دانلود رایگان مقاله نقش پذیری و قرار گرفتن زود هنگام در بازارهای بین المللی
ترجمه رایگان

دانلود رایگان مقاله نقش پذیری و قرار گرفتن زود هنگام در بازارهای بین المللی

عنوان فارسی مقاله: نقش پذیری و قرار گرفتن زود هنگام در بازارهای بین المللی: مطالعه موردی شرکت های چند ملیتی جدید
عنوان انگلیسی مقاله: Imprinting and early exposure to developed international markets: The case of the new multinationals
کیفیت ترجمه فارسی: مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب)
مجله/کنفرانس: فصلنامه تحقیقات بازرگانی (BRQ) - Business Research Quarterly (BRQ)
رشته های تحصیلی مرتبط: مدیریت - اقتصاد
گرایش های تحصیلی مرتبط: مدیریت بازرگانی - بازرگانی بین الملل - مدیریت کسب و کار - مدیریت عملکرد - توسعه اقتصادی و برنامه ریزی
کلمات کلیدی فارسی: نقش پذیری - زودهنگام - بين المللی سازی - شرکت های چندملیتی جدید - حالت ورود - ارتقا توانایی
کلمات کلیدی انگلیسی: Imprinting - Early - internationalization - New multinationals - Entry mode - Capability upgrading
نوع نگارش مقاله: مقاله پژوهشی (Research Article)
شناسه دیجیتال (DOI): https://doi.org/10.1016/j.brq.2018.05.001
لینک سایت مرجع: https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S2340943618302056
دانشگاه: گروه مدیریت بازرگانی، دانشگاه اویدو، اویدو، اسپانیا
صفحات مقاله انگلیسی: 12
صفحات مقاله فارسی: 29
ناشر: الزویر - Elsevier
نوع ارائه مقاله: ژورنال
نوع مقاله: ISI
سال انتشار مقاله: 2018
مبلغ ترجمه مقاله: رایگان
ترجمه شده از: انگلیسی به فارسی
شناسه ISSN: 2340-9436
کد محصول: F2283
نمونه ترجمه فارسی مقاله

چکیده

         تحقیقات قبلی بدون در نظر گرفتن محدوده کامل تفاوت بین کشورهای میزبان و کشورهای مبدا، تاثیر نقش پذیری مربوط به گسترش بین المللی شرکت را مورد بررسی قرار داده اند. این تفاوت ها مهم هستند زیرا بر اساس شکاف توسعه، جهت تفاوت، فرصت های یادگیری و امکان ارتقای توانایی های شرکت بسیار متفاوت خواهند بود. به همین دلیل تاثیر خاص مواجهه با گروه خاصی از بازارهای بین المللی را در کشورهایی تجزیه و تحلیل می کنیم که توسعه یافته تر از کشور مبدا شرکت مرکزی هستند. بدیهی است که این مواجهه مفید است، به خصوص برای شرکت هایی از کشورهای نوظهور با درآمد متوسط که این شرکت ها را "شرکت های چندملیتی جدید" می نامیم. ما عوامل مختلفی را بررسی می کنیم که بر ماهیت و شدت تاثیر نقش پذیری شرکت های چندملیتی جدید در مواجهه با بازارهای بین المللی توسعه یافته تاثیر می گذارد.

