دانلود رایگان مقاله نظریه اصلاح شده حسابداری مدیریتی
ترجمه رایگان

دانلود رایگان مقاله نظریه اصلاح شده حسابداری مدیریتی

عنوان فارسی مقاله: نظریه اصلاح شده حسابداری مدیریتی: به منظور افزایش ارتباط تحقیق
عنوان انگلیسی مقاله: Management Accounting Theory Revisited: Seeking to Increase Research Relevance
کیفیت ترجمه فارسی: مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب) (ترجمه به صورت ناقص انجام شده است)
رشته های تحصیلی مرتبط: حسابداری – مدیریت
گرایش های تحصیلی مرتبط: حسابداری مدیریت – بودجه و مالی عمومی – مدیریت استراتژیک – مدیریت عملکرد – تحقیق در عملیات (مدیریت) – مدیریت مالی
کلمات کلیدی فارسی: نظریه حسابداری مدیریتی – رابطه تحقیقات حسابداری مدیریتی – تصمیم گیری – برنامه­ ریزی – کنترل – بودجه – تئوری و تمرین
کلمات کلیدی انگلیسی: management accounting theory – relevance of management accounting research – decision-making – planning – control – budget – theory and practice
نوع نگارش مقاله: مقاله پژوهشی (Research Article)
شناسه دیجیتال (DOI): https://doi.org/10.5539/ijbm.v8n18p12
دانشگاه: گروه حسابداری، دانشکده اقتصاد و مدیریت
صفحات مقاله انگلیسی: 13
صفحات مقاله فارسی: 20
ناشر: ccsenet
نوع ارائه مقاله: ژورنال
سال انتشار مقاله: 2013
مبلغ ترجمه مقاله: رایگان
ترجمه شده از: انگلیسی به فارسی
کد محصول: F1937
نمونه ترجمه فارسی مقاله

چکیده

       اخیرا تحقیقات حسابداری مدیریتی دستخوش تغییر قرار داده شده است چون ارتباط اش را به طور جدی مورد سوال قرار گرفته است. برای خروجی مربوط به تحقیقات آکادمیک باید توجه محققان را به خود جلب کرده و تاثیری بر عمل و تمرین داشته باشد و گروههایی با منافع فراتر از نخبگان مدیریتی را دربربگیرد. برای این رویکرد تئوری لازم است تا پذیرفته شود که عناصر اجتماعی مختلفی که سازمانها باید با آن مشارکت کنند، مورد توجه قرار گیرد مانند جنبه های محیطی و اجتماعی. این نظریه (تئوری) ناشی از نظریه های فعلی مورداستفاده در حسابداری می باشد. بااین حال، برای بدست آوردن و حفظ کردن رابطه با توجه به عمل، این نظریه لازم می باشد تا براساس تجربیات ناشی از ممارست حسابداران ساخته شود. بنابراین، تعداد کمی از مطالعات موردی حسابداران به طور عملی برای تعیین چارچوب نظری تقبل شدند. تعاریف حسابداری مدیریتی، نظریه و ممارست بازبینی می-شوند تا درمورد رویکردهای گوناگون برای نظریه  ها در حسابداری مدیریتی بحث کنند. پیشنهادات برای تحقیقات آتی باید این ساختار را در مطالعات مثبت و تفسیری اعمال و پیاده کنند.

