دانلود رایگان مقاله تاثیر موقعیت مکانی مدرسه بر نگرش دانش آموزان
ترجمه رایگان

دانلود رایگان مقاله تاثیر موقعیت مکانی مدرسه بر نگرش دانش آموزان

عنوان فارسی مقاله: تاثیر موقعیت مکانی مدرسه بر نگرش دانش آموزان نسبت به ریاضیات و علوم پایه
عنوان انگلیسی مقاله: INFLUENCE OF SCHOOL LOCATION ON STUDENTS ATTITUDE TOWARDS MATHEMATICS AND BASIC SCIENCE
کیفیت ترجمه فارسی: مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب)
مجله/کنفرانس: مجله بریتانیایی آموزش - British Journal of Education
رشته های تحصیلی مرتبط: علوم تربیتی - روانشناسی
گرایش های تحصیلی مرتبط: مدیریت و برنامه ریزی آموزشی - تکنولوژی آموزشی - آموزش ابتدایی - روانشناسی تربیتی - مشاوره تحصیلی
کلمات کلیدی فارسی: علوم پایه - MBSAT - ریاضی - محل مدرسه - دانش آموزان - نگرش
کلمات کلیدی انگلیسی: Basic Science - MBSAT - Mathematics - School Location - Students - attitude
نوع نگارش مقاله: مقاله پژوهشی (Research Article)
دانشگاه: گروه آموزش علوم، دانشگاه کالابار، کالابار
صفحات مقاله انگلیسی: 10
صفحات مقاله فارسی: 15
ناشر: Eajournals
نوع ارائه مقاله: ژورنال
سال انتشار مقاله: 2017
مبلغ ترجمه مقاله: رایگان
ترجمه شده از: انگلیسی به فارسی
شناسه ISSN: 2054-636X
کد محصول: F2153
نمونه ترجمه فارسی مقاله

چکیده

     این مطالعه به بررسی «تاثیر موقعیت مکانی مدرسه بر نگرش دانش‌آموزان نسبت به ریاضیات و علوم پایه» می‌پردازد و طرح بررسی جمعی را اتخاذ کرده‌است. یک سوال پژوهشی به همراه فرضیه‌ای با ۵ درصد احتمال درستی، تدوین گشته و بررسی شدند. ۱۶۶ دانش‌آموز، نمونه مورد سنجش این بررسی را تشکیل دادند و جهت جمع‌آوری اطلاعات برای این پژوهش نیز از دو ابزار معتبر و قابل اعتماد به نام «سنجش موفقیت در ریاضیات و علوم پایه» (MBSAT) و «سنجش موقعیت دانش‌آموزان» (SLT) استفاده شد. نتایج تحلیل اطلاعات که با استفاده از آنالیز تست جداگانه انجام شد، نشان داد که نمرات ضعیف دانش‌آموزان شهری و روستایی که نسبت به ریاضیات و علوم پایه نگرش مثبتی دارند، با یکدیگر تفاوت چندانی ندارد. بر اساس این یافته‌ها، برای آن که دانش‌آموزان علی‌رغم موقعیت مکانی‌شان، نسبت به مطالعه ریاضیات و علوم پایه نگرش مثبتی پیدا کنند، پیشنهادات و توصیه‌هایی ارائه گردید؛ به این خاطر که نگرش، عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان را، به خصوص در ریاضیات و علوم پایه، به خوبی پیش‌بینی می‌کند.

مقدمه

پیشینه مطالعه

     سیاست آموزشی ملی (جمهوری فدرال روسیه، ۲۰۰۴)، ریاضیات و علوم پایه را یکی از مباحث اصلی در سیستم آموزشی مدرسه معرفی کرد؛ که این به خاطر نقش مهم آن در توسعه ملی است. این امر نشان می‌دهد که ریاضیات و علوم پایه به عنوان یک مبحث، در برنامه آموزشی مدرسه جایگاه مهمی را به خود اختصاص می‌دهد و در رشته‌هایی چون مهندسی، مهندسی کامپیوتر، زمین شناسی، برق و الکترونیک پیشنیاز است.