مقدمه

           از اواخر دهه ۱۹۸۰ در اقتصادهای توسعه یافته و اقتصادهای نوظهور، پدیده یِ پرشتابِ بین المللی سازی نمایان تر شده است (گیلن و گارسیا-کنل، ۲۰۰۹). دو گروه از شرکت ها توجه رسانه ها و دانشگاهیان تجاری را به خود جلب کرده اند: شرکت هایی که از ابتدا جهانی بودند (اویاتت و مک داگال ، 1994؛ کاووسگیل و نایت، 2015) و شرکت های چندملیتی در بازارهای نوظهور (ماتئو ، 2006؛ مادوک و کیهانی ، 2012؛ نارولا ، 2012). رشد پرشتابی که توسط برجسته ترین اعضای این گروه ها نشان داده شده است، فرضیات سنتی تئوری های معتبر درمورد فرآیند بین المللی سازی را به چالش کشیده است. این شرکت ها به جای قرار گرفتن در بازارهای خارجی، به سرعت گسترش می یابند تا دسترسی بین المللی خود را افزایش دهند و فراتر از تجربه و دانش قدم بردارند (باکلی و همکاران، ۲۰۱۸؛ وربک و کانو، ۲۰۱۵). قرار گرفتن بیش از حد در بازارهای بین المللی را می توان به صورت تبادل بین ریسک فعالیت های خارجی و دانش و تجربه، مدلسازی نمود که قابل دستیابی است (گیلن و گارسیا-کنل، ۲۰۰۹). با توجه به این دانش و تجربه زیادی، ساپینزا و همکاران (۲۰۰۶) بر اهمیت قرار گرفتن زودهنگام در بازارهای بین المللی برای فعال کردن و افزایش قابلیت های پویا تاکید کرده اند که از طریق فرآیند نقش پذیری، از بین المللی سازی حمایت می کنند. تحقیق آن ها اولین کاری بود که امکان نقش پذیری بین المللی و تاثیر مثبت آن بر رقابتی پذیری شرکت را مورد توجه قرار داد. هر کشور جدیدی که وارد شده باید تغییراتی در قابلیت شرکت ها ایجاد کرد. به همین دلیل آن ها معتقدند که شرکت ها با گسترش به کشورهای جدید به آنجا عادت می کنند، زیرا در روزهای اول دارای قابلیت نهادینه شده ی پویا و عمیقی برای ایجاد این مطابقت ها هستند (ساپینزا و همکاران، ۲۰۰۶). تئوری نقش پذیری بر تاثیرات مداومی تمرکز می کند که محیط در طول دوره های حساس مانند مراحل اولیه حضورشان، بر جریان عادی شرکت ها اعمال می کند (استینچ كومب ، 1965 ؛ ماركس و تیلسیك ، 2013). به همین دلیل می توان انتظار داشت در شرکتی که در خارج از کشور توسعه می یابد، شدت و تداوم نفوذ محیط خارجی بر شرکت با توجه به زمان بندی توسعه متفاوت باشد. بنابراین این مسیر تحقیقاتی، این واقعیت را تایید می کند که نه تنها محیط کشور مبدا، بلکه محیط های خارجی نیز می توانند یک نشانه پایدار مثبت در جریان عادی شرکت باقی بگذارند. با این حال تحقیقات قبلی بدون این که ویژگی میزبان و یا کشور مبدا شرکتی که در خارج از کشور گسترش می یابد را به حساب آورند، تنها امکان نقش پذیری بین المللی مرتبط با این قابلیت پویا را در نظر می گیرند. در نتیجه، دو سوال مهم بدون پاسخ باقی ماند. سوال اول اینکه آیا همه محیط های خارجی به یک اندازه قادر به تاثیرگذاری مثبت خارجی در شرکت بین المللی هستند؟ سوال دوم اینکه آیا همه شرکت ها (صرف نظر از مبدا و سابقه آنها) در برابر تاثیرات بین المللی خارجی به یک اندازه نفوذ پذیر هستند؟

