دانلود رایگان مقاله رهبری دوسوتوان، کارمند دوسوتوان و تعامل بین رهبری دوسوتوان
ترجمه رایگان

دانلود رایگان مقاله رهبری دوسوتوان، کارمند دوسوتوان و تعامل بین رهبری دوسوتوان

عنوان فارسی مقاله: رهبری دوسوتوان، کارمند دوسوتوان و تعامل بین رهبری دوسوتوان و عملکرد خلاقانه کارکنان
عنوان انگلیسی مقاله: Ambidextrous leadership, ambidextrous employee, and the interaction between ambidextrous leadership and employee innovative performance
کیفیت ترجمه فارسی: مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب)
مجله/کنفرانس: مجله نوآوری و کارآفرینی - Journal of Innovation and Entrepreneurship
رشته های تحصیلی مرتبط: مدیریت
گرایش های تحصیلی مرتبط: نوآوری تکنولوژی - مدیریت کیفیت و بهره وری - مدیریت منابع انسانی - توسعه منابع انسانی - مدیریت عملکرد
کلمات کلیدی فارسی: رهبری دوسوتوان - کارمند دوسوتوان - عملکرد نوآورانه کارمندان
کلمات کلیدی انگلیسی: Ambidextrous leadership - Ambidextrous employee - Employee innovative performance
نوع نگارش مقاله: مقاله پژوهشی (Research Article)
نمایه: Scopus - DOAJ
شناسه دیجیتال (DOI): https://doi.org/10.1186/s13731-018-0081-8
لینک سایت مرجع: https://innovation-entrepreneurship.springeropen.com/articles/10.1186/s13731-018-0081-8
دانشگاه: دانشگاه آلباها، آل بهه، عربستان سعودی
صفحات مقاله انگلیسی: 14
صفحات مقاله فارسی: 22
ناشر: اسپرینگر - Springer
نوع ارائه مقاله: ژورنال
نوع مقاله: ISI
سال انتشار مقاله: 2018
مبلغ ترجمه مقاله: رایگان
ترجمه شده از: انگلیسی به فارسی
شناسه ISSN: 2192-5372
کد محصول: F2225
نمونه ترجمه فارسی مقاله

چکیده

            فرض می شود که رفتارهای باز کردن و بستن رهبر موجب پرورش سطوح بالایی از رفتارهای اکتشافی و بهره برداری کارکنان می شوند و از این رو انگیزه عملکرد خلاقانه کارکنان را فراهم می آورند. با کاربرد نظریه دوسوتوانی رهبری برای نوآوری، نتایج نشان داد كه رفتارهای باز کردن و بستن رهبر به طور مثبت به رفتارهای اكتشافی و بهره برداری كاركنان, بالاتر و فراتر از متغیرهای كنترل (سطح متوسط شاهد) منجر می شود. علاوه بر این، نتایج نشان دادند که با رفتار بازکننده رهبر، رفتار بستن رهبر و تعامل بین رفتارهای انعطاف پذیر رهبران, پیش بینی می شود که عملکرد نوآورانه کارکنان به طور معناداری بالاتر و فراتر از متغیرهای کنترل پیش بینی شده است.

پیش زمینه

           در طول یک دهه گذشته، علاقه زیادی به تئوری و پژوهش در مورد دوسوتوانی سازمانی وجود داشته است. توسعه و موفقیت درازمدت بر توانایی سازمان در بهره‌برداری از شایستگی های فعلی آن و اکتشاف همزمان شایستگی های لزوماً جدید متکی است. سازمان ها دائماً با تغییرات شتابزده محیطی در سطح کلان و خرد روبرو می شوند و به منظور داشتن پویایی و سازگار بودن با زمینه ناپایدار و ناهمگن, به چالش کشیده می شوند. بنابراین، تطبیق مداوم سازمان ها با تهدیدها و فرصت های بیرونی و واکنش به نوآوری ها و همراستایی ساختاری امری حیاتی است. نوشته های سازمانی ادعا نمودند كه سازمان های موفق در محیط های پویا, دوسوتوان هستند که در حال حاضر همراستا و کارآمد می شوند و در عین حال خود را با تغییر آینده تطبیق می دهند (Kauppila and Tempelaar 2016؛ Taródy 2016؛ Cao et al. 2009).

