چکیده
شبکه هایی با توپولوژی هسته حاشیه در بسیاری از سیستم های مالی در سراسر حوزه های قضایی مختلف یافت شد. اگرچه جنبه های نظری و ساختاری هسته اصلی شبکه پیرامون روشن است، نتایجی که ساختارهای هسته حاشیه برای بهره وری بانکی به عنوان یک سوال باز حاصل شده است. ما این شکاف را در ادبیات با ارائه بینش بررسی می کنیم که چگونه ساختار شبکه های مالی می تواند بهره وری بانک را تحت تاثیر قرار دهد. ما متوجه شدیم که ساختارهای هسته حاشیه برای بانک ها در هزینه صرفه جویی می کند، یک ویژگی است مشارکت بانک ها را در شبکه های مالی تشویق می کند. در حرکت نزولی، ما همچنین نشان دادیم که ساختار هسته-حاشیه ریسک ناکارآمد هستند، زیرا آنها سطح ریسک سیستماتیک بالاتر در سیستم مالی را می فهمند. به این ترتیب، تنظیم کننده باید از ناکارآمدی بیش از حد خطر آگاه باشد که در سیستم مالی به دلیل تصمیم گیری های فردی توسط بانک ها در شبکه ناشی می شود.
1. مقدمه
بهره وری بانک در دستور اصلی کارهای پژوهشی در دهه های گذشته بوده است (. برگر و همکاران، 2009؛ دو گان و همکاران، 2013؛ تبک و همکاران، 2013). هر چند آن به طور گسترده در پیشینه تحقیق مطالعه شده، کمی در مورد ایفای نقش شبکه های مالی در ارتقاء بهره وری بانک شناخته شده است. با توجه به اینکه بانک ها از طریق تنوعی از عملیات مالی پیچیده در شبکه های مالی مدرن متصال می شوند، آن ضروری است بانک درک کنند که آنها داخل شبکه را تحمل گنند و همچنین چگونه شبکه های مالی می تواند بر عملیات روز به روز خود تاثیر بگذارند. در این کار، ما این شکاف را در پیشینه تحقیق با ارائه یک مطالعه تجربی در مورد چگونه شبکه های مالی و ساختار آنها می تواند بهره وری بانک را تحت تاثیر قرار دهند.
ما شبکه های مالی برزیل را بررسی کردیم که شامل بیش از 120 ابزار مالی نا امن و امن بین موسسات بانکی است. ما ابزار نماینده مالی در شرایط حجم معاملات را در نظر گرفتیم، که عبارتند از : سپرده بین مالی، مخازن با اوراق بهادار فدرال، در اعطای وام، واگذاری اعتباری و وام. در این راه، شبکه های مالی ما شامل مفهوم بازار بین بانکی است، اما به عملیات کلاسیک محدود نمی شود که بانک ها اغلب در این بازار انجام می دهند، که عمدتا برای مقابله با مسائل نقدینگی به دلیل خروج پول نقد غیر منتظره و یا محدودیت های نظارتی مرتبط با الزامات ذخیره محدود می باشد . در پاراگراف بعدی، ما برخی از عملیات که بانک ها ممکن است در هر فرم موجود در شبکه های مالی با هدف به حداقل رساندن هزینه و یا به دست آوردن سود، در نتیجه مؤثر بهره وری خود را به طور کلی مورد بحث است.
در حوزه قضایی برزیل، هر چند الزامات سپرده اجباری به طور عمده به عنوان یک ابزار احتیاطی کلان توسط بانک مرکزی به کارگرفته می شود، بانک ها می توانند کاهش در نیاز سپرده خود را با هدایت های اعتباری خود را به عملیات مالی در وام مسکن، اعتبار روستایی، و قرضه های کوچک به دست آورد. علاوه بر این، بانک ها هنوز هم می تواند از این انگیزه های توسط برون سپاری انواع عملیات مالی به بانک های دیگر لذت ببرند که فعالیت ها نسبت به عملیات مالی تخصصی هستند. در این راه، آنها از هزینه های ایجاد یک چارچوب داخلی برای ورود به این بازار اجتناب می کنند که به خطوط کسب و کار خود مربوط نمی شود، که آنها از مزیت های نسبی لذت نمی برند بنابراین، بانک ها ممکن است تصمیم بگیرد که واگذاری این تعهدات به پیمانکاران تخصصی از طریق شبکه مالی برحسب به حداقل رساندن هزینه و بنابراین حداکثر سازی سود نهایی است.
