وجود دارد"(صفحه 2). به منظور حمایت از این بیانیه، آنها لیستی از چندین کاندید اندازهگیری، از جمله تداوم درآمد، پیشبینی، شناسایی خسارت نامتقارن، افزایش انباشته درآمدی، و ارزش مطلق انباشته است. اگرچه تمامی اینها قطعا اقداماتی وابسته به سود است، اما همچنان واضح نیست که استفاده از این اندازهها که منعکسکننده اختلاف در این مقالات در مورد معنای کیفیت سود است.
مانند هنر، چگونگی تفکر در مورد کیفیت سود بستگی به نود دیدگاه بیننده دارد: این اصطلاح در درجه اول در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی مورد استفاده قرار میگیرد- تصمیماتی که گرفته شده است و زمینههای تصمیمی که به احتمال زیاد متفاوت خواهند بود. در یک بررسی جدیدی که در مورد این موضوع صورت گرفته است، دیچاو و همکاران (سال 2010 صفحه 344) نشان میدهند که "هر چقدر که کیفیت سود دریافتی بیشتر باشد اطلاعات بیشتری را در مورد ویژگیهای عملکرد مالی یک شرکتی که مرتبط با تصمیمات خاصی است که توسط یک تصمیمگیرنده خاص گرفته شده است فراهم میسازد" و "ما به یک جمعبندی واحد در مورد کیفیت سود دریافتی نرسیدیم زیرا کیفیت مشروط بر مفاد تصمیم است." با توجه به ماهیت ذاتی کیفیت سود، تعجب آور نخواهد بود که کیفیت سود به شکلی یکسان در مقالات مرتبط با موضوع ما اندازهگیری یا تعریف نشده است. بنابراین، DGHR را نباید به عنوان برطرفکننده اختلافات در مقالهها دانست نقش اصلی DGHR در کمک به فراهمسازی بینشی از سوی مقامات ارشد مالی با توجه به این موضوع است.
2. 2 .مقامات ارشد مالی چه چیزی در مورد کیفیت سود میتوانند به ما بگویند؟
بررسی کارهای گذشته در این سبک سبب تولید بینشی جدید خواهد شد که فراتر از آنچه است که در آرشیو پژوهشهای سنتی تجربی یافت میشود. برای مثال، مقدار زیادی از تحقیقات تجربی در امور مالی شرکتها با هدف فراهمسازی یک درک بهتر از عوامل تعیینکننده ساختار سرمایه و سیاست پرداختی صورت گرفته است. با این حال، آن تحقیقات پیشرفتهای محدودیتی در پاسخ به برخی سوالات بیپاسخ در این موضوع داشتهاند، مانند روشی که شرکتهای صنعتی تحت تاثیر مزایای ظاهری بدهیهای مالیاتی هستند و چرا سود سهام پدیدهای دائمی با وجود مزایای ظاهری بازخرید سهامها است. مدارک و شواهدی که از بررسی مقامات ارشد مالی بزرگ وجود دارد محققان را با ایدههای جدیدی در مورد اینکه در عمل مقامات ارشد مالی چه وظایفی را دارند و این سبب سنجشی برای تحقیقات عملی و تجربی خواهد شد. براو و همکاران در سال 2005 مدارکی را فراهم کردند که بر اساس آن مدیریان اغلب سیاست تقسیم سود را بر اساس تغییرات در سود سهام هر سهم اسمی تقسیم بندی میکنند، و بر خلاف راههای متعارف تری در مورد تفکر در مورد سیاست تقسیم سود است(مانند نسبت پرداختی بر اساس مدل لینتر است). این شواهد مفید است زیرا به محققان برای توسعه و آزمون تئوریهای جایگزین از سیاست پرداختی کمک میکند- شواهد تجربی را می توان به منظور آگاهی بخشی و تاثیر سایر روشهای تحقیقاتی، که شامل نمونههای بزرگی از کارهای تجربی است مورد استفاده قرار داد.
عمدهترین دلیلی که این مطالعات تا این اندازه آموزنده هستند CFO ها (مدیرانی) هستند که به شکلی مستقیم در تصمیمگیری دخیل هستند- و ما میتوانیم چگونگی و چرایی این تصمیمگیریها را از آنها یاد بگیریم. کمتر واضح است که چرا دیدگاه مدیران در مورد کیفیت سود مورد علاقه ما میباشد، زیرا واضح نیست که چرا آنها دارای هرگونه مزیت نسبی خاصی در تعیین یک تعریف جهانی از کیفیت سود دریافتی دارند که در این مقالات مورد استفاده قرار گرفته است. کیفیت سود یک ایده غیرشفاف است که در انواع صورتهای مالی در زمینه تجزیهوتحلیل استفاده میشود، بنابراین شاید نظرات کاربران کلیدی، مانند تحلیلگران یا سرمایهگذاران، می تواند مورد توجه بیشتری قرار بگیرد.