             محققان ادعا كرده اند كه دوسوتوانی نه تنها پیشینه مهمی از نوآوری در سطح سازمانی است، بلكه تیم ها و كارگران نیز باید باید به منظور نوآور بودن, با تنش بین اكتشاف و بهره برداری مقابله كنند. رهبری به عنوان یکی از مهمترین تاثیرگذارترین عوامل پیش بینی کننده نوآوری کارگران و توسعه سازمانی در نظر گرفته شده است (Zacher et al. 2016؛ Hunter et al. 2011؛ Bledow et al. 2009). استدلال شده است كه رهبران باید رفتارهای اكتشافی و بهره برداری را در بین كاركنان خود ترغیب كنند، و از این رو، تركیب سطوح بالایی از رفتارهای اكتشافی و بهره برداری كاركنان باید به عملکرد نوآورانه بالایی منجر شود (Rosinging et al. 2011). نظریه دوسوتوانی رهبری برای نوآوری این موضوع را مطرح می كند كه رهبران مشاركت كننده در رفتار رهبری دوسوتوان، یعنی گشودن و باز کردن، مکمل الزامات نوآوری هستند, به این دلیل كه آنها رفتارهای اكتشافی و بهره برداری را در یك كارگر فردی و در یک گروه تشویق می كنند (Zacher  و  Rising 2015؛ Rising et al. 2011). گفته می شود که به منظور دوسوتوان بودن، كارگران باید بتوانند به طور همزمان و به یک میزان اكتشاف و بهره برداری كنند. دوسوتوانی در یک سطح فردی, نه تنها یک سطح ممکن است که در آن یک سازمان می تواند هر دو رفتار اکتشافی و بهره برداری را متعادل کند، بلکه برای ترکیب و دستیابی به هم افزایی بین فعالیت های اکتشافی و بهره برداری در سطح سازمانی بالاتر نیز مورد نیاز است. تجزیه و تحلیل March روی دو حالت به هم مرتبط با گزینه سازمانی استراتژیک، یعنی اکتشاف و بهره برداری می تواند به گونه ای بهره برداری شود که مدیریت نه تنها با یک سازمان به عنوان یک کل بلکه با یک کارگر فردی مرتبط به آن کل سر و کار داشته باشد (Costea et al. 2012؛ Raisch et al. 2009؛ Levinthal  و  March 1993؛ March 1991).

          تاکنون، از نظر من، هیچ تحقیق تجربی در عربستان سعودی جنوبی به منظور بررسی گزاره اصلی نظریه دوسوتوانی رهبری برای نوآوری صورت نگرفته است. علاوه بر این، علیرغم این واقعیت که دوسوتوانی فردی به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد، تحقیقات اختصاص داده شده برای بررسی دوسوتوانی در سطح تجزیه و تحلیل فردی هنوز بسیار کم است (Kauppila و Tempelaar 2016). بنابراین، مطالعه حاضر به بررسی ارتباط ین  عنصر رهبری دوسوتوان، یعنی باز شدن و بستن رفتارهای رهبری و دو عنصر رفتارهای دوسوتوان کارکنان، یعنی رفتارهای اکتشافی و بهره برداری، و تعامل بین رفتارهای باز کردن و بستن یک رهبر و تأثیر آنها بر عملکرد ابتکاری کارکنان می پردازد.

