چکیده
مطالعات اندکی به بررسی این مسئله پرداخته اند که آیا عواملی که ورزش الزامی را پیش بینی می کنند، در دو جنس مخالف متفاوت هستند؟ 303 شرکت کننده پرسشنامه های ورزش الزامی و دلایل ورزش را پر کردند. تمام متغیرها به میزان قابل توجهی با یکدیگر همبستگی داشتند. با این حال، همبستگی بین ورزش برای تناسب اندام و ورزش الزامی در زنان به میزان چشمگیری بیشتر از مردان بود. در زنان، ورزش الزامی با ورزش با هدف تقویت بدن، تناسب اندام و تقویت ذهن قابل پیش بینی بود؛ در مردان، ورزش الزامی با ورزش با هدف تقویت بدن، تفریح و کسب جذابیت پیش بینی شد. پیامدهای درمان مورد بحث قرار می گیرند.
1. مقدمه
ورزش الزامی دارای سه بُعد می باشد: 1) تکرار و شدت تمرینات، 2) حساسیت منفی (مثلا، احساس گناه به خاطر از دست دادن یک جلسه تمرین) و 3) مشغله ذهنی در مورد تمرینات (مثلا، برنامه ریزی در مورد روز تمرین) (آکارد، بِرم و استفان ، 2002؛ استفان و بِرم، 1999). با در نظر گرفتن تکرار ورزش الزامی در میان دانشجویان (دی یانگ و اندرسون، 2010؛ گارمن، هایدوک، کریدر و هودل، 2004) و پیامدهای متعدد فیزیکی و روانی آن (آکارد و همکارانش، 2002؛ آدامز و کیربی ، 2001؛ بِرم و استفان، 1998؛ استفان و برم، 1999)، لازم است تا عواملی که ورزش الزامی را پیش بینی می کند را مشخص نماییم. متغیر ما که قابل پیش بینی به نظر می رسد، دلایل فرد برای ورزش و تمرین است. در تحقیقی از زنان دانشگاهی مشخص شد که ورزش برای کنترل وزن/ وضعیت ظاهری با ورزش الزامی همبستگی مثبت داشت (تام و اسپلاج ، 2007). با این حال، هیچ تحقیق دیگری به بررسی این مسئله نپرداخته است.
1.1 مطالعه حاضر
با وجودی که این تحقیق چندین عامل پیش بینی کننده را برای ورزش الزامی مشخص کرده است (هال، کِر، کوزوب و فینی ، 2007؛ راجرز، هال، بلانچارد و مونرو ، 2001؛ تام و اسپلاج، 2007)، هیچ تحقیقی انجام نشده است که نشان دهد آیا دلایل ورزش بر رفتار ورزش الزامی اثر می گذارد یا نه. علاوه بر این، با وجودی که تحقیقات انجام شده تفاوت هایی جنسیتی را در دلایل انجام تمرینات ورزشی یافته است (فرنهام، بدمین، و اسنید ، 2002؛ مورسیا، گالیندو و پاردو ، 2008؛ ون نیکرک ، 2010)، هیچ تحقیقی به بررسی تفاوت های جنسیتی در دلایل مربوط به ورزش الزامی نپرداخته است.
هدف از مطالعه حاضر گسترش تحقیقات قبلی در مورد عواملی است که ممکن است پیش بینی کننده ورزش الزامی، به خصوص در ارتباط بین ورزش الزامی و دلایل انجام تمرینات ورزشی (کنترل وزن، تقویت بدن، تناسب بدن، روحیه، سلامتی، جذابیت، و تفریح)، باشد. بر اساس تفاوت های جنسیتی در دلایل انجام تمرینات ورزشی، چنین فرض شده است که دلایل رفتارهای ورزش الزامی در میان دو جنسیت متفاوت است که در این میان، زنان بیشتر با انگیزه های ظاهری و مردان بیشتر با انگیزه سلامتی و تناسب اندام به انجام تمرینات ورزشی می پردازند (فرنام و همکارانش، 2002).