     اگر برنامه درسی ریاضیات و علوم پایه در تمامی مقاطع دبیرستان را از نزدیک مورد بررسی قرار دهیم، متوجه تاثیر سراسری آن بر فرد و نیز بر جامعه خواهیم شد (Ukpong، ۱۹۹۹). مهارتی که با مطالعه ریاضیات و علوم پایه کسب می‌شود، در تمام حوزه‌های زندگی بشر، در سطح گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد. ریاضیات و علوم پایه، در شکل‌گیری نحوه تعامل با زندگی خصوصی، مدنی و اجتماعی افراد نقشی کلیدی دارد (mohd، ۲۰۱۱). این امر، ضرورت مطالعه مبحث را برای همه دانش‌آموزانی که در بیش‌تر کشورها تحت آموزش پایه و ثانویه قرار می‌گیرند، توجیه می‌کند؛ به همین دلیل ریاضیات و علوم پایه مبحثی اصلی در این مقاطع از تحصیل در نیجریه محسوب می‌باشد. با این حال، جای تاسف دارد که در عصر حاضر، بسیاری از دانش‌آموزان با ریاضیات و علوم پایه درگیرند و در آزمون‌های پایانی خود بسیار بد عمل می‌کنند. در نیجریه، عملکرد دانش‌آموزان در «گواهی امتحانات دبیرستان آفریقای شرقی» (WASSCE) به تازگی دلگرم کننده نبوده‌است (گزارش آزمونگر اصلی). به هر حال، نقش اجتناب‌ناپذیری که موقعیت مکانی در نگرش نسبت به یادگیری ریاضیات و علوم پایه دارد، مدت زیادی است توجه پژوهشگران علوم پایه و دبیران ریاضی را، به دلیل نرخ بالای عدم موفقیت در مبحث، به خود جلب کرده‌است. نگرش‌هایی که دانش‌آموزان ضمن یادگیری ریاضیات و علوم پایه پیدا می‌کنند، برای مدتی طولانی باقی خواهندماند و این نگرش‌ها ممکن است به دانش‌آموز کمک کند که ریاضیات و علوم پایه را بهتر بیاموزد (Umoren، ۱۹۹۲). این امر درباره نگرش‌های مثبت نیز صادق است. اما همیشه این گونه نیست. دانش‌آموزان هم‌چنین ضمن یادگیری ریاضیات و علوم پایه در دبیرستان‌ها نسبت به آن نگرش منفی نیز پیدا می‌کنند. یافته‌های آبیام (۲۰۰۴) نشان می‌دهد که دانش‌آموزان دبستانی که نسبت به یادگیری ریاضیات و علوم پایه نگرش مثبتی دارند، در آینده علاقه بیش‌تری به مطالعه این مباحث نشان می‌دهند. بیش‌تر دانش‌آموزان با نگرش مثبتی وارد راهنمایی می‌شوند، اما در آینده، در حین یادگیری ریاضیات در دبیرستان، نگرش خود را تغییر می‌دهند. گزارش آزمونگر اصلی WAEC (۲۰۰۷)، نشان داد که در WAEC، ضعف بدیهی دانش‌آموزان در پیشرفت در ریاضی، «دانش کمشان از تکنیک‌های ابتدایی دارند و نیز ناآگاهی آن‌ها از مفاهیم و پروسه‌های ساده» است. این امر ممکن است ناشی از عدم موفقیت دانش‌آموزان در یادگیری تکنیک‌ها، مفاهیم و پروسه‌ها در کلاس باشد. وزارت آموزش، با همکاری WAEC و NECO برای دبیران ریاضیات و علوم پایه در دبیرستان‌ها، دوره‌های آموزشی ضمن خدمت برگزار کرده‌است. این تلاشی بود تا ترفندهای آموزشی مربی بهبود یابد. علی‌رغم این کوشش‌ها، دانش آموزان هم‌چنان ریاضیات و علوم پایه را درست و کامل نمی‌آموختند و در نتیجه در آزمون‌های ریاضیات و علوم پایه WAEC و NECO عملکرد بهتری نداشتند. شکست در یادگیری، نشان داد که ممکن است فاکتورهای دیگری چون نگرش‌های دانش آموزان و موقعیت مکانی مدرسه که ممکن است جلوی یادگیری صحیح ریاضیات را بگیرد، دخیل باشند.