مرور نوشته ها

رهبری دوسوتوان

         ریشه های دوسوتوانی، به عنوان یک مفهوم سازمانی، به خوبی شناخته شده است. Duncan (1976) برای اولین بار اصطلاح دوسوتوانی سازمانی را در بستر دوگانگی ساختارهای سازمانی به منظور حمایت از نوآوری ابداع کرد. بیست سال بعد، این ایده در یادگیری سازمانی مطرح شده توسط March (1991) و Tushman و O'Reilly III  (1996) برجسته شد. آنها دو حالت یادگیری سازمانی و اکتشاف را مطرح کردند که به واسطه آنها, سازمانها می توانند از منابع خود استفاده کنند. دوسوتوانی به توانایی یک سازمان برای مشارکت همزمان در بهره برداری از تواناییهای سازمانی کنونی و اکتشاف فرصتهای آینده اشاره دارد. بهره برداری مربوط به پالایش، کارآیی، انتخاب و اجرا است، در حالی که اکتشاف مربوط به جستجو، تغییر، آزمایش، کشف است (Ketkar and Puri 2017؛ Birkinshaw and Gupta 2013). این تعریف, یک سازمان را ملزم می نماید تا به خوبی با دو عنصر متناقض برخورد کند: کارآیی و انعطاف پذیری (Adler و همکاران 1999)، تغییر تکاملی و انقلابی (Tushman and O'Reilly III 1996)، استراتژی کم هزینه با تمایز (Porter 1996)، نوآوری افزایشی تدریجی و شدید، و همراستایی منابع موجود و در عین حال سازگاری همزمان با یک محیط متغیر (Gibson  و  Birkinshaw 2004).

           دوسوتوانی سازمانی از طریق دو شکل تعریف شد، یعنی دوسوتوانی ساختاری و دوسوتوانی زمینه ای. دوسوتوانی ساختاری از طریق مداخلات ساختاری بدست می آید و مبتنی بر ایده سبک سنگین کردن (موازنه) است که با تشریح فعالیت های مربوط به اکتشاف و بهره برداری (تفکیک اکتشاف و بهره برداری به واحدهای مستقل با یک رهبری – یکپارچه سازی و هماهنگی در صدر یک سازمان) حاصل می شود, در حالی که دوسوتوانی زمینه ای به بهره برداری از توانایی فعلی و اکتشاف یک فرصت آینده نیاز دارد (Ketkar and Puri 2017؛ Taródy 2016). این کار را می توان با ایجاد یک بستر سازمانی انجام داد که به کارمندان سازمان اجازه می دهد تا در هر دو رفتارهای اکتشاف و بهره برداری مشارکت کنند و به طور مستقل چگونگی تقسیم زمان و اشتیاق بین هر دو رفتار (Rising and Zacher 2017؛ Gibson and Birkinshaw 2004) را مشخص نمایند. نظریه دوسوتوانی رهبری برای نوآوری (Rosing et al. 2011) مطرح می کند که رهبری دوسوتوان شامل سه عنصر می شود: رفتار باز کردن رهبری برای تشویق رفتار اکتشافی, رفتار بستن رهبری برای تشویق رفتار بهره برداری, و انعطاف پذیری در طول زمان برای تعویض این دو رفتار در زمانی که وضعیت ایجاب می کند.

           رفتار باز کردن رهبری به رفتاری اشاره دارد که از طریق تشویق آنها به انجام کارهای متفاوت و آزمایش کردن، تفاوت در رفتارهای زیردستان را افزایش می دهد و فرصتی برای زیردستان به منظور تفکر و اجرای خودمختار فراهم می کند و بر تلاش های زیردستان برای به چالش کشیدن وضعیت فعلی تأکید دارد. از این رو، تئوری دوسوتوانی رهبری برای نوآوری ادعا می کند که رفتار باز کردن رهبری منجر به فعالیت های اکتشافی زیردستان می شود. از طرف دیگر، رفتار بستن رهبری به رفتاری اطلاق می شود که از طریق اتخاذ اقدامات اصلاحی, بیان رهنمودهای خاص و نظارت بر دستیابی به هدف، تفاوت در رفتارهای زیردستان را کاهش می دهد. بنابراین، تئوری دوسوتوانی رهبری برای نوآوری ادعا می کند که رفتار باز کردن رهبری منجر به فعالیت های بهره برداری در زیردستان می شود (Zacher  و  Rising 2015؛ Rising et al. 2011).