1- معرفی

        اخیرا، نشریات نقش حسابداری مدیریتی را فراتر از منافع مدیریتی عنوان می کنند و به دنبال این هستند تا رابطه اجتماعی اش را تعیین نمایند. رابطه اجتماعی نشان می دهد که کاربرد و استفاده از حسابداری مدیریتی فراتر از سازمانها و منافع اقتصادی اولیه شان می باشد که شامل افراد، گروهها و سازمانهایی می شود که دارای منافعی فراتر از موقعیت اقتصادی و مالی می باشند. اینها عبارتند از : مسائل سیاسی، اجتماعی، زیست محیطی، جنسیت (نکته اول)، مذهبی (نکته دوم) و اخلاقی. بنابراین، اگر چیزی مربوط باشد آن بر کسی یا چیزی تاثیر می گذارد، و درمورد حسابداری مدیریتی ما امید داریم که تاثیری بر دنیای آکادمیک داشته باشد و همچنین بر آنهایی تاثیر بگذارد که حسابداری مدیریتی را در زمینه عملی اعمال می کنند. اصطلاح متخصص (کارآفرین) به طور هدفمندی کنار گذاشته می شود، همانند تعریف اولیه آن تا آنجه نیازهای یک متخصص را تشکیل می دهد را فراهم کرده باشد. Quattrone (2009) مساله داشتن را مطرح می کند تا آنچه یک کارآفرین را تشکیل می دهد را به طور قانونی تعیین کند، به ویژه اگر بر رابطه حسابداری مدیریتی و نظریه برای کارآفرین متمرکز شده باشد. اگر تحقیقاتمان مناسب و مرتبط باشد، یکی باید مشخص کند که ما به دنبال چه کسی هستیم تا نوآوری ها، یافته ها و نوشته های ما را هدف قرار دهد. بنابراین، کسی که کاربر "حسابداری مدیریتی است، نیاز دارد تا بپرسد. در نهایت آنچه که حسابداری مدیریتی را تشکیل می دهد باید مشخص شود، همانند رابطه تحقیق مان که بستگی به آنچه دارد که ما بررسی می کنیم و اینکه آیا ما بر تمام جنبه ها مربوطه تمرکز می کنیم. یک مساله خاص این است که حسابداری مدیریتی یک عمل اجباری نیست، ما نباید هر تمرین توسعه یافته و پیشنهادی را پیاده کنیم. این به نوبه خود همیشه ما را به این سوال برگشت خواهد داد که آیا ما واقعا آنچه را مربوط بوده را انجام می دهیم.

       اگر ما مجبور باشیم تا ارتباط رشته مان و تحقیقات مرتبط با آن را تعیین کنیم، ما باید مشخص کنیم که دقیقا چه چیزی شامل رشته ما می شود، تا سپس درمورد ارتباطش تحقیق کنیم و آن را جستجو نماییم، و ما نیاز داریم تا تعیین کنیم که تحقیقات باید بر روی چه چیزی تمرکز کنند تا ارتباط اش را تقویت نمایند. یه ربع قرن پیش، Johnson و Kaplan (1987) درمرود ارتباط حسابداری مدیریتی تحقیق می کردند، و ادامه دادند تا ازنظر عملی شیوه ها و تمرینهای مناسبتری را پیشنهاد دهند. مطالعه حسابدار در محل کارش به نظر می رسد تا مفیدترین نتایج را ارائه دهد، که آیا آن اثبات گرا یا توضیحی است، اما درحالیکه بسیاری از مطالعات این را انجام داده اند، ما هنوز درمورد این بحث می کنیم که نظم تحقیقات مان درواقع چقدر مرتبط و مناسب است. در راستای Johnson و Kaplan (1987)، هیچ شکی وجود ندارد که اگر تحقیقات مان مرتبط باشند، ما باید تفکرهای نظری مان را با عمل حسابداری مدیریتی مرتبط کنیم. این رویکر رابطه را افزایش می دهد درصورتی که شیوه های نوآوری جدید تصویب شوند اما اکثر کسب وکارها این زمان را ندارند تا مشغول معرفی شیوه ها و تکنیکهای جدید، آموزش افراد در چنین شیوه هایی و سپس ادامه حفظ چنین سیستمهایی شوند (Innes et al., 2000)، به ویژه اگر آنها اختیاری باشند. درحالیکه برنامه کار تحقیقات مبتنی بر تمرین شاید نسبت به مطالعات پژوهشی عمل گرا بر شیوه و تمرین بیشار تاثیر گذاشته است. محققان باید توجه کنند تا در "تله مشاوره" نیفتند. در راستای بررسی و تحقیق Quattrone، ما باید آنچه که این نظریه را تشکیل می دهد روشن کنیم قبل از اینکه ما بتوانیم یک همکاری و کمک نظری و معناداری را انجام دهیم. یکی از مهمترین انتقادات Malmi و Granlund این است که این تحقیقات براساس پیشناداتی ساخته شدند که از سایر زمینه ها مانند نظریه های سازمانی و اقتصادی به دست می-آِیند. همانطورکه از نظر سازمانی حسابداری مدیریتی به اندازه کافی رشد نکرده است، تحقیقات زیادی موارد زیر را اعمال می کنند مانند نظریه احتمالی (سازمانی) (Chenhall, 2003; Malmi & Granlund, 2009)، نظریه نهادی (اجتماعی) (مانند Burns & Scapens, 2000; Ma & Tayles, 2010)، نظریه ساختاریابی (Tillmann & Goddard, 2008) و کارهای محققان انتقادی و تفسیری گوناگون، مانند Foucault، Bourdieu، Habermas (سیاسی یا اجتماعی)(مانند Baxter & Chua, 2003; Broadbent & Laughlin, 1997; Goddard, 2005; Modell, 2012).