مفهوم موقعیت مکانی مدرسه و عملکرد آکادمیک دانش آموزان

     موقعیت مکانی مدرسه به محل خاصی گفته می‌شود که با مناطق دیگر در محیط فیزیکی در ارتباط است و مدرسه در آن قرار گرفته‌است.  در نیجریه، زندگی روستایی، ساده و یکنواخت است و نسبت به زندگی شهری که گمان می‌رود گوناگونی فرهنگی در آن بر موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان اثر بگذارد، پیچیدگی کم‌تری دارد. این امر به این خاطر است که در مراکز شهری نسبت به مناطق روستایی، امکانات رفاهی بهتری نظیر آب لوله‌کشی، برق و خدمات مراقبت‌های پزشکی در اختیار شهروندان قرار می‌گیرد. در رابطه با امکانات آموزشی و دبیران نیز همین طور است. این شرایط معمول نشان می‌دهد که فرصت‌های آموزشی در مدارس نیجریه یکسان نیستند. بنابراین ممکن است مشاهده کنیم که در مدارس شهری نیجریه، نسبت به همتایشان در مناطق روستایی، فرصت‌های آموزشی بیش‌تری وجود دارد. در حالی که برخی از مطالعات نشان می‌دهد که موقعیت مکانی، در حاصل یا موفقیت در یادگیری دانش‌آموزان تاثیر بسزایی دارد، برخی دیگر از مطالعات تاثیرات منفی آن را نشان می‌دهند. نووگو (۲۰۱۰)، با (مشاهده) سختی‌های بیش‌تر دانش‌آموزان روستایی در یادگیری ریاضیات و علوم پایه نسبت به همتایان شهری‌شان، دریافت که موقعیت مکانی تاثیر مهمی در یادگیری جنبه‌های مختلف ریاضیات و علوم پایه‌ای دارد که شامل زوایاست. آهیابا و ایگوینوو (۲۰۰۳) درباره تاثیر موقعیت مکانی مدرسه بر عملکرد دانش‌آموزان در ریاضیات و علوم پایه در آزمون SSC در مدارس روستایی و شهری تحقیق کرده و دریافتند که دانش‌آموزان شهری نسبت به همتایان روستایی‌شان در این مبحث بهتر عمل کرده و نمرات ممتاز دریافت کردند، در حالی که عدم موفقیت دانش‌آموزان در مدارس روستایی بیش‌تر به چشم می‌خورد. برخی از مطالعات (Bosede، ۲۰۱۰ و Ezeh، ۱۹۹۸) نشان داده که تفاوت در عملکرد تحصیلی به دلیل موقعیت مکانی نیست. دیگر بررسی‌ها نشان دادند که دانش‌آموزان روستایی در مهارت‌های عملی ریاضیات و علوم پایه، نسبت به همتایان شهری‌شان عملکرد بهتری داشتند. بوزد (۲۰۱۰) نشان داد که موقعیت مکانی در عملکرد دانش‌آموزان ایجاد تفاوت نمی‌کند. منظور از موقعیت مکانی در این جا، این است که محل مطالعه یا مدرسه در روستا قرار دارد یا در شهر.