در انتساب اعتباری، بانک ها بخشی از اوراق بهادار سرمایه گذاری خود را به سایر پیمانکاران برای جذب سرمایه و تحقق مسائل نقدینگی می فروشند. بانک ها می توانند با هم گروه شوند و از این ابزار مالی برای به دست آوردن منافع متقابل با صرفه جویی در هزینه و افزایش سوداستفاده کنند به عنوان مثال، بانک ها که در اعطای وام به بخش غیر مالی رقیب یکدیگر هستند و توانایی مشابه به عنوان افزایش دهنده سرمایه می توانید وجوه از بانک را با بیش از نقدینگی قرض بگیرید، بنابراین با به دست آوردن صندوق لازم برای تامین اعتبار به بخش غیر مالی ندارد. در پرتو این ارتباط، هر دو بانک در خطوط کسب و کار خود عمل می کنند که آنها احتمالا از مزیت نسبی لذت می برند و در نتیجه سهام اعتباری را افزایش می دهند. در هر صورت، بانک ها این عملیات مذکور را در هزینه نیاز به انجام شدن یا انتقال به پیمانکاران خطرات قابل توجهی ایجاد می کنند.
صورتحساب مالی یک ابزار با درآمد ثابت با حداقل سرسید دو ساله است که در زمان تمدید برای بانک هایی که دارای مجوز افزایش سرمایه هستند. از آنجا که آنها عملیات مالی بلند مدت هستند قابل بازخرید نیست، آنها وسیله ای برای کاهش آسیب پذیری کمبود نقدینگی را از صادر کننده فراهم می کند. علاوه بر این، بانک ها انگیزه هایی برای به دست آوردن پول با استفاده از این ابزار مالی دارند زیرا آنها از الزامات ذخیره اضافی معاف هستند. در نتیجه، آنها هزینه های نگهداری نقدینگی را کاهش می دهند و از این رو هزینه های خود و مدیریت سود بیش از افزایش سرمایه را بهبود می بخشند .
فرضیه ای که شبکه مالی و ساختار آن می تواند بهره وری بانک را تحت تاثیر قرار دهند و همچنن در سراسر حوزه های قضایی به اشتراک گذاشته می شوند. به عنوان مثال، ایئوری و همکاران (2008 ) تغیر در ساختار شبکه بازار بین بانکی ایتالیایی در طول دوره قبل از بحران گزارش دادند، که در آن بانک ها به تدریج افزایش دادند تعداد بانک ها که از آنها بودجه را قرض کردند در حالی که در همان زمان آنها مایل به تامین اعتبار به تعداد کمتری از بانک ها هستند. نویسندگان این ویژگی تغییر رفتار به کمبود نقدینگی نسبت دادند که بانک های غیر بزرگ در حال رو به رو شدن با آن هستند به دلیل افزایش تقاضا اعتباری توسط بخش غیر مالی است. در سایر شرایط اقتصاد کلان، از جمله در مقدمه ای از ارز یورو، بانک های ایتالیایی به نظر میرسد که اعطای وام نقدینگی به بازار اروپا به جای بخش غیر مالی را ترجیح دهند. در یک کار مرتبط مونتی چینی و راوازولو (2014) دریافتند که اصطکاک در بازار بین بانکی، از قبیل نتیجه ی بحران نقدینگی، به بانک ها اجازه می دهد تا گسترش نرخ بهره روزانه مثبت را به دست آورند، که منجر به دستاوردهای اقتصادی با توجه به آربیتراژ می شود. این آثار ادعای ما را اثبات می کند که بانک ها، علاوه بر تنظیم نقدینگی و محدودیت های قانونی، می توانند از اتصالات در شبکه های مالی به منظور بهبود سطح بهره وری خود استفاده کنند.
