چکیده
امروزه برای ارزش گذاری صنایع مبتنی بر علوم در واحدهای کسب کار، نقش سرمایه فکری بیشتر از سرمایه مالی است. برای یافتن راهکارهای مناسب جهت دستیابی به روشهای کارآمد در ارزیابی سرمایههای فکری، سیستم حسابداری نقشی کلیدی را ایفا می کند. مهمترین شکست سیستم های حسابداری سنتی، انعکاس ارزش سرمایه های فکری در گزارش های مالی واحدهای کسب وکار نیست. این تحقیق به منظور بررسی رابطه بین سرمایه فکری، هزینه سرمایه و ارزش بازار شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، به مدت هشت سال از ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲ انجام شده و داده های ۸۴ شرکت را ارزیابی کرده است. برای اندازه گیری سرمایه فکری، از ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری، ارزش افزوده سرمایه فکری و ارزش افزوده سرمایه استفاده شده است. استفاده از این معیارها، رایج ترین روش برای اندازه گیری سرمایه فکری است. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، روش همبستگی پیرسون، مدل های رگرسیون تک متغیره و چند متغیره و آزمون Z وانگ مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این کار نشان داد که ارزش افزوده ی سرمایه بکار گرفته شده، ارزش افزوده سرمایه فکری و ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری، بر میانگین وزنی هزینه سرمایه تاثیر معکوس دارد، اما بر ارزش بازار تاثیر نمی گذارد.
مقدمه
سرمایه معنوی مسئله ای است که طی چند سال اخیر در مقیاس جهانی، از لحاظ تئوری بین منابع شرکت با بالاترین بازدهی در کارآفرینی مطرح شده است. امروزه در حوزه کسب و کار، ضرورت توسعه و مدیریت سرمایه فکری یک نیاز اجتناب ناپذیر در مقیاس ملی است، چرا که منجر به آغاز اقتصاد مبتنی بر دانش شده است.
اندازه گیری سرمایه معنوی از دو لحاظ مهم است: جنبه بین سازمانی که به دنبال تخصیصِ بهتر منابع به عملکرد بهینه و به حداقل رساندن هزینه های سازمان است؛ و جنبه های برون سازمانی که قصد دارد برای پیش بینی رشد آتی و برنامه های بلند مدت، اطلاعات مربوط به سرمایه گذاری های موجود و سرمایه گذاری های بالقوه سازمان را ارائه دهد.
یکی از مهمترین مشکلات در سیستم های حسابداری سنتی، شکست آن ها در اندازه گیری سرمایه فکری شرکت ها است. بنابراین، گرایش رو به رشدی در شرکت ها ایجاد شده که تمایل دارند ارزش های واقعی سرمایه های فکری و سرمایه های ناملموس را در لوایح مالی خود محاسبه کنند.
از آنجا که سرمایه گذاران مایلند سهام شرکت های دیگر را مبادله کنند، لازم است ارزش بازار این سهام و سپس ارزش مالی شرکت تعیین شود. در عوض، شرکت ها باید تلاش کنند تا ثروت سهامداران خود را به حداکثر برسانند، بنابراین سهام توجه سرمایه گذاران را جلب می کند تا سهام شرکت را معامله کنند. این نوع تقاضا منجر به افزایش قیمت سهام در بازار خواهد شد. یک رویکرد برای افزایش ثروت سهامداران، افزایش ارزش سهام مشترک شرکت است. بنابراین مدیران موظف به تمرکز بر متغیرها یا عوامل جذب سهامداران در فرآیند افزایش ارزش سهام هستند.
هزینه سرمایه به عنوان هزینه مالی برای شرکت ها در نظر گرفته می شود. شرکت ها برای به حداکثر رساندن ثروت سهامداران و داشتن یک توسعه پایدار و فعالیت پایدار، به منابع مالی نیاز دارند. تاثیر هزینه مالی در ساختار مالی مشهود است زیرا این منابع شامل هزینه ها هستند. هزینه سرمایه با اندازه گیری هزینه های منابع مالی مختلف و تاثیر آن ها بر ساختار سرمایه محاسبه می شود. علاوه بر این، هزینه هر جز از ساختار سرمایه، از طریق ارزیابی منابع مربوطه تعیین می شود.
با در نظر گرفتن اهمیت متغیرهای مذکور در تصمیمات اتخاذ شده توسط کاربران و اهمیت سرمایه فکری، هدف این مقاله ارزیابی رابطه بین این عوامل است. سپس، هدف اصلی این تحقیق مشخص کردن این مسئله است که آیا رابطه معناداری بین سرمایه فکری و هزینه سرمایه و ارزش بازار وجود دارد یا خیر. اگر پاسخ مثبت باشد، پس باید پاسخ دهیم که این رابطه چقدر مهم است.
مرور ادبیات و فرضیات تعریف سرمایه فکری
• ادبیات سرمایه معنوی، ارزش و ماهیت نامحسوس این سرمایه را نشان می دهد. سطرهای زیر برخی تعاریف را نشان می دهند که این تعاریف، جنبه های مختلفی را برای سرمایه معنوی شکل می دهند:
• سرمایه فکری ترکیبی از چهار جز است، شامل بازار، دارایی های انسانی، اموال معنوی و داراییهای زیر بنساختی (بروکینگ، ۱۹۹۶).
• سرمایه معنوی ترکیبی از یک بخش فکری مانند سرمایه انسانی و یک بخش غیر فکری مانند سرمایه ساختاری است (رُز و همکاران، ۱۹۹۷).