        هدف این مقاله توسعه دادن یک رویکرد نظری است که مربوط به تحقیقات حسابداری مدیریتی از طریق بررسی نظری و عملی حسابداری مدیریتی می باشد. مرور نظری مفاهیم ذکرشده قبلی، نظریه، شیوه (تمرین، متخصص (کارافرین) و خود حسابداری مدیریتی را بیان می کند، تا تضمین کند که رویکرد نظری هرگونه مفاهیم و باورهای پیش فرضی را نپذیرفته است. بررسی عملی حسابداری مدیریتی را در جای اصلی اش به صورت عملی مرور می-کند و آنهایی را بررسی می کند که در محل کار با حسابداری مدیریتی سروکار دارند. تمرکز بر روی افراد مختلف می باشد که درحال تحقیق کردن درمورد موارد زیر می باشند: آنچه آنها به عنوان حسابداری مدیریتی درنظر می-گیرند، چه نوع شیوه ها و روشهایی آنها به کار می برند و آنها چگونه در زمینه کاری مورد استفاده قرار می گیرند. بنابراین، این یک مطالعه موردی از یک سازمان نیست اما " مطالعات موردی کوچک" از افراد مختلف در سازمانهای متفاوت بدین منظور است تا ارتباط های مختلف حسابداری مدیریتی را روشن کنند. بخشهای تجربی و نظری این مطالعه به ساخت یک چارچوب نظری کمک خواهند کرد که موضوع واقعی حسابداری مدیریتی را تایید کردند، و براساس مفاهیم و بینش های تجربی جدید ساخته می شوند. بخش بعدی حسابداری مدیریتی را به صورت تئوری بیان می کند، که ادبیات قبلی مربوطه را مرور می کند. تعداد زیادی مطالعات حسابداری مدیریتی وجود دارد، که مثبت گرا، تفسیری و انتقادی هستند، که از ساحتارهای نظری متفاوت اقتباس می شوند. این ساختارها استفاده می شوند تا یک مطالعه را در ادبیات قبلی محکم کنند، این آنالیز را هدایت کنند، و اعتبار و ارتباط نتایج را تضمین کنند. انتقاد اخیر (Malmi & Granlund, 2009; Quattrone, 2009) نشان می دهد که این ساختارها مناسب و به اندازه کافی مربوط به حسابداری نمی باشند، و محققان حسابداری باید به دنبال این باشند تا یک ساختار نظری ویژه حسابداری را توسعه دهند که تحقیقات ما را هدایت می کند و باید رابطه اخیرش را تقویت کند. دیگران پیشنهاد می دهند که به جای نظریه های جدیدتر، ما باید براساس موارد فعلی عمل کنیم. در تحقیقات حسابداری مدیریتی، نظریه های خاص برای انواع خاصی از مطالعات استفاده می شوند، برای مثال نظریه احتمالی در زمینه تحقیقات مثبت گرا، نظریه نهادی بیشتر در مطالعه پژوهشی تفسیری، Foucault به عنوان مثالی از یک مطالعه انتقادی با روشهای پژوهشی کیفی. بااین حال، هنوز هیچ تئوری موفق نشده است تا شکاف بین مدلها را پر کند، و حتی مهمتر از همه، هیچ مشارکت نظری عنوان نشده است بیش از یک حوزه انتخابی خاص، یعنی نخبگان مدیریتی یا یک اقلیت ذینفع یا یک موضوع سنگین. این مقاله یکی از این دیدگا ها را پیشنهاد می دهد، اگرچه ادعا نمی شود که کامل یا جامع باشد. این بخش به دنبال این بود تا موضوع این مطالعه پژوهشی را معرفی کند، بخش بعدی زمینه ادبی را با مرور مطالعات مربوطه قبلی تنظیم خواهد کرد، و سپس رویکرد پژوهشی مربوط به این روش شناسی، روش ها و آنالیز داده ها مورد بحث قرار خواهند گرفت، سپس یافته های تجربی پژوهش مورد بحث قرار داده خواهند شد، که در ترکیب با یافته های ادبی منجر به نظریه پیشنهادی حسابداری مدیریتی می شوند و نهایتا ساختار نظری مشخص خواهد شد.