بانک ها در شبکه های مالی به شیوه های مختلفی در گیر هستند به عنوان مثال، بانک های بزرگ به طور معمول باید فرصت های سرمایه گذاری بهتر در خارج از شبکه مالی را داشته باشند و ممکن است انگیزه ای برای قرض دادن به بانک های غیر بزرگ را نداشته باشند. بنابراین، آنها ممکن است گسترش زیادی برای حفظ عملیات مالی با بانک های غیر بزرگ را تقاضا کنند در مورد آنها تصمیم گیری کنند تا به دنبال گزینه های خارجی باشند و فرصت ها در بازار بین بانکی را قبول کنند. بانک های طلبکار همچنین می توانند یک گسترش اضافی در مورد بدهکار در موقعیت تنش و یا در جریان عملیات را شارژ کنند که در پایان روز رخ می دهد، دوره ای که در آن بانک ها فضای کوچک برای تنظیم الزامات ذخیره روزانه خود در بانک مرکزی دارند. به نوبه خود، بانک های غیر بزرگ با نقدینگی زیاد ممکن است شبکه های مالی را ترجیح دهند با توجه به سطوح کم خطر مرتبط با این عملیات وام دهند.
با توجه به طیف گسترده ای از عملیات مالی که مجموعه داده برزیل روی یک فرم ذخیره شوند و شواهد تا کنون در پیشینه تحقیق یافت شده است، سپس آن معقول است فرض کنیم که بانک ها استفاده کنند، در میان عوامل دیگر، بانک های متقابل دیگر که شرکت کنندگان در شبکه های مالی به عنوان منابع ورودی به فکر بهبود بهره وری هستند. در این رابطه، این مقاله نقشی را بررسی می کند که ساختار شبکه به بهره وری بانک را به ارمغان می آورد. به اعتقاد من، عملا هیچ گونه تحقیقی در رابطه با تئوری شبکه برای بهره وری بانک وجود ندارد.
یکی از گرایش هایی که در پیشینه بانکی ثبت شده است و آن ظهور شبکه های هسته ای پیرامون در چندین سیستم مالی است. ساختار هسته-حاشیه دو ساختار میان مقیاس محسوس: هسته و حاشیه را معرفی می کند.
Abstract
Networks with a core–periphery topology are found in many financial systems across different jurisdictions. Though the theoretical and structural aspects of core–periphery networks are clear, the consequences that core–periphery structures bring for banking efficiency stand as an open question. We address this gap in the literature by providing insights as to how the structure of financial networks can affect bank efficiency. We find that core–periphery structures are cost efficient for banks, which is a characteristic that encourages the participation of banks in financial networks. On the downside, we also show that core–periphery structures are risk-taking inefficient, because they imply higher systemic risk levels in the financial system. In this way, regulators should be aware of the excessive risk inefficiency that arises in the financial system due to individual decisions made by banks in the network.
1. Introduction
Bank efficiency has been on the top ofthe research agenda in the past decades (Berger et al., 2009; Duygun et al., 2013; Tabak et al., 2013). Though it has been extensively studied in the literature, little is known on the role financial networks play in promoting bank efficiency. Considering that banks interconnect through a diversity of complex financial operations in modern financial networks, it is imperative that banks understand where they stand inside the network and also how the financial network can influence their day-to-day operations. In this work, we address this gap in the literature by providing an empirical study on how financial networks and their structure can affect bank efficiency.
We study the Brazilian financial network that comprises more than 120 unsecured and secured financial instruments between banking institutions.We consider the most representative financial instruments in terms of trading volume, which are: interfinancial deposits, repos with federal securities, onlending, credit assignment and loans. In this way, our financial network encompasses the notion of interbank market, but is not limited to the classical operations that banks often perform in this market, which are mainly to deal with liquidity issues due to unexpected cash outflows or regulatory restrictions associated with reserve requirements. In the next paragraphs, we discuss some operations that banks may perform in the financial network with the goal of minimizing costs or of obtaining profit, thus affecting their overall efficiency.
In the Brazilian jurisdiction, though the compulsory deposit requirements are employed mainly as a macroprudential tool by the central bank, banks can obtain reductions on their deposit requirements by channeling their credit to the financial operations on mortgage loans, rural credit, and microfinance. In addition, banks can still enjoy this incentive by outsourcing these types of financial operations to other banks whose activities are specialized towards those financial operations. In this way, they avoid the costs of creating an internal framework to enter these markets that are not related to their business lines, in which they do not enjoy comparative advantage. Thus, banks may decide that outsourcing these obligations to specialized counterparties via the financial network is optimal in terms of cost minimization and hence profit maximization.