     اوب (۲۰۰۴) در عملکرد شهری-روستایی ۴۸۰ فارغ‌التحصیلان دبستانی که به راهنمایی وارد می شدند، در آزمون‌های فرعی شایستگی‌سنجی «آزمون ورودی متعارف ملی (نیجریه)» تفاوت مهمی مشاهده کرد. او در بررسی‌اش که لقبِ «لیاقت سنجی تحصیلی» گرفت، به این نتیجه رسید که دانش‌آموزان محصل در مدارس شهری از همتایان روستایی‌شان بهترند. هم‌چنین، دیگران شاهد رابطه مثبت مهمی بین اندازه و موقعیت مکانی مدرسه و عملکرد در آزمون «ایالت اویو» بودند. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که مدارس بزرگ در مناطق شهری، به تدریج در آزمون‌های علوم پایه و ریاضیات، عملکرد بهتری نسبت به مدارس کوچک در مناطق روستایی نشان می‌دهند. با وجود این، اکستل و باورز (۲۰۰۲) در یافته‌های خود به این نتیجه رسیدند که دانش آموزان روستایی از همتایان شهری خود شایستگی کلامی بیش‌تری دارند و نیز زبان انگلیسی و امتیاز کلی آن‌ها که بر اساس (آزمون) ورودی متعارف ملی داده می‌شود، بسیار بهتر است. طی رویداد دیگری، یک گروه پژوهشگر در دانشگاه آستون اعلام کردند که بر اساس چندین گزارش معتبر دریافت شده، دانش‌آموزان راهنمایی (محصلان مدارس کوچک روستایی)  نه تنها به خوبی دانش‌آموزان دیگر مدارس آموزش دیده‌اند، بلکه عموما نگرش بهتری نسبت به کار و فعالیت داشته‌اند. از آن جایی که به کار کردن تنهایی در اکثر اوقات خو گرفته بودند، ممکن بود به آن‌ها مسئولیت بیش تری داده شود تا فعالیتشان را سازماندهی کنند. ممکن نبود که اندازه، تاثیر مستقیمی بر نگرش دانش‌آموزان نسبت به ریاضیات داشته‌باشد. گانا(۲۰۰۷) نیز هنگامی که داشت درباره تاثیر مدل‌های طراحی‌ شده دیداری آموزش بر یادگیری ریاضیات و علوم پایه در سال سوم راهنمایی در ایالت نیجر مطالعه می‌کرد، چنین دیدگاهی را نشان داد و دریافت که نمرات ریاضیات و علوم پایه دانش‌آموزان در شهر و روستا تفاوتی با یکدیگر ندارد. اگر از زوایای گوناگون به اسناد مربوط به تاثیر محل بر تحصیل نگاه کنیم، نتایج، یکسان نخواهدبود. در حالی که برخی اصرار دارند که دانش‌آموزان شهری نسبت به همتایان روستایی خود در آزمون‌ها بهتر عمل می‌کنند،  عده‌ای دیگر به این نتیجه رسیده‌اند که دانش‌آموزان روستایی (بر خلاف همه احتمالات) عملکرد بهتری دارند. برخی این طور نتیجه گرفته‌اند که هیچ موقعیت مکانی خاصی (شهر یا روستا) ادعا کند که از دیگری برتر است؛ چرا که عملکردها در این دو محل یکسان است

نگرش و یادگیری ریاضیات

     منظور از گرایش در این جا، یک «میل روانشناسی» است که با میزان تایید یا عدم تایید موجودیتی خاص ارزیابی شده و این گونه شرح داده می شود (Fisher & Rickard، ۱۹۹۸). در واقع تمایل یا رغبت به پاسخ مثبت یا منفی به ایده، شیء، شخص یا وضعیت خاصی است. نگرش صرفا یعنی تاثیر انتخاب اختیاری یک فرد، و پاسخ به. چالش ها، مشوق ها و پاداش ها. فرض مسلم سمپسون (۲۰۰۰) بر این است که نگرش به طور کلی به نقطه نظرات مثبت یا منفی درباره اشخاص، مکان ها، چیزها یا وقایعی که اغلب «موردِ نگرش» نام می گیرند. او هم چنین به نقل از آلپورت، تعریفی برای نگرش ارائه داده است: «نوعی تمایل ذهنی و عصبی  که از طریق تجربیات شکل می گیرد و بر واکنش فرد نسبت به اشیا و وضعیت های اطراف، تاثیری مستقیم یا محرک می گذارد». (ص.۱۷) آنچه از انواع تعاریف بر می آید، این است که نگرش، یک گرایش روانی است که نتیجه تجربیات یک فرد باعث توسعه آن می شود، که بر چگونگی در نظر گرفتن موقعیت ها، اشیا، اشخاص و چگونگی دادن پاسخ مناسب به آن ها تاثیرگذار است. این پاسخ ممکن است مثبت یا منفی باشد، یا از آن (وضعیت، فرد یا شیء خاص) حمایت بکند یا نکند، خنثی و یا تردیدآمیز باشد. طبق گفته وینر (۲۰۰۶)، نگرش ها ارزیابی ما از شخص یا چیزی را نشان می دهند. آن ها بر اساس دانش، احساسات و رفتار ما هستند و ممکن است بر رفتار آینده نیز تاثیرگذار باشند. نگرش حتما باید هدفی داشته باشد. نگرش ما همواره نسبت به چیزها یا اشخاص است. نگرش ها از اجزای بسیار زیادی تشکیل می شوند و ممکن است بر یادگیری و درک مطلب تاثیرگذار باشند. نگرش بر رفتار اثر دارد و بر آن چه دانش آموز از محیط اطراف بر می گزیند، واکنشش نسبت به معلمان، ابزارهایی که (در تدریس) مورد استفاده قرار می گیرند و دیگر دانش آموزان تاثیرگذار است. آیبیتوی (۲۰۰۳) چهار حوزه کلی تعیین کرد که می توان در آن ها به بررسی نگرش های مرتبط با دانش آموزان پرداخت:

- نگرش نسبت به مباحث مورد مطالعه

- نگرش نسبت به خودِ مطالعه

- نگرش نسبت به پیامدهای برخاسته از مباحث مورد مطالعه

به طور کلی، نگرش در زندگی سبب می شود که ما:

- خود را درک کنیم

- پی به دنیای اطرافمان ببریم

- متوجه جنبه های مختلف رابطه بشویم.

اِکویم (۲۰۱۳) اعلام کرد که نگرش های دانش آموزان نسبت به تحصیل، به چهار عنوان فرعی زیر تقسیم می شود:

الف. درک دانش آموزان از طبیعت دانش

ب. درک دانش آموزان از نقش معلمان در یادگیری آن ها

ج. درک دانش آموزان از نقش خودشان در یادگیری

د. درک دانش آموزان از ماهیت و نقش ارزیابی

     با وجود این، برخی از صاحب نظران، نگرش نسبت به ریاضیات را همان وجود یا عدم وجود علاقه نسبت به ریاضیات و علوم پایه در نظر می گیرند، در حالی که عده ای دیگر، باورها، توانایی و سودمندی ریاضیات و علوم پایه را نیز در این مفهوم می گنجانند. برای زَن و مارتینو، مفهوم نگرش نسبت به ریاضیات و علوم پایه، تنها یک گرایش احساسی مثبت یا منفی به آن است. تعریف نیل (۱۹۹۹:۶۳۲) از نگرش نسبت به ریاضیات و علوم پایه، ترکیبی از میزان هر یک از این موارد است: «دوست داشتن یا نداشتن ریاضیات و علوم پایه، تمایل به شرکت در فعالیت های ریاضی و علوم پایه و دوری از آن، اعتقاد به خوب بودن یا بد بودن در ریاضیات و علوم پایه، و اعتقاد به کاربردی بودن یا بی فایده بودن ریاضیات و علوم پایه». هم چنین، هارت (۲۰۰۹) نگرش نسبت به ریاضیات و علوم پایه را از چندین دیدگاه بررسی می کند و نگرش فرد نسبت به آن را پدیده پیچیده ای می داند که احساساتی که فرد به آن و نیز رفتار او نسبت به آن دارد، مسبب ویژگی های متمایز آن است. نگرش نسبت به ریاضیات و علوم پایه، شامل احساس ترس یا نگرانی است که فرد به آن دارد. نگرش نسبت به ریاضیات و علوم پایه شامل بخش های ادراکی، احساسی و رفتاری است؛ و مانند هر نوع نگرش دیگر، می توان آن را از طریق هر یک از سه روندی که پیش تر شرح داده شد، شکل داد. دانش آموز می تواند نگرش مثبتی نسبت به ریاضیات و علوم پایه در خود ایجاد کند؛ زیرا می آموزد که تجربیات یا رویدادهای مثبت را به آن نسبت دهد. هم چنین، توان بخشی مثبت، فضا را جهت شکل گیری نگرش مثبت نسبت به ریاضیات و علوم پایه باز می کند.