2- حسابداری مدیریتی و نظریه های مختلفش

2-1- رویکردهای نظری

         تحقیق در حسابداری مدیریتی دارای قدمتی طولانی با نظری های مختلف است که در این فرایند استفاده و اعمال می شوند. برخی از نظری های اصلی، نظریه های بزرگ یا فرانظریه ها و بیشتر نظری های حسابداری یا ویژه سازمان، که در این بخش به عنوان قسمتی از ساختار نظریه های موجود مربوط به حسابداری استفاده می شوند.یک حساب شخصی تهیه می کند و تجربه خودش را با برخی از رویکردهای پژوهشی تعیین می کند که در طول این سالها مشهور بودند. بسیاری از مطالعات اولیه یک رویکرد ریاضی و کمی برای حسابداری مدیریتی با کمترین اعتماد فرض کردند که هر چیز مهمی می توانست یافت شود همانطور که هرچیزی قبلا انجام شده بود. بعضی از ابتدایی ترین مطالعات رویکرد نظریه احتمالی را اتخاذ کرده اند که از مطالعات سازمانی گرفته می شود و می گوید که اجرای موفق و استفاده از شیوه های حسابداری مدیریتی بستگی به عوامل ویژه ای دارد، که به اصطلاح احتمالی نامیده می شوند. به طور معمول اینها شامل محیط، تکنولوژی، ساختار و اندازه یک سازمان می شوند، اما اخیرا استراتژی و فرهنگ ملی به آن اضافه شده اند. نظریه احتمالی به طور  معمول در مطالعات مثبت گرا استفاده می شوند، که فرضیات از پیش تعیین شده مشخص می شوند و سپس در بخش تجربی تحقیق مورد آزمایش قرار می گیرند اگرچه این لازم نیست تا موردی باشد. بااین حال، عدم اطمینان اطلاعات پردازش کننده مقررات را تحریک خواهد کرد. نظریه احتمالی هنوز یکی از مشهورترین رویکردهای تحقیقاتی در حسابداری مدیریتی می-باشد.

        در حال حاضر با حرکت کردن در حوزه اقتصادی برای تمرکز بر نظری های اجتماعی و سازمانی، نظریه نهادی یک سنت در تحقیقات حسابداری مدیریتی ایجاد کرده است که درمورد تحقیق در شیوه های حسابداری مدیریتی تحقیق می کند، با مطالعات قبلی که اقتصاد نوین نهادی (NIE)، اقتصاد قدیمی نهادی (OIE) و جامعه شناسی نوین نهادی(NIS) را اتخاذ می کنند و اخیرا مطالعاتی که این مفهوم را بیشتر با منطق نهادی توسعه داده اند. Meyer و Rowan (1977) دریافتند که OIE و NIS ایه همگنی را پشتیبانی می کنند یعنی هرکس در همان سیستم اعتقادی در سازمان ثبت نام می کند برای مثال بودجه بندی رخ می دهد زیرا نیروهای خارجی، که اجباری هستند، چه تقلیدی یا هنجاری، سازمان را مجبور می کنند تا به نحوی عمل کند تا مشروعیت به دست آورد. به طورکلی، NIE بر ساختارهایی تمرکز می کند که معاملات اقتصادی را پوشش می دهند، OIE مربوط به نهادهایی می شود که بر ساختارهای تفکر عوامل انسانی تاثیر می گذارند، و NIS با نهادهایی سروکار دارد که ساختارهای سازمانی را در محیط سازمانی شکل می دهند. منطق نهادی یک پیشرفت جدید از نظریه نهادی است، که ایده ناهمگنی را منعکس می کند. عدم همبستگی (ناهمگنی) رخ می دهد زیرا افراد براساس وضعیت جسمانی شان عمل می کنند، نه براساس مشورت دقیق. برخلاف فرمهای قبلی نظریه نهادی، منطق نهادی پیشنهاد می دهد که یک شخص می تواند انتخابهای خودشان را داشته باشد، اگرچه عادات و روالهای درونی شان چنین انتخابهایی را هدایت خواهند کرد.