            با آمیختن دو شکل از رفتارهای رهبری، رهبری دوسوتوان به عنوان "توانایی پرورش هر دو رفتار اکتشافی و بهره برداری در پیروان با افزایش یا کاهش تفاوت رفتارهای آنها و تغییر انعطاف پذیر بین آن رفتارها" تعریف می شود. بدین معنی که رهبر دوسوتوان قادر به پشتیبانی از پیروان خود در تلاش برای دوسوتوانی است» (Rosing و همکاران 2011، ص 957). رفتار باز کردن و بستن رهبری به مفهوم رهبری تحول گرا مرتبط می شود. رهبران تحول گرا ممکن است یک چشم انداز آغازین را با تمرکز روی آزمایش و توسعه نوآوری های موفقیت آمیز مخابره کنند، یا آنها می توانند یک چشم انداز بستن را مخابره کنند و به دنبال دستیابی به اهداف خاص و واضح باشند (Zacher and Rising 2015). با این وجود، رهبران دوسوتوان در فرآیندهای پیچیده شناختی (Mom و همکاران 2015) مانند تفکر یکپارچه یا متناقض (Martin 2007; Smith and Tushman 2005) درگیر می شوند تا با تنش هایی که احتمالاً در هنگام دنبال کردن نوعی از فرصت ها، اهداف و نیازها به وجود می آیند, مقابله نمایند. آنها ممکن است در مورد افق زمانی (O'Reilly 3rd و Tushman 2004)، مشخصات ریسک (March 1991)، پیوند با استراتژی فعلی (Probst et al. 2011؛ Andriopoulos and Lewis 2009) و مسئولیتهای رهبر (Floyd and Lane 2000 ) ضد و نقیض باشند.

دوسوتوانی کارمندان

           به عنوان مثال در سطح کارمندان، یعنی در جانب انسانی، فعالیت های بهره برداری شامل استفاده از دانش و مهارت های فعلی برای بهبودهای کوتاه مدت در بهره وری و اثربخشی می باشد. از طرف دیگر، فعالیتهای اکتشافی شامل رفتارهایی مانند جستجوی نوآوری جدید محصول و فرایند و همچنین راه حلها و رفتارهای رقابتی می باشند. این مقوله کارمندان را ملزم به یادگیری مهارت ها و دانش جدید و تطبیق با کارهای روزمره رمی نماید. هر دو مقوله بهره برداری و اکتشاف, فعالیت های مرتبط با یادگیری هستند. دوسوتوانی کارمند یک ساختار چند بعدی است که به جهت گیری رفتاری کارکنان برای ترکیب فعالیت های مرتبط با بهره برداری و اکتشاف در یک دوره زمانی مشخص مرتبط می شود (Caniëls  و  Veld 2016؛ Kang  و  Snell 2009؛ Gibson  و  Birkinshaw 2004). به جای یک ویژگی روانشناختی، دوسوتوانی یک توانایی رفتاری فردی برای درگیر شدن و چرخش بین عناصر ضد و نقیض وظیفه است (Kauppila و Tempelaar 2016).

نمونه متن انگلیسی مقاله

Abstract

          Leader opening and closing behaviors are assumed to foster high levels of employee exploration and exploitation behaviors, hence motivating employee innovative performance. Applying the ambidexterity theory of leadership for innovation, results revealed that leader opening and closing behaviors positively predicted employee exploration and exploitation behaviors, respectively, above and beyond the control variables. Moreover, results showed that employee innovative performance was significantly predicted by leader opening behavior, leader closing behavior, and the interaction between leaders’ opening and closing behaviors, above and beyond control variables.

