چکیده
در این مقاله رابطه بین دو منبع اصلی ریسک پیشفرض بانک را بررسی کردیم: ریسک نقدینگی، ریسک اعتباری. ما از نمونهای شامل تقریبآ تمام بانکهای تجاری امریکا در دوره 1998-2010 برای تحلیل روابط بین دو منبع ریسک در سطح نهادی بانک و اینکه چگونه این روابط بر احتمال پیش فرض بانکها (PD) تاثیر میگذارد استفاده کردیم. نتایج ما نشان میدهد که هر دو گروه ریسک از لحاظ اقتصادی معنایی در رابطه متقابل همزمانی یا رابطه تاخیری ندارند. بااین حال، آنها برروی احتمال پیش فرض بانکها تاثیر میگذارد. این اثر بر دو قسم است: در حالی که هر دو ریسک به صورت مجزا PD را افزایش میدهند، برروی تعاملات وابسته به سطح کلی ریسک بانک تاثیر میگذارند و میتواند ریسکهای پیش فرض را تشدید کنند یا از آن بکاهند. این نتایج بینش جدیدی را در درک ریسک بانک و بکار گرفتن آن به عنوان یک زیربنا برای تلاشهای نظارتی اخیر با هدف تقویت مدیریت ریسک نقدینگی و اعتبار بانک (مشترک) ارائه میدهد.
1. مقدمه
رابطه بین ریسک نقدینگی و ریسک اعتباری در نهادهای مالیاتی چیست؟ نظریههای کلاسیک اقتصاد خرد بانکداری از این دید که ریسک نقدی و ریسک اعتباری ارتباط تنگاتنگی دارند حمایت میکند. هردو مدلهای سازمان صنعتی بانکی مانند چارچوب مونتی-کلین و دیدگاه واسطهگری مالی در بررسیهای Bryant (1980) یا Diamond و Dybvig (1983)، بیان کردند که ساختار داراییها و بدهیهای بانک، به خصوص با توجه به پیش فرض وام گیرنده و برداشتها از صندوق ارتباط نزدیکی با هم دارند. این تنها برای کسب و کار ترازنامه بانکها صدق نمیکند بلکه برای وامدهی و کمکهای مالی تجارتهای انجام شده از طریق اقلام خارج از ترازنامهها صدق میکند، همانطور که توسط Holmström و Tirole (1988) یا Kashyap و همکاران (2002) بیان شد. براساس این موضوع، ادبیات موضوعی اخیرآ تمرکز برروی تعاملات بین ریسکهای نقدینگی و ریسکهای اعتباری و مفاهیم برای ثبات بانک را در بر گرفتند. مقالههایی مانند Goldstein و Pauzner (2005)، Wagner (2007)، Cai و Thakor (2008)، Gatev و همکاران (2009)، Acharya و همکاران (2010)، Acharya و Viswanathan (2011)، Gorton و Metrick (2011)، He و Xiong (2012)، Acharya و Mora (مطبوعاتی) به موضع از زاویههای گوناکون و موارد مشتق شده نگریستند، و اغلب از یک دیدگاه نظری، نتایج تاثیر ریسک نقدینگی و ریسک اعتباری برروی یکدیگر و همچنین اینکه چگونه این تعاملات برروی پایداری بانکی تاثیر میگذارند را نشان دادند.