     برداشت ها، نگرش ها و انتظاراتی که دانش آموزان از تدریس ریاضیات و علوم پایه دارند، فاکتورهای مهمی در نظر گرفته می شود که مبنای تجربه و عملکرد آن ها در مدرسه قرار می گیرد. به طور کلی، مفاهیمی که از ریاضیات و علوم پایه برای دانش آموزان جا افتاده، تعیین می کند که چگونه با این مبحث روبه رو می شوند. در موارد بسیاری، دانش آموزان به نحوی نظام مند و قانون محور با ریاضیات و علوم پایه رو به رو شده اند. این امر، اجازه نمی دهد تا دانش آموزان، جذابیت ریاضیات و علوم پایه و نیز رویکردهای بسیاری که سبب بالا بردن توانایی در این مبحث می شود، تجربه کنند.

نمونه متن انگلیسی مقاله

ABSTRACT:

     The study investigated “influence of school location on student’s attitude towards mathematics and basic science”. It adopted survey design. One research question and one hypothesis was formulated and tested at 0.05 level of significance. One hundred and sixty six (166) students formed the sample of this study, two (2) validated and reliable instruments namely Mathematics and Basic Science Achievement Test (MBSAT) and Students Location Test (SLT) were used to collect data for this study. Analysis of the data results showed that; there was no significant difference in the mean performance scores between urban and rural school students with positive attitude towards mathematics and basic science using the independent ttest analysis. Based on these findings, some suggestions and recommendations were made on the need for students to develop positive attitude towards the study of mathematics and basic science despites a student location. This is because attitude is a good predictor of academic performance particularly in mathematics and basic science.

INTRODUCTION

Background of the study

     The national policy on education (Federal Republic of Nigeria, 2004) recognized mathematics and basic science as a core subject in the school system. This is in appreciation of its significant role in national development. This implies that mathematics and basic science as a subject occupies a significant position in the science curriculum. It serves as a pre-requisite for the study of Engineering, Computer Engineering, Geology, Electrical Electronics, among others.

     A close look at the mathematics and basic science syllabus at all levels of the senior secondary school reveals the overall importance of the subjects to both the individual as a person and the society (Ukpong, 1999). The competence gain in the study of Mathematics and basic science are widely used in all spheres of human life. Mathematics and basic science plays a key role in shaping how individuals deal with the various spheres of private, social, and civil life (mohd, 2011). This justifies the compulsion of the study of the subject by all students who go through basic and secondary education in most countries; mathematics and basic science are therefore a core subject at these levels of education in Nigeria. It is regrettable, therefore, that in the contemporary times many students struggle with Mathematics and basic science and perform abysmally low in their final examinations. In Nigeria, students’ performance in Mathematics at the West African Senior Secondary School Certificate Examination (WASSCE) has not been encouraging of late (Chief Examiner’s Report). However, the indispensable role of location and attitude in the learning of Mathematics and basic science has attracted the attention of basic science researchers and Mathematics educators for a very long time now due to the failure rate in the subject. Attitudes formed by students when learning mathematics and basic science tend to remain for a long time and these attitudes may help him/her to learn mathematics and basic science better (Umoren 1999). This is so if the attitudes were favourable. But this may not always be the case. Students also form unfavourable attitudes as they learn mathematics and basic science in secondary schools. Findings of Abiam (2004) indicate that pupils in primary schools who have very positive attitudes towards learning mathematics and basic science have interest to do more mathematics and basic science later. Most students join basic secondary with positive attitudes, only to change their attitudes towards learning mathematics later in secondary school. WAEC Chief Examiner Report (2007) indicated that the most glaring weakness in students’ mathematics attainment in WAEC is the students “lack of knowledge of elementary techniques and their ignorance of simple concepts and processes”. This could have resulted from students’ failure to learn these techniques, concepts and processes while being taught in class. The Ministry of Education, in collaboration with WAEC and NECO has initiated in-service training courses for mathematics and basic science teachers in secondary schools. This was in an effort to improve teacher’s teaching techniques. Despite these efforts, students still did not learn mathematics and basic science adequately to enable them perform better in WAEC and NECO mathematics and basic science examinations. Failure to learn is an indication that there could be other factors such as student’s attitudes and school location which may hinder them to adequately learn mathematics and basic science.