دیدگاه DGHR دیدگاه مدیران در مورد کیفیت سودی است که مورد علاقه آنها است زیرا مدیران تصمیمات گزارشگریهای مالی را می گیرند که سبب تولید مقدار سودی خواهد شد که مورد علاقه ما است. اما روشن نیست که کیفیت سود یک ساختاری است که مقدار زیادی به آن وارد میشود یا اینکه آنها دارای کیفیت سود مد نظر در ذهن خودشان در حین تصمیمگیری در مورد گزارشگری مالی هستند. همچنین ممکن است و شاید احتمال این قضیه وجود دارد که دیدگاههای خاص مدیریتی در مورد کیفیت سود تحت تاثیر انگیزههای گزارشگریهای مالی باشد، که در مورد این نکته در بخش 3 بحث خواهیم کرد.
اختلافات زیادی در مورد این موضوع و مقالات موجود در این موضوع وجود دارد، و بنظر میرسد که نشاندهنده تفاوت بین نظرهای مختلف در مورد این موضوع است که آیا کیفیت سود دریافتی عمدتا مرتبط با پایداری سود است (کیفیت بالای سود دریافتی مداوم باشد) یا تا چه حد این سود منعکسکننده واقعیتهای زیرلایههای اقتصادی است. برای مثال درآمد مصنوعی هموار به احتمال زیاد تدارم بیشتری را دارد (به همین دلیل کیفیت بالایی دارد) اما ممکن است نوسانات اساسی کسب و کار شرکتی را منعکس نکند (پس از این نظر کیفیت پایینی دارد). در این موقعیت، نوسانات سریهای زمانی بیشتری را میتوان به عنوان کیفیت بالا دید زیرا به شکلی صادقانهتر نشاندهنده زیرلایههای اقتصادی است. با این حال، اگر یک سری مصنوعی همواره به شکلی بهتری توانایی یک شرکت را برای تولید ارزش اقتصادی دراز مدت منعکس کند (که در آن روند سودی هموار، نشاندهنده توانایی شرکت برای سوددهی درازمدت به رغم نوسانات کوتاهمدت در کسب و کار خود است) کمتر واضح است که سری مصنوعی هموار دارای کیفیت پایین است. قسمت بزرگی از این قضیه بستگی به قصد مدیریت و زمینه تصمیمگیری کاربر دارد.
َAbstract
Dichev, Graham, Harvey and Rajgopal (DGHR, in this issue) survey chief financial officers (CFOs) to elicit their views on earnings quality, broader trends in financial reporting, and the prevalence of earnings management. They provide some interesting insights on these issues. We discuss how CFOs' incentives in the financial reporting process are likely to affect what we can learn from them about earnings quality. We also discuss how DGHR's methodological choices regarding survey sample and question design affect their inferences, including what we can infer about the prevalence and magnitude of earnings management.
1. Introduction
Dichev, Graham, Harvey and Rajgopal (hereafter DGHR, in this issue) continues a series of papers in accounting and finance that draw inferences about corporate financial policies from surveys of corporate chief financial officers (CFOs).1 These papers provide many novel insights in a variety of areas. The goal of DGHR is to provide survey evidence on CFOs' views about earnings quality. To supplement and enrich these results, the authors also present results from one-on-one interviews from a small sample of CFOs and two accounting standard-setters.
We summarize and discuss a number of aspects of DGHR, including motivation, method, results, and inferences. We agree with the authors that the findings potentially inform policy and research discussions on earnings quality issues. Nevertheless, we also raise questions about the appropriateness of applying this approach to the earnings quality literature as well as about some of the inferences drawn by the authors.
2. Contribution
2.1. Is there a single definition of earnings quality?
To open the paper, the authors state that “there are broad disagreements about how to define and measure it (earnings quality) (p. 2).” To support this statement, they list several candidate measures, including earnings persistence, predictability, asymmetric loss recognition, income increasing accruals, and the absolute value of accruals. Although these are certainly all earnings-related measures, it is not clear that the use of these measures reflects disagreement in the literature about what earnings quality means.
Like art, how one thinks about earnings quality is to some degree in the eye of the beholder: this term is primarily used in financial statement analysis—the decisions being made and the decision contexts are likely to vary. In a recent review on this topic, Dechow et al. (2010, p. 344) indicate that “(h)igher quality earnings provide more information about the features of a firm's financial performance that are relevant to a specific decision made by a specific decision maker (emph. added)” and “(w)e reach no single conclusion on what earnings quality is because “quality” is contingent on the decision context.” Given the inherently context-specific nature of earnings quality, it is not surprising that earnings quality is not defined or measured in a uniform way in our literature. Therefore, DGHR should not be viewed as resolving a disagreement in the literature as much as contributing insights from CFOs with respect to this topic.