شواهد روایتی از ورشکستگی بانکها در مدت بحران مالی اخیر بیشتر از این نظریه و نتایج تجربی حمایت میکرد. تنها به طور طبیعی نشان دادهمیشود که، گزارشهای رسمی FDIC و OCC در مورد دلایل ورشکستگی بانکها ( به آن " گزارش زیان مادی " هم گویند) به صراحت بیان میکنند که بحرانهای اخیر تا حدی باعث وقوع همزمان ریسکهای نقدی و ریسکهای اعتباری شده است. همچنین UBS بانک مرکزی مستقر در سوییس دلایل اصلی برای ضرر و زیانهای قابل توجه و فشارهای مالی بعد از آن پس از بحران مالی 2007/2003 را در یک گزارش 2008 به ذینفعانش بدین شرح بررسی کرد: "چارچوب بودجهبندی UBS و رویکردها مربوط به مدیریت ترازنامه، همکاری قابل توجهی در مواجهت با وامهای بی پشتوانه UBS دارد " (صفحه 36). ظاهرآ، بانک بین دارایهایی نقدی و غیرنقدی تفاوتی قائل نمیشود و با توجه به شرایط بودجه بندی مربوطه در نتیجه از ریسکهای اعتباری داراییها چشم پوشی میکند. البته این شواهد تنها یک ماهیت رواینی بدست آمده است، و ممکن است نشانهای از وقوع مشترک ریسکهای نقدی و اعتباری باشد که برای بانکها و در ثبات خود نقش فوق العادهای را بازی میکنند، و بانکها برای این وقوع همزمان دو ریسک در سیستم مدیریت ریسک خود جایی را در نظر نگرفتهاند. این فرضیات توسط تغییرات نظارتی اخیر، مانند چارچوب Basel III و نسبت پوشش نقدینگی (LCR) و نسبت خالص تامین مالی پایدار (NSF)، یا قانون داد-فرانک با داراییهای نقدی پیشنهاد شده پشتیبانی میشود. هم اکنون، با وجود اهمیت این ادعا و شواهد نظری پشت آن، هیچ مقالهای تاکنون رابطه بین ریسک نقدی و ریسک اعتباری را در طیف وسیعی آن و همچنین ابعاد متفاوت آنها در سراسر بخشهای بانکداری بررسی نکرده است. در نتیجه، بسیاری از سوالات مهم با توجه به موضوعات بدون پاسخ باقی مانده است است که: رابطه عمومی بین ریسک نقدینگی و ریسکاعتباری در بانکها چیست؟ آیا ریسکهای اعتباری و نقدیمشترکا برروی احتمال پیش فرض بانکها (PD) تاثیر میگذارند؟ اگر این صورت، آیا بانکها هردو ریسک را باهم مدیریت میکنند؟
تلاش میکنیم به این سوالات با تحلیل تجربی روابط بین ریسکهای نقدی و ریسکهای اعتباری در 4046 بانک قوی و 254 بانک تجاری ضعیف امریکا در دوره Q1:1998 تا 2010:Q3، بااستفاده از انواع گستردهای از تستها و زیرنمونههای متفاوت پاسخ دادیم. ما از دو متغیر معیار ریسک اعتباری و ریسک نقدینگی استفاده میکنیم. متغیر معیار ریسک نقدینگی (LR) را که ریسکهای بودجهبندی کوتاه مدت بانکها را، به عنوان رابطه بین تعهدات کوتاه مدت با دارایی کوتاه مدت، از جمله اقلام خارج از ترازنامه به عنوان مثالی از تعهدات وامی استفاده نشده اندازه میگرفت، توسعه دادیم. در نتیجه برای ریسک کلاسیک "فشار مشتریان به بانک"، در نظرگرفته میشوند. برای متغییر معیار ریسک اعتباری (CR) ما نرخ پیش فرض غیرقابل پیش بینی بانکها را، با زیانهای وام خالص در دوره فعلی برای کمک هزینههایی به زیان وامهای ثبت شده در دوره قبلی اندازه میگیریم. این متغیر ریسک کنونی یک پرتفوی وام بانکی و دقت مدیریت ریسک بانک را برای پیش بینی زیان وامهای کوتاه مدت اتخاذ میکند.