             برای پاسخ به این سوالات، یک چارچوب نظری ایجاد نمودیم تا اهمیت اثر نقش پذیری حاصل از قرار گرفتن در بازارهای توسعه یافته بین المللی را توضیح دهیم. در این مقاله استدلال می کنیم که این امر در توسعه یافته ترین بازارهایی است که در آن ها فرصت های بیشتری برای تاثیرات مثبت خارجی وجود دارد، بنابراین کشور مقصد، میزان تاثیر نقش پذیری مرتبط با گسترش بین المللی را تحت تاثیر قرار خواهد داد.  علاوه بر این کشور مبدا نیز می تواند تاثیر داشته باشد، چرا که بین کشور مبدا و کشور میزبان فاصله ای وجود دارد که سرریزهای احتمالی که ممکن است ناشی از گسترش بین المللی باشد را تعیین می‌ کند. ما بر پیشرفت های تئوری قبلی در زمینه نقش پذیری تکیه نمودیم که با دیدگاه مبتنی بر دانش شرکت تکمیل شده است (كگوت و زندر ، 1992 ، 1993 ؛ گرانت ، 1996) تا مزایای آشکار شدن در بازارهای توسعه یافته را توضیح دهد.

            ما بر این واقعیت تاکید می کنیم که برای تجزیه و تحلیل مناسب میزان این تاثیرگذاری باید بر ویژگی های محیط کشور مبدا و کشور میزبان تمرکز کنیم و با این کار به ادبیات مربوط به نقش پذیری بین المللی می افزاییم. نکته اصلی ما این است که اثرات آشکار شدن زود هنگام در بازارهای بین المللی، به شکاف توسعه بین کشورهای میزبان و کشور اصلی بستگی دارد. ما بر این باوریم که تجزیه و تحلیل ویژگی های اصلی بازاری که شرکت در آن قرار می گیرد، مهم است. بسته به ویژگی های کشور مقصد در مقایسه با ویژگی های کشور مبدا، شرکت قصد دارد با چالش های مختلفی روبرو شود و به منابع مختلفی دسترسی داشته باشد (کیم و همکاران، ۲۰۱۵). در نتیجه تطبیق هایی که در ساختار و فرایندها مورد انتظار هستند، متفاوتند.

          در بخش های بعدی، بعد از ارائه زمینه ای در مورد علل و پیامدهای نقش پذیری، عوامل مختلفی را تجزیه و تحلیل می کنیم که بر شدت و قدرتِ اثرِ نقش پذیری حاصل از قرار گرفتن در بازارهای توسعه یافته تر از شرکت مرکزی را تحت تاثیر قرار می دهند. همانطور که قبلا اشاره شد، ما معتقدیم که رابطه بین کشور میزبان و کشور مبدا اهمیت دارد، با این فرض که تفاوت های نسبی در توسعه اقتصادی، محرک های اصلی این نقش پذیری رقابتی بین المللی هستند. ما با مرتبط کردن کار خود با نظریه های موجود در شرکت های چندملیتی و به طور خاص مرتبط کردن کار خود با رویکردهای توضیح توسعه بین المللی شرکت هایی با درآمد متوسط و شرکت هایی از کشورهای تازه صنعتی شده و کشورهای نوظهور، در مورد تاثیر نقش پذیری کشور مبدا بحث می کنیم. ما به این شرکت ها به عنوان "شرکت های چندملیتی جدید" اشاره می کنیم (گیلن وگارسیا-کنل، ۲۰۰۹). دلیل اصلی گروه بندی این مجموعه گسترده ای از کشورها این است که با وجود تفاوت هایی که در این شرکت ها وجود دارد، فرصت خواهند داشت از طریق بازارهای توسعه یافته تر، بر محدودیت های کشورهای میزبانشان در زمینه توسعه تکنولوژی و شهرت برند غلبه کنند. ما شرایط مرزی نشانه گذاری رقابتی بین المللی را نیز بررسی می کنیم. برای شناسایی کامل شرایط مرزی این قرارگیری، تعامل آن با عناصر اصلی استراتژی بین المللی یک شرکت را بررسی می کنیم، یعنی چه وقت (مرحله چرخه حیات)، کجا (موقعیت)، و چرا (انگیزه توسعه بین المللی). همچنین در پایان این مقاله در مورد این موضوع بحث می کنیم که آشکار شدن در بازارهای توسعه یافته چگونه می تواند فعال (با خدمت رسانی به سایر بازارها) یا انفعالی (با به کار گرفتن شرکت های دیگر از کشورهای دیگر که به عنوان تامین کنندگان مواد خام، قطعات، یا تکنولوژی فعالیت می کنند) باشد.