Concept of School Location and Students’ Academic Performance

     School location refers to the particular place, in relation to other areas in the physical environment (rural or urban), where the school is sited. In Nigeria, rural life is uniform, homogenous and less complex than that of urban centers, with cultural diversity, which often is suspected to affect students’ academic achievement. This is because urban centers are better favored with respect to distribution of social amenities such as pipe borne water, electricity, healthcare facilities while the rural areas are less favored. This is also true in the distribution of educational facilities and teachers. These prevailing conditions imply that learning opportunities in Nigerian schools differ from school to school. It would appear therefore that students in Nigerian urban schools have more educational opportunities than their counterparts in rural schools have. While some studies have shown positive influence, others have shown negative influence of school location on the students’ learning outcome or achievement. Nwogu (2010) found that location was significant in learning aspects of mathematics and basic science that involve angles, with rural students exhibiting more learning difficulties than their urban counterparts do. Ahiaba and Igweonwu (2003) investigated the influence of school location on the performance of mathematics and basic science students in rural and urban schools at the SSC examination and found that mathematics and basic science students in urban schools performed better with superior grades, than their rural counterparts while failure rate was higher in the rural schools. Some studies (Bosede, 2010; Ezeh, 1998) showed no difference in academic achievement of students because of location. Others showed that rural students performed better on practical skills in mathematics and basic science than their urban counterparts did. Bosede (2010) showed that there is no difference in performance of students because of location. Location here is in terms of whether the place of study or school is sited in rural or urban community.

     Obe (2004) observed a significant difference in urban-rural performance of 480 primary six school finalist on the aptitude sub-tests of the (Nigeria) National Common Entrance Examination (NCEE) into secondary schools. In his study tagged scholastic aptitude test, he concluded that children from urban schools were superior to their rural counterparts. Also others observed a significant positive relationship between size and location of school and performances in examination in Oyo State. They concluded that large schools in urban areas tend to perform better in mathematics and basic science examinations than small schools in rural areas. In their findings, however, Axtel and Bowers (2002) found that students from the rural areas perform significantly better than their urban counterpart in verbal aptitude, English Language and total score using the National Common Entrance as a base. In another development, a research team at University of Aston recorded that it had received several wellfounded reports that secondary schools have found (pupils from small rural schools) not only as well prepared academically as pupils from other schools, but they generally had a better attitude to work. Having been accustomed to working most of the time on their own, they could be given more responsibility for the organization of their work. Size could not exert significant direct effect on pupils’ attitude towards mathematics. Similar view was expressed by Gana (2007) when in his study on the effect of using designed visual teaching models on the learning of Mathematics and basic science at Junior Secondary level of Niger State, found that there was no significant difference in Mathematics and basic science achievement scores of students in urban and rural locations. From the various review of literature on locational influence on academic are not the same. While some maintain that urban students perform better in examinations than their rural counterparts, other has found that rural students (in spite of all odds) perform better. Some have submitted in their findings and concluded that no particular set up (urban or rural) can claim superiority over the other because their performances are the same.

Attitude and the Learning of Mathematics

     Attitude here is a psychological tendency that is expressed by evaluating a particular entity with some degree of favor or disfavor (Fisher & Rickard, 1998). It is a predisposition or a tendency to respond positively or negatively towards a certain idea, object, person, or situation. Attitude simply means influence of an individual’s choice of action, and responses to challenges, incentives, and rewards. Sampson (2000) postulates that attitudes are generally positive or negative views about a person, place, thing or event which are often referred to as the attitude object. He further quoted Allport’s definition of attitude as “a mental and neural state of readiness organized through experience, exerting a directive or dynamic influence upon the individual's response to all objects and situations with which it is related”.(p.17) Implicit in the various definitions is that attitude is a psychological orientation developed as a result of one’s experiences, which influences how a person views situations, objects or people, and how he or she appropriately responds to them. The response may be positive or negative; favorable or unfavorable; neutral or ambivalent According to Wiener (2006), attitudes express our evaluation of something or someone. They are based on our knowledge, feelings and behavior and they may influence future behavior. A target is essential for attitude. Our attitude is always directed towards something or someone. Attitudes are highly composite and they can affect learning comprehensively. Attitude will affect behavior, influencing what the learner selects from the environment, how he will react towards teachers, towards the material being used and towards the other students. Ibitoye (2003) identified four broad areas where we might wish to explore attitudes in relation to students;