در اولین مرحله تحلیل، رابطه کلی بین ریسکهای اعتباری و ریسکهای نقدینگی را در بانکها میسنجیم. به طور ویژه به اینکه آیا رابطه متقابلی بین این دو فاکتور هست یا نه میپردازیم، برای مثال آیا ریسک نقدینگی برروی ریسک اعتباری تاثیر میگذارد یا نه، برعمس آن چطور و آیا این رابطه مثبت است یا منفی. نتایج ما نشان میدهند که هیچ رابطه قابل اعتمادی بین ریسکهای نقدی و ریسکها اعتباری در بانکها وجود ندارد. ما بین ابعاد متفاوت ریسکهای نقدی و اعتباری بااستفاده از متغیرهای معیار متفاوت و کنترل دیگر فاکتورهای موثر ممکن در تعدادی زیادی از تستهای مقاومتی تماییز قائل شدیم. علاوه براین، رویکردهای اقتصادسنجی مختلفی را به کار گرفتیم: یک مدل معادله همزمان هردو تاثیرات فعلی و قبلی بین ریسکهای اعتباری و نقدی را کنترل میکند، و یک مدل پنل-VAR همراه با یک تحلیل همبستگی برای کنترل مجزا رابطه همزمان و تاخیری میباشد. اگرچه نتایج در برخی از موارد اهمیت آماری را نشان میدهد، تاثیرات اقتصادی بهترین حاشیه هستند.
با توجه به اینکه هیچ رابطه قابل اعتمادی بین دو فاکتور ریسک در سراسر بانکها وجود ندارد، در دومین بخش تحلیل خود میپرسیم که آیا ریسک نقدینگی و ریسک اعتبار در ریسک پیش فرض بانکها به صورت تکی یا همراه با هم تاثیر دارند یا نه. برای این هدف، متغیر معیار اصلی خود را برای ریسکهای اعتباری و نقدی، و به همین ترتیب تعاملات بین هردو ریسک در یک مدل رگرسیون منطقی چند متغیره را برای تعیین سهم آنها در PD بانکها را در اینجا آوردهایم. نتایج ما نشان میدهند که هردو ریسک اعتباری و ریسک نقدینگی به صورت تکی و مجزا برروی PD بانک تاثیر دارند. علاوه براین، دریافتیم تعامل بین دو گروه ریسک اثرات مضاعفی برروی PD بانکها دارد. با کمال تعجب، این حقیقت برای بانکها با سطح متفاوت PD متفاوت است: وقوع توام ریسکهای اعتباری و نقدینگی برای بانکها با PD 10-30% اثر تجمعی-PD دارد. در مقابل، دریافتیم که برای بانکها با PD 70-90% این اثر کاهش مییابد. ظاهرآ، اثرات توام همزمان ریسکهای نقدینگی و اعتباری بالا دارای اثر تعدیلی است و در غیر اینصورت PD-تجمعی برروی دو گروه ریسک در بانکهایی که به پیش فرض نزدیک هستند تاثیر میگذارند. این نتایج ممکن است به قمار برای رفتار احیا اشاره کند. با درنظر گرفتن این دو ریسک همراه با هم، یافتهها بیان میکنند که رابطه مهمی بین ریسک نقدی و ریسک اعتباری است که برروی احتمال سراسری پیش فرض بانکها تاثیر میگذارد.
مطالعه در دو رشته از ادبیات سهم دارد. برای ریسکهای نقدی، این مقاله بسطی از کارهای بدوی Bryant (1980) و Diamond و Dybvig (1983) است، اصلاح شده است و اقلام بی شماری توسط Calomiris و Kahn (1991)، Diamond و Rajan (2001) بکار رفته اند، و اخیرآ توسط Berger و Bouwman (2009) بکار رفتهاند. مطالعات ریسک اعتباری برروی مطالعات بی شمار ذکر شده انجام شده است: Illueca و همکاران (2008)، Laeven و Levine (2009)، Foos و همکاران ( 2010)، Houston و همکاران (2010)، و Rajan و Winton (1995)، Boot (2000)، و Berger و Udell (2004) (بررسی بسیار عمیق مطالعات اولیه توسط Altman و Saunders، 1998 انجام گرفت). باقی مقاله به این شرح ساختار یافته است:. بخش 2 پیش زمینه نظری برای تحلیل ارائه میدهد، یخش 3 دادههای گنجانده شده در متغیر معیار را برای ریسکهای اعتباری و نقدی تشریح میکنند و آمارهای توصیفی را ارائه میدهند. بخش 4 مجموعه نتایج و بخش 5 نتیجه گیری کلی را اظرائه میدهد.