       یک تئوری نفسیری دیگر در حسابداری مدیریتی اتخاذ شد که تئوری ساختاری گیدنز می باشد، که ساختار، قوانین و منابع یک جامعه، و عواملی را باهم ترکیب می کند، که در آنها حافظه ها (خاطرات) این قوانین و منابع تعبیه می شوند. این اشاره به دوگانگی ساختاری دارد. به منظور مدیریت این ساختار، عوامل از حافظه هایشان (خاطراتشان) می خواهند تا سه نتیجه احتمالی را براساس دانایی، قدرت، مفهوم خاص انجام دهند و مطابق هنجارها عمل نمایند.  قدرت از طریق دستیابی به منابع ایجاد می شود، و عمل کردن طبق هنجارها براساس قوانین ساختاری می باشد.

      رویکرد مشابه که در تحقیقات تفسیری حسابداری مدیریتی اعمال شده است نظریه تمرین Bourdieu می باشد. Bourdieu اشاره به زمینه (یعنی ساختار) و وضعیت جسمانی (دانایی عوامل) دارد که متقابلا بر یکدیگر تاثیر می گذارد. یک فرد بخشی از این زمینه است و قوانین و هنجارهای این زمینه را از وضعیت جسمانی و عاداتشان اتخاذ می کند، برای مثال از طریق تحصیل و تجربه. عاداتشان، به نوبه خود می توانند قوانین و هنجارهایی را در صورت لزوم تنظیم کنند و می توانند این ساختار را بسته به منابع سرمایه ای که فرد دارد تغییر دهند. منابع سرمایه ای سطح قدرتی که یک فرد دارد را تعیین می کنند، که عبارتند از: سرمایه اقتصادی، یعنی مقدار منابعی که یک فرد دردسترس دارد؛ سرمایه اجتماعی، مثلا سطح تاثیر و ارتباطاتی که یک فرد دارد؛ سرمایه فرهنگی، یعنی سطح تحصیلاتی که شخصی تمام کرده است و سطح دانشی که یک شخص دارد، و سرمایه نمادین، یعنی اعتبار و افتخاری که یک فرد در این زمینه لذت می برد. هر چه سرمایه یک فرد بیشتر باشد، آنها قدرتمندتر هستند.

نمونه متن انگلیسی مقاله

Abstract

      Management accounting research has recently been suffering, as its relevance is being seriously questioned. For academic research output to be relevant it should gain scholars' attention and have an impact upon practice, and should address groups with interests beyond the managerial elite. For this a theoretical approach needs to be adopted that addresses the various societal elements that organisations should engage with, such as the environment and social aspects. The theory derives from existing theories used in accounting. However, to gain and maintain relevance with regard to practice, the theory needs to be built based on empirical input from practicing accountants. Thus, several mini- case studies of accountants in practice were undertaken in order inform the theoretical framework. The definitions of management accounting, theory and practice are revisited to discuss the diverse approaches to theories in management accounting. Recommendations for future research are to apply the framework in positivist and interpretive studies.

1. Introduction

       Recently, publications address the role of management accounting beyond the managerial interests and seek to determine its societal relevance. Societal relevance suggests that the application and use of management accounting extends beyond organisations and their primary economic interests to include individuals, groups and organisations that have interests beyond economic and financial position. These include political, social, environmental, gender (Note 1), religious (Note 2) and ethical issues (Ahrens et al., 2008). Furthermore, if something is relevant it impacts on someone or something, and in the case of managerial accounting we hope for an impact on the academic world but also for an impact on those that apply management accounting in a practical context (Scapens, 2008). The term practitioner is purposefully circumvented, as firstly a definition as to what constitutes a practitioner needs to be provided. Quattrone (2009) rightfully raises the issue of having to define what constitutes a practitioner, in particular if the relevance of management accounting research and theory to the practitioner is focussed on. If our research is to be of relevance, one needs to identify who we seek to target with our innovations, findings and writings. Thus, who is the 'user of management accounting', one needs to ask. Finally, what constitutes management accounting needs to be determined (Quattrone, 2009), as the relevance of our research depends upon what we investigate and whether we focus on all relevant aspects. One particular issue is that management accounting is not a mandatory practice - we do not have to apply any of the suggested and developed practices. This in itself will always bring us back to the question of whether what we do is in fact relevant.