• Attitudes toward subjects being studied

• Attitudes towards study itself

• Attitudes towards the implications arising from topics being studied

In general, attitude in life allows us to:

a) Make sense of ourselves

b) Make sense of the world around us

c) Make sense of relationships in different dimensions.

Ekweme (2013), reported that students’ attitude towards studies fall under the following four sub-headings:

a) Student’s perceptions about the nature of knowledge;

b) Student’s perceptions about the role of the teachers in their learning;

c) Student’s perceptions about their own role in learning;

d) Student’s perceptions about the nature and role of assessment.

     However, some authorities regard attitude towards Mathematics as just a like or dislike for Mathematics and basic science, while others extend the meaning to embrace beliefs, ability, and usefulness of Mathematics and basic science. For Zan and Martino (2007), attitude towards Mathematics and basic science is just a positive or negative emotional disposition towards Mathematics and basic science. Neale (1999:632), however, defines attitude towards Mathematics and basic science as an aggregated measure of “a liking or disliking of Mathematics and basic science, a tendency to engage in or avoid Mathematical and basic science activities, a belief that one is good or bad at Mathematics and basic science, and a belief that Mathematics and basic science is useful or useless” Similarly, Hart (2009) considers attitude towards Mathematics and basic science from multidimensional perspectives and defined an individual’s attitude towards Mathematics and basic science as a more complex phenomenon characterized by the emotions that he associates with Mathematics and basic science, his beliefs about Mathematics and basic science and how he behaves towards Mathematics. Attitude towards Mathematics and basic science includes the tendency to be fearful of and anxious about Mathematics and basic science. Attitude towards Mathematics and basic science has cognitive, affective and behavioral components; and like any other kind of attitude, it can be formed through any of the three processes described earlier. A student can develop positive attitude towards Mathematics and basic science because he or she learns to associate positive experiences or events with it. Also, positive reinforcement creates room for the formation of positive attitude towards Mathematics and basic science.

     The conceptions, attitudes, and expectations of students regarding Mathematics and basic science and Mathematics teaching have been considered to be very significant factors underlying their school experience and their performance. In general, the concepts students hold about Mathematics and basic science determine how they approach the subject. In many cases, students have been found to approach Mathematics and basic science as procedural and rule oriented. This prevents them from experiencing the richness of Mathematics and basic science and the many approaches that could be used to develop competence in the subject.

فهرست مطالب (ترجمه)

چکیده

مقدمه

پیشینه مطالعه

مفهوم موقعیت مکانی مدرسه و عملکرد آکادمیک دانش آموزان

نگرش و یادگیری ریاضیات

هدف این مطالعه

فرضیه پژوهش

فرض ها

اهمیت این مطالعه

متدلوژی

طرح پژوهش

جمعیت مورد مطالعه

نمونه و تکنیک نمونه برداری

ابزارهای پژوهش

روش تحلیل اطلاعات

نتایج

چکیده یافته ها

بررسی یافته ها

نتیجه گیری

پیشنهادات

فهرست مطالب (انگلیسی)

ABSTRACT:

INTRODUCTION

Background of the study

Concept of School Location and Students’ Academic Performance

Attitude and the Learning of Mathematics

Purpose of the study

Purpose of the study

Assumptions

Significance of the study

METHODOLOGY

Research design

Population of the study

Sample and sampling technique

Research instrument

Method for data analysis

RESULTS

Summary of findings

Discussion of findings

CONCLUSION

RECOMMENDATIONS 

REFERENCES