2. پیش زمینه نظری
2.1 رابطه متقابل بین ریسک نقدینگی و ریسک اعتباری
در 50-60 سال گذشته، تعداد بسیار زیادی از مطالعات بع ریسکهای اعتباری و ریسکهای نقدینگی میپردازند. توضیحات روش کار بانکها و ریسک اصلی آنها و منابع بازگشت با توجه به دو پژوهش اصلی با در نظرگرفتن اقتصاد خرد بانکها داده شده است: نظریه واسطه گری مالی کلاسیک، در برجسته ترین مورد توسط مدل Bryant (1980)، و Diamond و Dybvig (1983) و بسط آنها نمایش داده شد (مانند Qi، 1994؛ و Dimond 1997)، و همچنین با رویکرد سازمان صنعتی برای بانکداری؛ که دارای ویژگیهای برجستهترین مورد در مدل مونتی- کلین سازمانهای بانکداری و پژوهشهای متعاقب مربوطه است نیز معرفی شد. مدلهای هردو رشته از ادبیات بیان میکنند که، حدقل در نظریه، رابطهای بین ریسکهای نقدینگی و اعتباری وجود دارد. چارچوب مونتی – کلین و بسط آن ( Prisman و همکاران، 1986) هردو کاهش دهنده سود بانک در نظر گرفته میشوند. از انجا که حقوق صاحبین سهام، بودجه بدهیهای دیگر و اوراق آماده فروش به عنوان داده دیده شدند؛ بانکها سود خود را با حداکثر سازی بسط بین نرخ وامها، با توجه به یک نرخ بهره اگژون و به همین ترتیب پیش فرض وام گیرنده تصادفی و برداشت از صندوق را حداکثر میسازد. همانطور که ریسک نقدینگی به عنوان کاهش دهنده سود دیده شده است، یک پیش فرض وام این ریسک نقدینگی را افزایش میدهد چرا که جریان نقدی کاهش یافته و اتهلاک یافته باعث آن میشود (Dermine، 1986). حداقل در نظریه، ریسکهای نقدینگی و ریسکهای اعتباری باید باهم رابطه مثبت داشته باشند. این فرضیات با ادبیات موضوعی واسطه گری مالی، همانطور که توسط Bryant (1980) و به همین ترتیب Diamond و Dybvig (1983) بیان شد، حمایت شده است. بسط این مدلها داراییهای مخاطره آمیز بانک را همراه با عدم قطعیت در مورد نقدینگی اقتصادی نیاز به هجوم به بانک براساس پانیک خالص را نشان میدهد (Samartín, 2003;Iyer and Puri, 2012). براساس این مدلها، ریسک اعتباری و نقدینگی با هم رابطه مثبت دارند و همراه با هم در ناپایداری بانکها سهم دارند.