Background

         Over the last decade, there has been an enormous interest in theory and research on organizational ambidexterity. Long-term development and success rely on the organization’s ability to exploit its current competencies while simultaneously exploring essentially new competencies. Organizations are constantly facing accelerating macro- and microlevel environmental changes, challenging to become dynamic and adapt to the unstable and heterogeneous context. Therefore, it is crucial for organizations to continuously adapt to external threats and opportunities and react with innovations and structural alignments. Organizational literature claimed that successful organizations within dynamic environments are ambidextrous which are aligned and efficient in the present while adaptable to future changes (Kauppila and Tempelaar 2016; Taródy 2016; Cao et al. 2009).

          Researchers have claimed that ambidexterity is not only a significant antecedent of innovation at the organizational level, but also teams and individual workers have to deal with the tension between exploration and exploitation to be innovative. Leadership has been considered to be one of the most influential predictors of worker innovation and organizational development (Zacher et al. 2016; Hunter et al. 2011; Bledow et al. 2009). It has been argued that leaders have to encourage both exploration and exploitation behaviors among their employees, and hence the combination of high levels of both employee exploration and exploitation behaviors should result in high innovative performance (Rosing et al. 2011). The ambidexterity theory of leadership for innovation posits that leaders who engage in ambidextrous leadership behavior, i.e., opening and closing, are complementary with innovation requirements due to the fact that they encourage exploration and exploitation behaviors in an individual worker and a group (Zacher and Rosing 2015; Rosing et al. 2011). It is said that in order to be ambidextrous, workers should be able to explorative and exploitative simultaneously in equal amounts. Ambidexterity at an individual level is not only a possible level at which an organization can balance both exploration and exploitation behaviors, but is also needed for combining and gaining synergies between exploration and exploitation activities at a higher organizational level. March’s analysis of two interrelated modes of strategic organizational option, i.e., exploration and exploitation can be deployed in a way where management deals with not only an organization as a whole, but also an individual worker pertain to that whole (Costea et al. 2012; Raisch et al. 2009; Levinthal and March 1993; March 1991).

          So far, to the best of my knowledge, there has been no such empirical research in southern Saudi Arabia to examine the core proposition of ambidexterity theory of leadership for innovation. Moreover, despite the fact that individual ambidexterity is widely recognized, research devoted to examine ambidexterity at an individual level of analysis is still very scantly (Kauppila and Tempelaar 2016). Therefore, the current study examines the association between two elements of ambidextrous leadership, i.e., opening and closing leadership behaviors, and two elements of employees’ ambidextrous behavior, i.e., exploration and exploitation behaviors, respectively, and the interaction between leader opening and closing behaviors and their influence on employee innovative performance.

Literature review

Ambidextrous leadership

         The roots of ambidexterity, as an organizational concept, are well recognized. Duncan (1976) first coined the term organizational ambidexterity in the context of duality of organization’s structures to support innovation. Twenty years later, the idea gained prominence in organizational learning by March (1991) and Tushman and O’Reilly III (1996). They suggested two modes of organizational learning exploration and exploitation by which organizations could utilize their resources. Ambidexterity refers to the ability of an organization to simultaneously engage in exploitation of current organizational capabilities and exploration of future opportunities. Exploitation is concerned with refinement, efficiency, selection, and implementation, whereas exploration is concerned with search, variation, experimentation, discovery (Ketkar and Puri 2017; Birkinshaw and Gupta 2013). This definition requires an organization to deal well with two conflicting elements: efficiency and flexibility (Adler et al. 1999), evolutionary and revolutionary change (Tushman and O’Reilly III 1996), low cost strategy with differentiation (Porter 1996), incremental and radical innovation, and the alignment of existing resources while becoming adapted to a changing environment at the same time (Gibson and Birkinshaw 2004).