2. شیوه
2.1 شرکت کنندگان
شرکت کنندگان در این تحقیق از کلاس های روانشناسی عمومی بودند (155 زن و 151 مرد، 80.5% سفیدپوست، 3.4% آفریاقیی- آمریکایی، 8.1 % آسیایی، 1.3 % از جزایر اقیانوس آرام، 0.7% بومی آمریکاو 2.7 % سایرین). پس از تکمیل بررسی، به هر دانشجو به خاطر مشارکتش اعتبار کلاسی اهدا می شود. پیش از شروع جمع آوری اطلاعات، هیئت بازبینی مؤسسه این بررسی را تأیید نمود.
2.2 ارزیابی ها
2.2.1 پرسشنامه ورزش الزامی
پرسشنامه ای متشکل از 20 سئوال هر سه مؤلفه ورزش الزامی را ارزیابی می کند (پاسمن و تامسون ، 1988). موارد (مثل "به صورت روزانه در تمرینات فیزیکی شرکت می کنم"، "زمانی که توسط پزشک یا دوستی به من توصیه شده، ورزش کرده ام") بر اساس مقیاس لیکرت و با جواب های 1= هرگز، 2= گاهی، 3= معمولا، 4= همیشه ارزیابی شدند. امتیازات بالاتر نشان دهنده رفتارهای ورزش الزامی بیشتراست (α = .88).
2.2.2 دلایل فهرست ورزشی
از شرکت کنندگان خواسته شد تا با جواب دادن به یک پرسشنامه 24 موردی اهمیت ورزش به دلایل خاص را برآورد کنند (سیلبرستین، استریگل- مور، تیمکو و رودین ، 1988). موارد (برای مثال "از دست دادن وزن"، "برای بهبود وضعیت ماهیچه ها"، "برای مقابله با استرس و اضطراب"، "برای جذاب بودن از نظر جنس مخالف") بر اساس مقیاس لیکرت ارزیابی شدند که از 1= کاملا بی اهمیت تا 7= بسیار مهم گسترده بود. هر مورد در یکی از هفت زیرمقیاس مربوط به دلایل ورزش قرار می گیرد: کنترل وزن (دو مورد، α= .69)، تناسب اندام (چهار مورد، α= .81)، روحیه (چهار مورد، = .84α)، سلامتی (چهار مورد، α= .85)، جذابیت (سه مورد، α= .82)، تفریح (سه مورد، α= .75) و تقویت (سه مورد، α= .76). میانگین این موارد برای به دست آوردن امتیاز مقیاس ها گرفته شد.
Few studies have examined whether factors predicting obligatory exercise differ by gender. 303 participants completed the Obligatory Exercise Questionnaire and the Reason for Exercise Inventory. All variables correlated significantly. However, the correlation between exercising for fitness and obligatory exercise was significantly stronger in women than men. In women, obligatory exercise was predicted by exercising to improve body tone, fitness, and to enhance mood; in men, obligatory exercise was predicted by exercising to improve body tone, enjoyment, and perceived attractiveness. Implications for treatment are discussed.
1. Introduction
Obligatory exercise has three dimensions: 1) frequency and intensity of exercise, 2) negative emotionality (e.g., guilt for missing an exercise session), and 3) preoccupation with exercise (e.g., planning the day around exercise) (Ackard, Brehm, & Steffen, 2002; Steffen & Brehm, 1999). Given the frequency of obligatory exercise in college students (De Young & Anderson, 2010; Garman, Hayduk, Crider, & Hodel, 2004) and its numerous physical and psychological consequences (Ackard et al., 2002; Adams & Kirby, 2001; Brehm & Steffen, 1998; Steffen & Brehm, 1999), it is important to ascertain factors that predict obligatory exercise. One variable that would seem to be predictive would be one's reasons for exercising. One study of collegiate women found that exercising for appearance/weight management correlated with obligatory exercise (Thome & Espelage, 2007). However, no other studies have examined this issue.