ایده رابطه مثبت بین ریسک اعتباری و ریسک نقدینگی توسط بسیاری از ادبیات موضوعی که برروی ریسکهای مالی 2007/2008 تمرکز میکنند حمایت میشود، مانند Diamond و Rajan (2005)، Acharya و Viswanathan (2011)، Gorton و Metrick (2011)، و He و Xiong (2012)، Diamond و Rajan (2005) براساس مطالعه توسعه داده شده در Diamond و Rajan بودند (2001). توضیح میدهند که اگر بسیاری از پروژهای اقتصادی تحت فشار با وامها بودجه بندی باشند بانک نمیتواند تقاضای سپره گذاران را برآورده سازد. اگر ارزش این دارایی بدتر شود، سپرده گذاران بیشتری و بیشتری خواهان برگشت پول خود هستند. نتیجه اصلی این است که شرکتها با ریسک اعتباری بالاتر با ریسک نقدینگی بالاتری از طرف تقاضای سپرده همراه هستند. مدل Acharya و Viswanathan براساس فرض افزایش شرکتهای مالی بدهی که نقش دائمی ندارند و برای دارایی مالی استفاده میشوند است. آنها نشان دادند که بدهی بیشتر در سیستم بانکداری ریسک "هجوم به بانک" بالاتری را بدست میاورد: در زمان بحران، زمانی که قیمت دارایی رو به زوال است، وجود بدهیهای وامی اوضاع را سختتر کرد، برای مثال، آنها مسئله نقدینگی هستند، He و Xiong (2012)، در ایجاد Diamond و Dybvig (1983)، نیز برروی ریسکها بدهی وامی تمرکز کردند. آنها بیان کردند اگر همه قراردادهای بدهی در همان زمان منقضی شوند، سررسید بدهی وام دهندگان (برای مثال بانک سرمایه) برروی بدهی کوتاه مدت در سراسر زمان برای اجتناب از ریسک هجوم به بانک گسترش مییابد. نویسندگان یک تعادل را بدست میآورند که هر وام دهنده وام و قرارداد بدهی را اگر ارزش داراییهای اساسی در زیر آستانه اصلی باشند، تجدید نخواهد کرد. در نتیجه این "یک عملیات رقابت آمیز و شتابدار" است که در صورت کاهش ارزش دارایی هجوم وامگیرنده به انک احتمال بیشتری دارد. یک چشم انداز متفاوت بر رابطه بین ریسک نقدینگی و اعتباری توسط Gorton و Metrick (2011)ارائه شده است. نتایج تجربی آنها نشان میدهد که چگونه فشار به بانک براساس ترس از سرمایه گذاری میتواند در بانکداری با تبدیل دارایی به اوراق بهادار مدرن وقوع یابد . برخلاف هجوم به بانک در بانکداری سنتی. شواهد بیان میکنند که در بحران مالی اخیر ریسک اعتباری درک شده در قالب وامهای اعتباری از نرخ بهره ناشی میشود و بودجه بندی در بازارهای بین بانکی برای افزایش قابل ملاحضه کاهش مییابد. مقاله نشان میدهد که چگونه ریسک اعتباری درک شده (برخلاف ریسک اعتباری واقعی) میتواند به ریسک نقدینگی در بانک منجر شود. براساس این فرض و نتایج مدلهای اقتصاد خرد، بسط آنها و مقالههای اخیر برروی موارد بالا بحث میکند، فرضیه ما برای رابطه بین ریسکهای نقدینگی و اعتباری بدین شرح است:
H1: وابستگی قابل ملاحظهای بین ریسک نقدینگی و ریسک اعتباری وجود دارد.
H2. ریسک نقدینگی و ریسک اعتباری رابطه مثبت دارند، برای مثال ریسک نقدینگی و ریسک مالی با هم افزایش مییابند و با هم کاهش مییابند.
Abstract
This paper investigates the relationship between the two major sources of bank default risk: liquidity risk and credit risk. We use a sample of virtually all US commercial banks during the period 1998–2010 to analyze the relationship between these two risk sources on the bank institutional-level and how this relationship influences banks’ probabilities of default (PD). Our results show that both risk categories do not have an economically meaningful reciprocal contemporaneous or time-lagged relationship. However, they do influence banks’ probability of default. This effect is twofold: whereas both risks separately increase the PD, the influence of their interaction depends on the overall level of bank risk and can either aggravate or mitigate default risk. These results provide new insights into the understanding of bank risk and serve as an underpinning for recent regulatory efforts aimed at strengthening banks (joint) risk management of liquidity and credit risks.