         The organizational ambidexterity was defined through two forms, namely structural ambidexterity and contextual ambidexterity. The former obtained through structural interventions and is based on the idea of a trade-off, which attained by outlining activities pertaining to exploration and exploitation (separation of exploration and exploitation into independent units with a leadership-integration and coordination at the top of an organization, while the latter requires exploitation of a current capability and exploration of a future opportunity (Ketkar and Puri 2017; Taródy 2016). This can be done by creating an organizational context, allowing organizational employees to engage in both explorative and exploitative behaviors and to determine autonomously how divide time and energy between both behaviors (Rosing and Zacher 2017; Gibson and Birkinshaw 2004). The ambidexterity theory of leadership for innovation (Rosing et al. 2011) posits that ambidextrous leadership includes three elements: opening leadership behavior to encourage explorative behavior, closing leadership behavior to encourage exploitative behavior, and flexibility over time to switch between both behaviors once a situation entails.

          Opening leadership behavior is referred to leader behavior that increases variance in subordinates’ behaviors through encouraging them to do things differently and to experiment, giving subordinates’ opportunity for autonomous thinking and executing, and underpinning subordinates’ attempts to contest a current situation. Hence, the ambidexterity theory of leadership for innovation claims that opening leadership behavior results in subordinates exploration activities. On the other hand, Closing leadership behavior is defined as leader behavior that decreases variance in subordinates’ behaviors through taking corrective actions, putting specific guidelines, and monitoring goal attainment. Therefore, the ambidexterity theory of leadership for innovation claims that opening leadership behavior results in subordinates exploitation activities (Zacher and Rosing 2015; Rosing et al. 2011).

           Having combined two forms of leadership behaviors, ambidextrous leadership defines as “the ability to foster both explorative and exploitative behaviors in followers by increasing or reducing variance in their behavior and flexibly switching between those behaviors. That is, ambidextrous leader are able to support their followers in the attempt to be ambidextrous” (Rosing et al. 2011, p. 957). Opening and closing leadership behavior are pertained to, yet different from, concept of transformational leadership. Transformational leaders might communicate an opening vision, concentrating on experimentation and developing breakthrough innovations, or they might communicate a closing vision, seeking to attain specific and clear-cut objectives (Zacher and Rosing 2015). Nevertheless, ambidextrous leaders engage in complex cognitive processes (Mom et al. 2015) such as integrative or paradoxical thinking (Martin 2007; Smith and Tushman 2005) to accommodate the tensions that are likely to come out when pursuing a sort of diverse opportunities, goals, and needs. They may conflict as for time horizon (O’Reilly 3rd and Tushman 2004), risk profile (March 1991), link to the present strategy (Probst et al. 2011; Andriopoulos and Lewis 2009), and leader’s responsibilities (Floyd and Lane 2000).

Employee ambidexterity

         At the employee level, i.e., human side, exploitative activities include utilizing current knowledge and skills to make short-run improvements to efficiency and effectiveness. On the other hand, explorative activities comprise behaviors such as seeking out for new product and process innovation as well as for competitive solutions and behaviors. That require employees to learn new skills or knowledge and adapt present routines. Both exploitation and exploration are learning-related activities. Employee ambidexterity is a multidimensional construct refers to behavioral orientation of employees to combine exploitation and exploration associated activities in a definite period of time (Caniëls and Veld 2016; Kang and Snell 2009; Gibson and Birkinshaw 2004). Instead of being a psychological trait, ambidexterity is an individual behavioral capability to engage in and rotate between paradoxal task elements (Kauppila and Tempelaar 2016).

فهرست مطالب (ترجمه)

چکیده

پیش زمینه

مرور نوشته ها

رهبری دوسوتوان

دوسوتوانی کارمندان

عملکرد نوآورانه کارمندان

توسعه فرضیه

مواد و روش ها

شرکت کنندگان و رویه

معیارها

تحلیل داده ها

نتایج

بحث و بررسی

نتیجه گیری ها

منابع

فهرست مطالب (انگلیسی)

Abstract

Background

Literature review

Ambidextrous leadership

Employee ambidexterity

Employee innovative performance

Hypothesis development

Methods

Participants and procedure

Measures

Data analysis

Results

Discussion

Conclusions

References