نقش پذیری سازمانی داخلی و بین المللی

        رابطه بین سازمان ها و محیطشان به طور گسترده از دیدگاه های مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است. در حالی که برخی رویکردها تمایل دارند بر این مسئله تمرکز کنند که سازمان ها چگونه محیط خود را شکل می دهند، برخی دیگر بر تاثیر آن ها بر ساختار و استراتژی شرکت تاکید می کنند (آستلی و ون دو ون ، 1983؛ چاید، 1997 ؛ لوین و ولبردا ، 1999). این امر غیرقابل انکار است که تعامل سازمان با محیطش، تاثیری بر ساختار و فرآیندهای آن می گذارد، اما یک سنت تثبیت شده در تئوری سازمان وجود دارد که نشان می دهد در مراحل اولیه چرخه عمر یک سازمان، این تاثیر اهمیت بیشتری دارد. اثر کلاسیک استینچکومب (۱۹۶۵) اولین کاری بود که این پدیده را شناسایی کرد که به عنوان نقش پذیری شناخته می شود. 

         ما از تعریف هانان و همکاران (۱۹۹۶: ۵۰۷) پیروی می کنیم که برای آنان نقش پذیری "فرآیندی است که از طریق آن، رویدادهایی که در مراحل کلیدی مشخصی از توسعه اتفاق می افتند، اگر پیامد مادام العمری نداشته باشند ادامه می یابند". به این ترتیب در طول مراحل اولیه چرخه عمر یک سازمان، شرکت ها به چند دلیل نسبت به عوامل خارجی حساس هستند، که فقدان ساختار و روال های کاری قبلی یکی از مهمترین موارد است. در مقابل، در مراحل بعدی چرخه عمر یک شرکت، سستی و مقاومت در برابر تغییر با نهادینه سازی و بازخورد مثبت همراه شده و فعالیت های سازمانی ایجاد شده در مراحل اولیه را تقویت می کند (سیمسک و همکاران، ۲۰۱۵).

         به گفته مارکیز و تیلسکیک (2013 ، ص 199)، نقش پذیری نتیجه سه رویداد متوالی است: (۱) یک نمایش حساس به محیط در لحظه خاصی از زمان؛ (۲) هماهنگی ساختار سازمانی به دلیل تاثیر محیط؛ و (۳) تداوم ساختار و جریان کاری نشانه گذاری شده در طول زمان، حتی آن هایی که بعد از تغییرات جدید محیطی رخ می دهند. بنابراین این امر در طول دوره های حساس رخ می دهد. زمانی که ساختار سازمانی، فرایندها و توانایی ها، نسبت به تاثیر محیط نفوذپذیرتر می شوند، این دوره حساس با عدم اطمینان و بی ثباتی مشخص می شود. در نتیجه توانایی ها و روندهای جاری که در طول دوره های حساسیت ایجاد می شوند، رفتار آینده در شرکت و در نتیجه آنچه که شرکت در آینده قادر به انجام آن است را شکل می دهند (تیلسکیک، ۲۰۱۴). بعد از ایجاد تغییر در محیط، این کارهای روتین ادامه دارند (کوگوت و زاندر، ۲۰۰۰؛ تیلسکیک، ۲۰۱۰) و تکرار و انتقال به سازمان های خارجی سخت است (اوزونجا، ۲۰۱۶).