• هر فکر و ذهنی (دانش، اطلاعات، دارایی معنوی و تجربه) که می تواند ثروت ایجاد کند (استوارت، ۱۹۹۷).
• مفهومی که برای طبقه بندی تمام منابع سازمانی ناملموس و تشخیص رابطه متقابل آن ها استفاده می شود (بونتیس و همکاران، ۱۹۹۹).
• دارایی معنوی شامل سرمایه انسانی مانند مهارت ها، استعداد و دانش، سرمایه اطلاعاتی مانند پایگاه داده، سیستم های اطلاعاتی و زیرساخت های تکنولوژیکی، سرمایه سازمانی مانند فرهنگ، سبک رهبری و سهم دانش (کاپلان و نورتون، ۱۹۹۶).
مولفه های سرمایه فکری
مرور ادبیات سرمایه فکری نشان می دهد که اکثر الگوها از سه جز اصلی تشکیل شده اند: سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری (فوترس، ۲۰۰۹).
Abstract
Today, the role of intellectual capitals is more effective than financial capitals in valuation of science-based industries in business units. Accounting system plays a key role for finding appropriate strategies towards achieving efficient methods for evaluation of intellectual capitals. One of the most salient failures in traditional accounting systems is not to reflect the value of intellectual capitals in the fiscal reports of the business units. This research is conducted to investigate the relationship between intellectual capital and cost of financing and the market value of listed companies in Tehran Stock Exchange for an eight year period from 2005 to 2012 and to evaluate the data of 84 firms. To measure intellectual capital, the value added intellectual capital coefficient, value added intellectual capital, and value added capital applied were used. Applying these criteria is the most commonly used method for intellectual capital measurement. To analyze the collected data, Pearson correlation method, univariate and multivariate regression models, and Z test of Wang were utilized. The results of this work showed that the value added capital applied, value added intellectual capital, and value added intellectual coefficient have an inverse effect on weighted average cost of capital but do not affect market value.
Introduction
Intellectual capital is an issue theoretically addressed over the past few years in a global scale among the firm resources with highest return in entrepreneurship. Hence, today, the necessity of development and management of intellectual capital is an inevitable requirement at national scale within the business field, as it has led to initiation of knowledge-based economy.
Measuring the intellectual capital is important in terms of two aspects: inter organizational aspect which seeks to have a better allocation of resources towards optimum performance and minimizing the costs of organization; and extra organizational which aims to present the information about existing and potential investments of the organization for prediction of future growth and long-term plans.
One of the most important problems in traditional accounting systems is their failure in measuring the intellectual capitals of the firms. Therefore, there is a growing tendency in the firms for accounting the real values of intangible and intellectual capitals in their fiscal bills.
Since the investors are willing to exchange the stocks of other firms, it is needed to determine the market value of these stocks and then the financial value of the firm. In return, the firms should try two maximize the wealth of its shareholders, so then the stocks attract attention of the investors for dealing the stocks of the given firm. This type of demand would result in an increase in the price of stocks in the market. One approach for raising the wealth of shareholders is to enhance the value of common stock of the firm. Thus, the managers are obliged to focus on variables or factors attracting the shareholders within the process of raising the stock value.
Cost of capital is considered as the cost of finance for firms. To maximize wealth of their shareholders and have a sustainable development and steady activity, firms need financial resources. Effect of cost of finance is obvious in the financial structure as these resources involve costs. This cost of capital is calculated by measuring the costs of different financing sources and their weights in the capital’s structure. Furthermore, cost of each component of capital structure is determined through assessing the related resources
Considering the importance of mentioned variables in decisions made by the users and importance of intellectual capital, it is aimed to evaluate the relationship between these factors. Then, the main objective of this research is to figure out that whether there is a significant relationship between intellectual capital and cost of capital and market value. If the answer is positive, then we should respond that how significant is this relationship.
Literature review and hypotheses Definitions of intellectual capital
The literature of intellectual capitals indicates the value and intangible nature of this capital. Following lines shows some definitions form different aspects for the intellectual capital:
- It is a mix of four components including market, human assets, spiritual properties, and infrastructural assets (Brooking, 1996).
- Intellectual capital is a combination of an intellectual part such as human capital and a non-intellectual part such as structural capital (Roos et al, 1997).
- Each intellectual (knowledge, information, spiritual property, and experience) which can create wealth (Stewart, 1997).
- A concept used for classification of all intangible organizational resources and diagnosis of their interrelationships (Bontis et al, 1999).
- Intangible property includes human capitals such as skills, talent, and knowledge, information capital such as database, information systems, and technological infrastructures, organizational capital such as culture, leadership style, and knowledge share (Kaplan and Norton, 1996).
Components of intellectual capital
The literature review of intellectual capital reveals that the majority of patterns consist of three basic components: human capital, structural capital, and customer capital (Fotros, 2009).
چکیده
مقدمه
مرور ادبیات و فرضیات تعریف سرمایه فکری
مولفه های سرمایه فکری
سرمایه انسانی
سرمایه ساختاری
سرمایه مشتری (سرمایه ارتباطی)
پیشینه پژوهش
فرضیات
مواد و روش ها
روش شناسی
جامعه آماری و حجم نمونه
متغیرهای تحقیق
اندازه گیری متغیرهای تحقیق
نتایج و بحث
نتیجه گیری
منابع
Abstract
Introduction
Literature review and hypotheses Definitions of intellectual capital
Components of intellectual capital
Human capital
Structural capital
Customer capital (relational capital)
Case History
Hypotheses
Materials and Methods
Methodolog
Statistical population and sample size
Research variables
Measuring the research variables
Results and Discussion
Conclusion
References