1. Introduction
What is the relationship between liquidity risk and credit risk in financial institutions? Classic theories of the microeconomics of banking support the view that liquidity risk and credit risk are closely linked. Both industrial organization models of banking, such as the Monti–Klein framework, and the financial intermediation perspective in a Bryant (1980) or Diamond and Dybvig (1983) setting, suggest that a bank’s asset and liability structures are closely connected, especially with regard to borrower defaults and fund withdrawals. This does not only hold true for banks’ balance sheet business but also for the lending and funding business conducted through off-balance sheet items, as shown by e.g. Holmström and Tirole (1998) or Kashyap et al. (2002). Building on these models, a body of literature has recently evolved focusing on the interaction of liquidity risk and credit risk and the implications for bank stability. Papers such as Goldstein and Pauzner (2005), Wagner (2007), Cai and Thakor (2008), Gatev et al. (2009), Acharya et al. (2010), Acharya and Viswanathan (2011), Gorton and Metrick (2011), He and Xiong (2012a,b), and Acharya and Mora (in press) look into the matter from various angles and derive, mostly from a theoretical perspective, results which show the influence liquidity and credit risk have on each other and also how this interaction influences bank stability.
Anecdotal evidence from bank failures during the recent financial crisis further supports these theoretical and empirical results. Perhaps only indicative in nature, official reports of the FDIC and OCC about the reasons for bank failures (so called ‘‘Material Loss Reports’’1 ) explicitly state that the majority of commercial bank failures during the recent crisis were partly caused by the joint occurrence of liquidity risks and credit risks. Also, Switzerland-based money center bank UBS addressed the main causes for its substantial losses and subsequent financial distress in the wake of the 2007/ 2008 financial crisis in a 2008 report to its shareholders2 as follows: ‘‘UBS funding framework and related approach to balance sheet management were significant contributors to the creation of UBS’s Subprime exposure’’ (p. 36). Apparently, the bank did not differentiate between liquid and illiquid assets and the respective term funding and thereby also disregarded the credit risks of the assets. Albeit this evidence is only of anecdotal nature, it might be a sign that the joint occurrence of liquidity and credit risks plays a tremendous role for banks and their stability, and that banks do not account for this joint occurrence in their risk management systems. This assumption is supported by recent regulatory changes, like the Basel III framework and its Liquidity Coverage Ratio (LCR) and Net Stable Funding (NSF) Ratio, or the Dodd–Frank Act with its proposed liquidity stresstests. Yet, in spite of this alleged importance and the ample theoretic evidence behind it, no paper has so far analyzed the relation between liquidity risk and credit risk on a broad range and in its different dimensions across the banking sector. As a consequence, many important questions regarding this topic remain unanswered: what is the general relationship between liquidity risks and credit risks in banks? Do liquidity and credit risk jointly influence banks’ probability of default (PD)? If so, do banks manage both risks together?
We try to answer these questions by empirically analyzing the relationship between liquidity risk and credit risk in 4046 non-default and 254 default US commercial banks over the period 1998:Q1 to 2010:Q3, using a large variety of different subsamples and tests. We use two main liquidity and credit risk proxy variables.3 We develop a liquidity risk (LR) proxy variable which measures short-term funding risks of banks, as represented by the relationship of short-term obligations to short-term assets, including off-balance sheet items as for example unused loan commitments. We thereby account for classic ‘‘bank run’’ risks. For credit risk (CR) we develop a proxy variable measuring the unexpected loan default ratio of a bank, as represented by the net loan losses in the current period to the allowances for these loan losses recorded in the previous period. This variable captures the current riskiness of a banks’ loan portfolio and the accuracy of a bank’s risk management to anticipate near-term loan losses.
In the first step of our analysis we measure the general relationship between liquidity and credit risk in banks. We are specifically interested in whether or not there is a reciprocal relationship between the two factors, i.e. whether or not liquidity risk influences credit risk or vice versa, and if this relationship is positive or negative. Our results show that there is no reliable relationship between liquidity risk and credit risk in banks. We distinguish between the different dimensions of liquidity and credit risk using several proxy variables and control for other possible influence factors in a large number of robustness tests. Furthermore, we incorporate different econometric approaches: a simultaneous equations model controlling for both contemporaneous and lagged influences between liquidity risk and credit risk, and a panel-VAR model together with a correlation analysis to separately control for contemporaneous and lagged relationships. Although the results in some cases show statistical significances, the economic influence is at best marginal.