نمونه متن انگلیسی مقاله

Abstract

           Previous research has analyzed the imprinting effect associated with the firm’s international expansion without considering the full range of differences between home and host countries. These differences are important because, depending on the development gap, and the direction of the difference, learning opportunities and the possibility of upgrading firm’s capabilities will be vastly different. For this reason, we analyze the specific influence of the exposure to a specific group of international markets, those that are more developed than the country of origin of the focal firm. Obviously, this exposure benefits especially firms from emerging and middle-income countries, which we refer to as ‘‘new multinationals.’’ We analyze the different factors that influence the nature and intensity of the imprinting effect associated to the exposure to developed international markets by new multinationals.

Introduction

             Since the late 1980s the phenomenon of accelerated internationalization has become more visible, both in advanced and emerging economies (Guillén and García-Canal, 2009). Two groups of companies have called the attention of business media and academics: born global firms (Oviatt and McDougall, 1994; Cavusgil and Knight, 2015) and emerging market multinationals (Mathews, 2006; Madhok and Keyhani, 2012; Narula, 2012). The accelerated growth shown by the most conspicuous members of these groups has challenged the traditional assumptions of established theories on the internationalization process. Instead of following a gradual exposure to foreign markets, these firms expand quickly to increase their international reach, moving beyond what would be advisable according to their experience and knowledge (Buckley et al., 2018; Verbeke and Kano, 2015). This overexposure to international markets can be modeled as a trade-off between the increased risk in foreign operations and the knowledge and experience spillovers that can be obtained (Guillén and García-Canal, 2013). Regarding these spillovers, Sapienza et al. (2006) have highlighted the importance of an early exposure to international markets to activate and enhance dynamic capabilities that favor internationalization through a process of imprinting. Their work was the first to consider the possibility of international imprinting and its positive effect on firm competitiveness. Every new country entered requires adjustments in the firms’ capabilities. For this reason, they argued that companies familiarized with expanding to new countries since their early days have a deeply imprinted dynamic capability for making these adjustments (Sapienza et al., 2006). Imprinting theory focuses on the persisting impact that the environment exerts in firms’ routines during sensitive periods, like the early stages of their existence (Stinchcombe, 1965; Marquis and Tilcsik, 2013). For this reason, the intensity and the persistence of the foreign environment’s influence on a firm expanding abroad can be expected to be different according to the timing of the expansion. Thus, this line of research acknowledges the fact that foreign environments, and not only the home country environment, can also leave a positive lasting mark in firm routines. However, previous research only considers the possibility of international imprinting associated to this dynamic capability, without accounting for the characteristics of either the host or the home country of the firm expanding abroad. Consequently, two important questions remain unanswered. First, are all external environments equally able to exert a positive external influence in the internationalizing firm? Second, are all firms (regardless of their origins and background) equally permeable to external international influences?

            To answer these questions, we develop a theoretical framework to explain the magnitude of the imprinting effect associated with the exposure of international developed markets. In this paper we argue that it is in the most developed markets where more opportunities exist for positive external influences, so the country of destination would condition the magnitude of the imprinting effect associated to international expansion. In addition, the country of origin would also have an influence, because it is the gap between the home and the host country that determines the possible spillovers that may arise from international expansion. We build on previous theoretical developments in the imprinting field, complemented with the knowledge-based view of the firm (Kogut and Zander, 1992, 1993; Grant, 1996) to explain the benefits of being exposed to the most developed markets.

           We add to the literature on international imprinting by highlighting the fact that to properly analyze its magnitude we need to focus on the features of both the home and the host country environments. Our main point is that the effects of early exposure to international markets will depend on the development gap between home and host countries. We believe that it is important to analyze the main features of the markets the firm gets exposed to. Depending on the features of the country of destination, as compared to those of the home country, the firm is going to face different challenges and have access to different resources (Kim et al., 2015). As a consequence, the adjustments that can be expected in the structure and processes are different.