       If we are to determine the relevance of our discipline and its related research, we need to determine what our discipline exactly entails, to then question and seek its relevance, and we need to identify what research should focus on order to enhance its relevance. A quarter of a century ago Johnson and Kaplan (1987) were questioning the relevance of management accounting, and proceeded to suggest, in their view, more practically relevant practices (Kaplan, 1994). To study the accountant in their workplace would appear to render the most useful results, be it interpretively (Ahrens et al., 2008) or positivistically, but while many studies have done this (see for instance Hutaibat et al., 2011; Tillmann & Goddard, 2008) we are still debating how relevant our discipline's research really is. In line with Johnson and Kaplan (1987), there is no doubt that if our research is to be relevant, we have to link to our theoretical musings with the practice of management accounting. This approach increases relevance if such innovative new practices are in fact adopted but most businesses do not have the time to engage in introducing new practices and techniques, training everyone in such practice and then continuing to maintain such systems (Innes et al., 2000), in particular if they are optional. While the practice-based research agenda has perhaps influenced practice more than less practically-oriented research studies (Scapens, 2008), researchers must pay attention to not fall into the 'consultancy'-trap (Ahrens et al., 2008; Malmi & Granlund, 2009). In line with Quattrone's (2009) review, we must clarify what constitutes theory before we can make a meaningful theoretical contribution. One major criticism of Malmi and Granlund (2009) is that most research is built on suggestions coming from other disciplines, for instance organisational and economic theories. So not enough has been organically grown out of the management accounting discipline, as a lot of studies apply contingency theory (organisational) (see Chenhall, 2003; Malmi & Granlund, 2009), institutional theory (social) (see for instance Burns & Scapens, 2000; Ma & Tayles, 2010), structuration theory (Tillmann & Goddard, 2008), and the works of various interpretive and critical scholars, such as Foucault, Bourdieu, Habermas (social or political) (for example, Baxter & Chua, 2003; Broadbent & Laughlin, 1997; Goddard, 2005; Modell, 2012).

        The objective of this paper is to develop a theoretical approach that is pertinent to management accounting research through a theoretical and a practical investigation of management accounting. The theoretical review addresses the afore-mentioned concepts, theory, practice, practitioner, and management accounting itself, to ensure that the theoretical approach has not adopted any presupposed concepts and beliefs. The practical investigation reviews management accounting in its habitat, in practice, and reviews those that engage with management accounting in the workplace. The focus is on the various individuals that are being researched, what they consider as management accounting, what kind of practices they apply and how these are utilised in the work context. Therefore, this is not a case study of an organisation but 'mini case studies' of various individuals in different organisations, in order to illuminate different 'relevances' of management accounting. The theoretical and empirical parts of the study will contribute to the formation of a theoretical framework borne out of the actual discipline of management accounting, building on existing concepts and new empirical insights. The next section addresses management accounting in theory, reviewing relevant prior literature. There is a plethora of management accounting studies, positivist, interpretive and critical, which adopt various theoretical frameworks. These frameworks are utilised to anchor a study in prior research, to guide the analysis, and to ensure the validity and relevance of findings. Recent criticism (Malmi & Granlund, 2009; Quattrone, 2009) suggests that these frameworks are not relevant and accounting-related enough, and that accounting scholars should seek to develop an accounting-specific theoretical framework that guides our research and should enhance the latter's relevance (Malmi & Granlund, 2009). Others suggest that instead of creating ever more new theories, we should build on existing ones (Burns and Habersam in Ahrens et al., 2008). In management accounting research, specific theories are used for particular types of studies, for instance contingency theory in a positivist research setting, institutional theory more commonly in an interpretive research study, Foucault as an example of a critical study with qualitative research methods. However, no theory has managed yet to bridge the gap between paradigms, and even more importantly, no theoretical contribution has addressed more than one particular constituency, i.e. either managerial elite or a minority interest or a pressure subject. This paper offers one such perspective, although it does not claim to be complete or holistic. This section sought to introduce the subject matter of this research study, the next section will set the literary context by reviewing relevant prior studies, then the research approach regarding methodology, methods and data analysis will be discussed, next the empirical research findings will be discussed, which in combination with the literary findings lead to the proposed theory of management accounting, and finally the theoretical construct will be outlined.