Given that there is no reliable relationship between the two risk factors across banks, we ask in the second part of our analysis if liquidity risk and credit risk individually and also jointly contribute to bank default risk. For this purpose we include our main proxy variables for liquidity risk and credit risk, as well as the interaction between both risks in a multivariate logistic regression model to determine their contributions to banks’ PD. Our results show that both liquidity risk and credit risk individually influence banks’ PD. Furthermore, we find that the interaction between the two risk categories has an additional effect on bank PD. Surprisingly, this effect varies for banks with different levels of PD: the joint occurrence of liquidity and credit risks has a PD-aggravating effect for banks with a PD of 10–30%. In contrast, we find that it is mitigating for banks with a high PD of 70–90%. Apparently, the joint effect of simultaneously high liquidity and credit risk has a dampening effect on the otherwise PD-aggravating individual effects of the two risk categories in banks which are close to default. These results might point to a gambling for resurrection behavior. Taken together, our findings suggest that there is an important relation between liquidity risk and credit risk which affects the overall probability of bank default.
Our study contributes to two strands of literature. For liquidity risk, these are the seminal works of Bryant (1980) and Diamond and Dybvig (1983) which have been extended, refined and applied numerous times by e.g. Calomiris and Kahn (1991), Diamond and Rajan (2001), and most recently Berger and Bouwman (2009). 4 The credit risk studies we build on are too numerous to be mentioned in full; the most recent examples include e.g. Illueca et al. (2008), Laeven and Levine (2009), Foos et al. (2010), Houston et al. (2010), and also Rajan and Winton (1995), Boot (2000), and Berger and Udell (2004) (a very in-depth overview of earlier studies is provided by e.g. Altman and Saunders, 1998). The remainder of the paper is structured as follows. Section 2 provides the theoretical background for our analysis. Section 3 describes the data including our proxy variables for liquidity and credit risk and presents descriptive statistics. Section 4 presents the results and Section 5 concludes.
2. Theoretical background
2.1. The reciprocal relationship between liquidity risk and credit risk
Over the past 50–60 years, a tremendous amount of literature has dealt with banks’ liquidity and credit risks. Explanations for the way banks work and their major risk and return sources are given by two major research strands regarding the microeconomics of banking: the classic financial intermediation theory, most prominently represented by the Bryant (1980) and Diamond and Dybvig (1983) models and their extensions (such as Qi, 1994, or Diamond, 1997), and also by the industrial organization approach to banking, which features most prominently in the Monti–Klein model of banking organizations and subsequent related research. The models of both strands of literature suggest that, at least in theory, there is a relationship between liquidity and credit risk. The Monti–Klein framework and its extensions (e.g. Prisman et al., 1986) take borrower defaults and sudden fund withdrawals into account, both assumed to be lowering a bank’s profit. Because equity, other debt funding and marketable securities are seen as given, banks maximize their profits by maximizing the spread between deposit and loan rates, given an exogenous main refinancing rate as well as stochastic borrower defaults and fund withdrawals. As liquidity risk is seen as a profit-lowering cost, a loan default increases this liquidity risk because of the lowered cash inflow and depreciations it triggers (following e.g. Dermine, 1986). At least in theory, liquidity risk and credit risk should thus be positively correlated. This assumption is supported by the theoretical financial intermediation literature, as modeled by Bryant (1980) as well as Diamond and Dybvig (1983). Extensions of these models show that risky bank assets together with uncertainty about the economy’s liquidity needs spark bank runs based on pure panic (Samartín, 2003; Iyer and Puri, 2012). Based on these models, liquidity and credit risk should be positively related and contribute jointly to bank instability.