In credit assignment, banks sell part of their investment portfolios to other counterparties to raise funds and fulfill liquidity issues. Banks can group together and use these financial instruments to obtain mutual benefits with cost savings and increased profits. For instance, banks that are competitive in lending to the non-financial sector and do not have the same ability as fundraisers can borrow funds from banks with excess of liquidity,thus obtaining the necessary fund to supply credit to the non-financial sector. In light of this association, both banks would be acting in their business lines that they possibly enjoy comparative advantage and would therefore have increased credit portfolios. In any case, banks would establish these operations at the cost of having to incur or transfer to counterparties substantial risks.
Financial bills are a fixed income instrument with minimum maturity of two years that allows fundraising term extension for banks. Since they are long-term financial operations that are nonredeemable,they provide means for reducing the liquidity shortage vulnerability of the issuer. Furthermore, banks have incentives to obtain funds using these financial instruments because they are exempt from additional reserve requirements. Consequently, they reduce liquidity maintenance costs and hence improve their cost and profit management over the raised funds.
The hypothesis that financial network and its structure can affect bank efficiency is also shared across jurisdictions. For instance,Iori et al.(2008) report changes inthenetwork structure of the Italian interbank market during the pre-crisis period, in which banks gradually increase the number of banks from which they borrow funds while at the same time they are willing to supply credit to a smaller number of banks. The authors attribute this behavioral change to the liquidity shortage that non-large banks were facing due to the increase of credit demand by the non-financial sector. In other macroeconomic conditions, such as in the introduction of the Euro currency, Italian banks seemed to prefer lending liquidity to the European market rather than to the non-financial sector. In a related work, Monticini and Ravazzolo (2014) find that frictions in the interbank market, such as a consequence of liquidity crises, permit banks to obtain positive intraday interest rate spreads, leading to economic gains due to arbitrage. These works corroborate our claim that banks, besides adjusting liquidity and regulatory constraints, can make use of connections in the financial networks to improve their efficiency levels.
Banks engage in financial networks in diverse ways. For instance, large banks normally have better investment opportunities outside the financial network and may not have incentives to lend to non-large banks. Thus, they may demand a large spread to maintain financial operations with non-large banks in case they decide to forgo external options and accept opportunities in the interbank market. Creditor banks can also charge an extra spread in case the debtor is in stressed positions or during operations that occur at the end of the day, period at which banks have little room to adjust to their daily reserve requirements at the Central Bank. In turn, non-large banks with excess of liquidity may prefer to lend in the financial network given the low risk levels associated with these operations.
Considering the broad range of financial operations that the Brazilian data set captures and the evidence found so far in the literature, it is then reasonable to assume that banks use, among other factors, other counterparty banks that are participants in the financial networks as input resources to improve efficiency. In this respect, this paper explores the role that the network structure brings to bank efficiency. To the best of our knowledge, there is virtually no research linking network theory to bank efficiency.
One of the trends that has been documented in the banking literature is the emergence of core–periphery networks in several financial systems. Core–periphery structures present two perceptible mesoscale structures: the core and the periphery.
چکیده
1. مقدمه
2. روش
2.1 بهره وری اندازه گیری
2.2 اقدامات شبکه برای ذخیره کردن اتصال بانک و توپولوژی شبکه
2.2.1. قدرت خارج و در: صرفا اقدامات محلی
2.2.2. نزدیکی: اندازه گیری مخلوط
2.2.3. طبقه بندی: اندازه گیری جهانی
3.داده
4. نتایج تجربی
5. نتیجه گیری
منابع
ABSTRACT
1. Introduction
2. Methodology
2.1. Measuring efficiency
2.2. Network measures for capturing bank interconnectivity and network topology
2.2.1. Out- and in-strength: strictly local measures
2.2.2. Closeness: mixed measure
2.2.3. Assortativity: global measure
3. Data
4. Empirical results
5. Conclusion
References