1.1. Present study
Although research has established several predictive factors for obligatory exercise (Hall, Kerr, Kozub, & Finnie, 2007; Rodgers, Hall, Blanchard, & Munroe, 2001; Thome & Espelage, 2007), no study has examined whether reasons for exercise influence obligatory exercise behavior. In addition, although research has established gender differences in reasons for exercise (Furnham, Badmin, & Sneade, 2002; Murcia, Galindo, & Pardo, 2008; Van Niekerk, 2010), no studies have examined gender differences in reasons for obligatory exercise.
The goal of the present study was to expand previous research in factors that may be predictive of obligatory exercise, specifically in the relation between obligatory exercise and reasons for exercise (e.g., weight control, tone, fitness, mood, health, attractiveness, and enjoyment). Based on gender differences in reasons for exercise, it was hypothesized that the reasons for obligatory exercise behaviors would differ between sexes, with women focusing more on appearance motives and men focusing more on health and fitness motives (Furnham et al., 2002).
2. Method
2.1. Participants
Participants in this study were from general psychology classes (155 females and 151 males; 80.5% Caucasian, 3.4% AfricanAmerican, 8.1% Latino, 3.4% Asian, 1.3% Pacific Islander, 0.7% Native American, and 2.7% Other). After completion of the survey, each student was awarded class credit for their participation. This study was approved by the Institutional Review Board before data collection commenced.
2.2. Measures
2.2.1. Obligatory exercise questionnaire
This 20-item questionnaire assesses all three components of obligatory exercise (Pasman & Thompson, 1988). Items (e.g., “I engage in physical exercise on a daily basis”, “I have exercised when advised against such activity (i.e., by a doctor, friend, etc.)” were measured on a Likert scale with responses 1=never, 2=sometimes, 3=usually, 4=always. Higher scores indicate more obligatory exercise behaviors (α= .88)
2.2.2. Reasons for exercise inventory
Participants were asked to respond to 24 items rating the importance of exercise for specific reasons (Silberstein, Striegel-Moore, Timko, & Rodin, 1988). Items (e.g., “to lose weight”, “to improve my muscle tone”, “to cope with stress, anxiety”, “to be attractive to members of the opposite sex”) were measured on a Likert scale ranging from 1=Not important at all to 7=Extremely important.. Each item fit into one of seven subscale categories for reasons to exercise: weight control (2 items, α=.69), fitness (4 items, α=.81), mood (4 items, α=.84), health (4 items, α=.85), attractiveness (3 items, α=.82), enjoyment (3 items, α=.75), and tone (3 items, α=.76). Items were averaged to create scale scores.
3. Results
Before determining whether men and women obsessively exercise for different reasons, we first believed it was important to determine whether men and women did in fact differ in any of our key variables. While there were no gender differences in obligatory exercise (MWomen= 2.30, SD= .52; MMen= 2.29, SD= .45), t= .17, there were gender differences in three exercise motives. Women were more likely than were men to exercise for weight control reasons (MWomen=5.53, SD=1.31; MMen=4.48, SD=1.49), t=6.52, pb.001, to improve mood, (MWomen=5.03, SD=1.34; MMen=4.70, SD=1.25), t=2.21, pb.05, and to tone their bodies, (MWomen=5.40, SD=1.22; MMen=5.01, SD=1.07), t=2.97, pb.01. No other gender differences were found.
چکیده
1. مقدمه
1.1 مطالعه حاضر
2 شیوه
2.1 شرکت کنندگان
2.2 ارزیابی ها
2.2.1 پرسشنامه ورزش الزامی
2.2.2 دلایل فهرست ورزشی
4 بحث
4.1 زنان
4.2 مردان
4.3 محدودیت ها
4.4 نتیجه گیری
منابع
Abstract
1. Introduction
1.1. Present study
2. Method
2.1. Participants
2.2. Measures
2.2.1. Obligatory exercise questionnaire
2.2.2. Reasons for exercise inventory
4. Discussion
4.1. Women
4.2. Men
4.3. Limitations
4.4. Conclusion
References