The idea of a positive relationship between liquidity and credit risk is supported by a very new body of literature which also focuses on the financial crisis of 2007/2008, such as Diamond and Rajan (2005), Acharya and Viswanathan (2011), Gorton and Metrick (2011) and He and Xiong (2012a). Diamond and Rajan’s builds on the model developed in Diamond and Rajan (2001). It explains that if too many distressed economic projects are funded with loans the bank cannot meet the depositors’ demand. If these assets deteriorate in value, more and more depositors will claim back their money. The main result is that higher credit risk accompanies higher liquidity risk through depositor demand. Acharya and Viswanathan’s (2011) model is based on the assumption that financial firms raise debt which has to be rolled over constantly and which is used to finance assets. They show that more debt in the banking system yields higher ‘‘bank run’’ risk: in times of crisis when asset prices deteriorate, banks find it more difficult to roll over debt, i.e. they have a liquidity problem. He and Xiong (2012a), in building on Diamond and Dybvig (1983), also focus on debt rollover risk. They state that the debt maturities of lenders (e.g. investment banks) on short-term debt are spread across time and rolled over to avoid bank-run risk if all debt contracts expire at the same time. The authors derive an equilibrium in which each lender will not roll over the debt contract if the fundamental asset value falls below a certain threshold. The result is a ‘‘rat race’’ in which lenders are more likely to run if the asset values decrease. A different perspective on the relationship between liquidity and credit risk is provided by Gorton and Metrick (2011). Their empirical analysis shows how a bank run based on investor panic can happen in modern-day securitized banking,5 as opposed to bank runs in traditional banking. Their evidence suggests that in the recent financial crisis perceived credit risk in the form of subprime loans caused refinancing rates and funding haircuts in the interbank market to increase substantially. The paper shows how perceived credit risk (as opposed to actual credit risk) can lead to liquidity risk in banks. Based on the assumptions and outcomes of the microeconomic models, their extensions and the latest papers discussed above, our hypotheses for the relationship between liquidity and credit risk are:
H1. There is an interdependency between liquidity risk and credit risk.
H2. Liquidity risk and credit risk have a positive relationship, i.e. liquidity and credit risk increase or decrease jointly.
چکیده
1. مقدمه
2. پیش زمینه نظری
2.1 رابطه متقابل بین ریسک نقدینگی و ریسک اعتباری
2.2 اثرات ریسک نقدینگی و ریسک اعتباری برروی احتمال پیش فرض بانک
3. دادههای و آمارهای تو صیفی
3.1 انتخاب نمونه و داده
3.2 متغیرهای معیار ریسک اعتباری و ریسک نقدینگی
3.3 آمارههای توصیفی
4. نتایج
4.1 رابطه بین ریسک نقدی و ریسک اعتباری
4.1.1 متدولوژی
4.1.2 روابط بین رابطه عمومی و ریسک نقدینگی و ریسک اعتبار
4.1.3 رابطه بین ریسک نقدینگی و ریسک اعتباری با درجه ریسک بانک
4.1.4 روابط بین ریسک اعتباری و ریسک نقدینگی – تست مقاومت
4.2 اثرات ریسک نقدینگی و ریسک اعتباری برروی پیش فرض بانک
4.3 اثرات ریسک نقدی و ریسک اعتباری برروی پیش فرض بانک – تست مقاومت
5. نتیجه گیری
منابع
Abstract
1. Introduction
2. Theoretical background
2.1. The reciprocal relationship between liquidity risk and credit risk
2.2. The influence of liquidity risk and credit risk on bank default probability
3. Data and descriptive statistics
3.1. Data and sample selection
3.2. Liquidity risk and credit risk proxy variables
3.3. Descriptive statistics
4. Results
4.1. The Relationship between liquidity risk and credit risk
4.1.1. Methodology
4.1.2. The general relationship between liquidity and credit risk
4.1.3. The relationship between liquidity risk and credit risk by degree of bank risk
4.1.4. The relationship between liquidity risk and credit risk – robustness tests
4.2. The impact of liquidity risk and credit risk on bank defaults
4.3. The Impact of liquidity risk and credit risk on bank defaults – robustness test
5. Conclusion
References