2. Management Accounting and Its Various Theories

2.1 Theoretical Approaches

        Research in management accounting has a long tradition with a variety of theories being utilised and applied in the process (Scapens & Bromwich, 2010). Some of the main theories, grand or meta-theories or more accounting or organisation-specific theories (Llewelyn, 2003), are outlined in this section as part of building on the existing accounting-relevant theories (Becker in Ahrens et al., 2008). Scapens (2006) provides a personal account and outlines his own experience with some of the research approaches that were popular throughout the years. The very first studies assumed a quantitative mathematical approach to management accounting with little belief that anything important could be found, as everything had been done already (Scapens, 2006). Some of the earliest studies have adopted a contingency theory approach (Chapman, 1997; Chenhall, 2003; Scapens, 2006) which is derived from organisational studies and says that the successful implementation and use of management accounting practices depends upon particular factors, so-called contingencies. These typically include the environment, technology, size and structure of an organisation, but recently strategy and national culture have been added (Chenhall, 2003). Contingency theory is typically used in positivistic studies (Malmi & Granlund, 2009), where pre-determined hypotheses are delineated and then tested in the empirical part of the investigation, although this does not have to be the case (Chapman, 1997). Uncertainty will drive, however, the adoption of information processing requirements (Chapman, 1997). Contingency theory is still one of the most popular research approaches in management accounting (Chenhall, 2006).

         Moving along from the economics-based domain to focus on organisational and social theories, institutional theory has now an established tradition in management accounting research investigating change in management accounting practices, with the earlier studies adopting New Institutional Economics (NIE), Old Institutional Economics (OIE) and New Institutional Sociology (NIS) (Burns and Scapens, 2000; Scapens, 2006) and recent studies having developed the concept further to institutional logics (Rautiainen & Jarvenpaa, 2012; ter Bogt & Scapens, 2009). Meyer and Rowan (1977) found that OIE and NIS support the idea of homogeneity, that is everyone signs up to the same belief system within the organisation, for instance budgeting takes place because external forces, be they coercive, mimetic or normative, force the organisation to do so in order to gain legitimacy (Ma and Tayles, 2009; Moll and Hoque, 2011). In general, NIE focusses on the structures that govern economic transactions, OIE is concerned with institutions that impact upon thought structures of individual human agents, and NIS deals with the institutions that shape organisational structures in the organisational environment (Scapens, 2006). Institutional logics is a recent development of institutional theory, which reflects the idea of heterogeneity. Heterogeneity occurs because individuals act on the basis of their habitus (Bourdieu, 1977; ter Bogt & Scapens, 2009) but also on the basis of detailed deliberation. Contrary to prior forms of institutional theory, institutional logics suggest that an individual can make their own choices, although their internalised habits and routines will guide such choices (ter Bogt & Scapens, 2009).

      A further interpretive theory adopted in management accounting is Giddens' structuration theory (Coad & Herbert, 2009; Scapens, 2006; Tillmann & Goddard, 2008), which combines structure, the rules and resources of a society, and the agents, in whose memories these rules and resources are embedded (Coad & Herbert, 2009). This is referred to as duality of structure (Tillmann & Goddard, 2008). In order to manage within the structure, agents call upon their memories in order to perform three possible outcomes on the basis of their knowledgeability: have power, assign meaning and act according to norms (Coad and Herbert, 2009). Power is created through access to resources, acting according to norms is based on the structure's rules (Giddens, 1979).

      A similar approach that has been applied in interpretive management accounting research is Bourdieu's theory of practice (Bourdieu, 1977). Bourdieu refers to the field (i.e. structure) and the habitus (the agents' knowledgeability), which interact and impact upon each other. An individual is part of the field and adopts the rules and norms of the field into their habitus, for example through education and experience (Bourdieu, 1977). Their habitus, in turn, can adjust rules and norms if needed, and can change the field, depending upon the sources of capital the individual possesses (Bourdieu, 1986). The sources of capital determine the level of power an individual has, which include economic capital, i.e. the amount of resources someone has available, social capital, i.e. the level of influence and connections an individual possesses, cultural capital, i.e. the level of education someone has completed and the level of knowledge someone possesses, and symbolic capital, i.e. the prestige and honour an individual enjoys in their field (Bourdieu, 1986). The more capital an individual has access to, the more powerful they are (Bourdieu, 1986).