         In the sections that follow, after providing some background on the causes and consequences of imprinting, we analyze the different factors that influence the intensity and strength of the imprinting effect associated to the exposure to more developed markets than the one of the focal firm. As previously mentioned, we argue that the relationship between home and host country matters, given that relative differences in economic development are the main drivers of this international competitive imprinting. We discuss the imprinting effect of the country of origin by relating our work to existing theories on the MNE and, more specifically, to the approaches explaining the international expansion of firms from middle income, newly industrialized and emerging countries. We refer to these firms as ‘‘new multinationals’’ (Guillén and García-Canal, 2009). The main reason for grouping together this wide set of countries is that, despite their differences, these companies have the opportunity to overcome the constraints of their home countries in terms of technology development and brand reputation by being exposed to more developed markets. We also analyze the boundary conditions of international competitive imprinting. To fully identify the boundary conditions of this exposure, we examine its interaction with the main elements of a firm’s international strategy, namely, the when (stage of the life cycle), where (location), and the why (motives for international expansion). We also discuss at the end of the paper how this exposure to developed markets can be active (by serving other markets) or passive (by engaging with other firms from other countries that act as suppliers of raw materials, parts, or technologies).

Domestic and international organizational imprinting

          The relationship between organizations and their environments has been extensively studied from different perspectives. Whereas some approaches tend to focus on how organizations shape their environment, others highlight the influence of the latter on the firm’s structure and strategy (Astley and Van de Ven, 1983; Child, 1997; Lewin and Volberda, 1999). It is unquestionable that the interaction of the organization with its environment leaves a mark in its structure and processes, but there is an established tradition in organization theory showing that this influence is more important at the early stages of the life of an organization. The classic work of Stinchcombe (1965) was the first to identify this phenomenon, which is labeled as imprint-ing. We follow the definition of Hannan et al. (1996: 507), for whom imprinting is ‘‘a process by which events occurring at certain key developmental stages have persisting, if not lifelong consequence’’. In this way, during the early stages of the life cycle of an organization, firms are more sensitive to external influences for a number of reasons, being the absence of previously established structure and routines one of the most important ones. On the contrary, at later stages of a firm’s life cycle, inertia and resistance to change, coupled with institutionalization and positive feedback, reinforce the organizational practices established at the early stages (Simsek et al., 2015).

         According to Marquis and Tilcsik (2013, p. 199), imprinting is the outcome of three sequential events: (1) a sensitive exposure to the environment in a specific moment of time; (2) adjustment of the organizational structure due to the influence of the environment; and (3) persistence of the imprinted structure and routines over time, even after new environmental changes take place. Thus, it is during sensitive periods, characterized by uncertainty and instability when the organizational structure, processes and capabilities become more permeable to the influence of the environment. As a consequence, the capabilities and routines established during periods of sensitivity shape future behavior inside the firm and, thus, what the firm is capable of doing and accomplishing in the future (Tilcsik, 2014). These routines persist after changes in the environment (Kogut and Zander, 2000; Tilcsik, 2010) and are hard to replicate and transfer to external organizations (Uzunca, 2016).

فهرست مطالب (ترجمه)

چکیده

مقدمه

نقش پذیری سازمانی داخلی و بین المللی

نقش پذیری بین المللی و شکاف توسعه بین کشورهای میزبان و کشورهای مبدا

نقش پذیری بین المللی و قرار گرفتن زودهنگام در بازارهای توسعه یافته

نقش پذیری بین المللی و انگیزه های توسعه بین المللی

نقش پذیری بین المللی و میزان آشکار شدن در بازارهای توسعه یافته

نقش پذیری بین المللی و زمان بندی توسعه بین المللی: مورد "جهانی زاد"

بحث و نتیجه گیری

منابع

فهرست مطالب (انگلیسی)

Abstract

Introduction

Domestic and international organizational imprinting

International imprinting and the development gap between host and home countries

International imprinting and early exposure to developed markets

International imprinting and motives for international expansion

International imprinting and the extent of the exposure to developed markets

International imprinting and timing of the international expansion: the case of the ‘‘born globals’’

Discussion and conclusion

References