2.2. What can CFOs tell us about earnings quality?
Previous survey work in this genre produces novel insights beyond what is possible from traditional empirical archival research. For example, a great deal of empirical research in corporate finance attempts to provide a better understanding of the determinants of capital structure and payout policy. However, that research has made limited progress in answering some open questions in this literature, such as why industrial firms are not more heavily levered given the apparent tax advantages of debt and why dividends are such a persistent phenomenon in spite of the apparent advantages of stock repurchases. Evidence from large-sample surveys of CFOs provides researchers with fresh ideas about what CFOs actually do in practice and so helps to calibrate empirical research. Brav et al. (2005) provide evidence that managers often set dividend policy based on changes in nominal dividends-per-share, as opposed to following more conventional ways of thinking about dividend policy (such as payout ratios based on the Lintner model). This evidence is useful because it helps researchers develop and test alternative theories of payout policy—survey evidence can be used to inform and influence other methods of investigation, including large sample empirical work.
The reason these studies have been so informative is largely because CFOs (managers) are directly involved in the decisions of interest—we learn from managers about how and why they make the decisions they do. It is less obvious that managers' views about earnings quality are of interest because it is not clear why they have any particular comparative advantage in determining a universal definition of earnings quality that can be used in the literature. Earnings quality is an amorphous idea that is used in a variety of financial statement analysis contexts, so perhaps the views of key users, such as analysts or investors, would be of more interest.
DGHR's perspective is that managers' views on earnings quality are of interest because managers make the financial reporting decisions that generate the earnings numbers that are of interest. But it is not clear that earnings quality is a construct that is of much import to them or that they have earnings quality in mind when they make financial reporting decisions. It is also possible and perhaps likely that managers' particular views about earnings quality are affected by their financial reporting incentives, a point we discuss further in Section 3.
To the extent there is disagreement in the literature, it seems to reflect differences of opinion about whether earnings quality has mostly to do with earnings persistence (higher quality earnings are more persistent) or the extent to which earnings reflect underlying economic reality. For example, artificially smoothed earnings are likely to be more persistent (and so of high quality in one sense) but may not reflect the underlying volatility of the firm's business (and so of low quality in another). In this situation, the more volatile time series could be seen to be of higher quality because it more faithfully reflects the underlying economics. However, if the artificially smoothed series better reflects the firm's ability to generate long run economic value (that is, the smoothed earnings trend signals the firm's long run ability to deliver increases in earnings in spite of shorter-run volatility in its business), it is less clear that the artificially smoothed series is of lower quality. A lot depends on management intent and the decision context of the user.
چکیده
1. مقدمه
2. مشارکت
1. 2 آیا تنها یک تعریف واحد از کیفیت سود وجود دارد؟
2.2. مقامات ارشد مالی چه چیزی در مورد کیفیت سود میتوانند به ما بگویند؟
3 .2 بینش هایی کلیدی از DGHR
3. روش
1 .3 . بررسی اجمالی روشهای بررسی
2. 3. شرکتکنندگان نظرسنجی
1 .2 .3. تناسب نمونهها
2. 2 .3 . نمایندگی نمونه
3. 3 . بررسی قالب پرسش و تجزیه و تحلیل دادهها
1. 3 .3. ملاحظات کلی
3. 3 . دادههای مربوط به اهمیت رتبهبندی نسبی عوامل یا توافق با اظهارات
3 . 3 .3 دادههای مربوط به رتبهبندیهای مطلق در مقیاسهای پاسخگویی
1. 3. 3. 3. تفسیر سطوح در برابر بیان عدم قطعیت
2. 3. 3. 3 . تفسیر روابط بین سوالات مرتبط به هم.
3. 3 .3 .3 پرسش در مورد برآورد مطلق
4. نتیجهگیری
منابع
Abstract
1. Introduction
2. Contribution
2.1. Is there a single definition of earnings quality?
2.2. What can CFOs tell us about earnings quality?
2.3. Key insights from DGHR
3. Method
3.1. Overview of survey methods
3.2. Survey participants
3.2.1. Sample appropriateness
3.2.2. Sample representativeness
3.3. Survey question format and data analysis
3.3.1. General considerations
3.3.2. Data concerning relative ratings of importance of factors or agreement with statements
3.3.3. Data concerning absolute ratings on response scales
3.3.3.1. Interpreting levels vs. expressions of uncertainty
3.3.3.2. Interpreting relations between linked questions
3.3.3.3. Absolute estimate question. DGHR also elicit estimates of the prevalence and amount of earnings management
4. Conclusion
References