دانلود رایگان مقاله تروریسم، حقوق بشر و فضائل اخلاقی
ترجمه رایگان

دانلود رایگان مقاله تروریسم، حقوق بشر و فضائل اخلاقی

عنوان فارسی مقاله: تروریسم، حقوق بشر و فضائل اخلاقی: روش مدل سازی
عنوان انگلیسی مقاله: Terrorism, Human Rights and Ethics: A Modelling Approach
کیفیت ترجمه فارسی: مبتدی (مناسب برای درک مفهوم کلی مطلب) (ترجمه به صورت خلاصه انجام شده است)
مجله/کنفرانس: مجله سوسیالومیک - Journal of Socialomics
رشته های تحصیلی مرتبط: فلسفه - حقوق
گرایش های تحصیلی مرتبط: حقوق عمومی
کلمات کلیدی فارسی: بازخورد - فضایل اخلاقی - تروریسم - حقوق بشر - مدل سازی
کلمات کلیدی انگلیسی: Feedback - ethics - terrorism - human rights - modelling
نوع نگارش مقاله: مقاله پژوهشی (Research Article)
شناسه دیجیتال (DOI): https://doi.org/10.4172/2167-0358.1000148
دانشگاه: دانشگاه گلاسکو، گلاسکو، اسکاتلند
صفحات مقاله انگلیسی: 13
صفحات مقاله فارسی: 39
نوع ارائه مقاله: ژورنال
سال انتشار مقاله: 2016
مبلغ ترجمه مقاله: رایگان
ترجمه شده از: انگلیسی به فارسی
کد محصول: F2494
نمونه ترجمه فارسی مقاله

چکیده 


           این مقاله تکنیک های تحلیل اخلاقی، ازجمله آموزش قابل تطبیق چند حلقه ای و فضایل اخلاقی برای تحلیل تروریسم دولتی و غیر دولتی را به کار می‌گیرد. همچنین درباره بهره گیری از ترس از تروریسم به عنوان مکانیسم کنترلی توسط دولت،به طریقی که این ترس می‌توان ازجمله به وسیله رسانه ها تقویت نمود و از آن بر علیه گروه های اقلیت قربانی استفاده شود ، تا توجه ازسیاست های دولت منحرف گردد . تعدادی مدل بازخورد برای شرح رابطه بین اقدامات تروریستی ، ترس از تروریسم ، منافع شخصی و قربانی شدن ارائه گردیده است .

 

مقدمه 


تروریسم چیست ؟ 


           هدف این مقاله کاربرد تحلیل اخلاقی وتکنیک های مدل سازی برای بهبود فهم شرایطی است که تروریسم را تقویت وترویج می دهد و موضوعات اخلاقی است که مرتبط با تروریسم و مبارزه با آن هستند.این مقاله به صورتی که در پی می آید تنظیم گردیده است: دو بخش اول مقاله چهارچوبی برای تحلیل اخلاقی بعدی از طریق بحث درباره تعاریف مختلف تروریسم وسابقه تروریسم ونیز معنای مسئولیت فردی و جمعی ارائه می دهد . سه بخش بعدی تعدادی از روش های متفاوت برای تحلیل اخلاقی تروریسم ارائه می دهد ؛ به برخی موضوعات اخلاقی بروز یافته در مبارزه با تروریسم توجه نموده ؛ وبه گستره تهدیدات تروریستی و ماهیت پاسخ به تروریسم توجه می نماید . نتیجه گیری ها در بخش آخر ارائه شده است.

 

تعاریف تروریسم 


          الزام تحلیل نظری تعریفی ازتروریسم است،اما:"تروریسم"مفهومی سیاسی است وبه تبع آن ارائه تعریف تروریسم بحث آفرین نیست.مطابق علم صرف تروریسم ازلغت لاتینterrere(دهشت،دهشت افکنی)،برای به وحشت انداختن مشتق گردیده است وواژه برای اولین باردرشکل فرانسوی آن "terrorisme" برای شرح استفاده از بازداشت یا اعدام مخالفان توسط انجمن تندروها در فرانسه بعد از انقلاب برای ترساندن عامه مردم در جهت تسلیم مورد استفاده قرار گرفته است . [1] 


            اجزای عمومی تعدادی از تعاریف شامل [4-1] استفاده از خشونت ، ارعاب یا تهدید اعمال خشونت برعلیه فرد یا یک گروه (وسیع) به منظورنیل به اهداف سیاسی، ایدئولوژیکی ، اجتماعی یا مذهبی با اعمال فشار روی گروه دیگر و یا مرعوب کردن گروه دیگری از مردم یا فردی دیگر برای اجرای اعمالی است که ممکن است با آن مواجه گردند. از این رو افرادی که تحت تاثیر قرار می گیرند هرچند که اعضای همان گروه باشند ، عموماً با افراد متحمل خشونت متفاوتند . بدین گونه که ، برای مثال ، خشونت تروریست می تواند به سمت شهر نشینان جهت یافته باشد تا فشار روی دولت یا برعلیه وزیر خاصی از دولت برای اعمال فشار روی سایر وزرای دولت صورت پذیرد. برخی تعاریف شامل حملات انجام شده ازجانب سایر مردم و حملاتی که ممکن است هدف ازآنها برانگیختن اقدامات شدید برعلیه تروریست ها برای بدست آوردن حمایت مردم باشد . همچنین باید توجه گردد که تروریسم پدیده جدیدی نیست [2].


             خود کلمه خشونت تعدادی از تعاریف را دارا می باشد . به عنوان نمونه "کوآدی"  [5] سه تعریف ارائه می نماید ، تعاریف "عمومی" و" مشروع" درکل در ارتباط با بال چپ و راست فلسفه اقتصادی و شامل بی عدالتی اجتماعی و "به کارگیری غیرقانونی روش های اجبارمادی به ترتیب برای بخش هائی ازافراد یا گروه هاست . باید توجه گردد که این دو روش به ترتیب حالت فعلی را موردسئوال قرارداده و تائید می نماید. تعریف محدود کوآدی اساساً مرتبط با ایراد صدمه فیزیکی است[5]، و بنابراین شامل خشونت لفظی و سوء رفتار روحی نمی گردد . همچنین کوآدی تمایز مفیدی بین صدمه به خود و دیگران که به صورت مستقیم در اثر حملات رخ دهد و حملات در نتیجه کوتاهی قائل شده است که به ترتیب به عنوان خشونت مثبت و منفی طبقه بندی نموده است . این در بحث مسئولیت جمعی ناشی شده از غفلت ها مورد اشاره قرار گیرد . در بحث بعدی عبارت تروریست به صورت اختصاری برای افرادی مورد استفاده قرار خواهد گرفت که در سازماندهی ، طراحی یا انجام حملات تروریستی دخیل هستند .


              بر سر این مورد که آیا تروریسم تنها شامل رهبری خشونت (یا تهدید به آن) مستقیماً بر علیه شهروندان ویا افراد بیگناه از لحاظ فعالیت یا موضوع مربوط به تروریست ها است و آیا خشونت ممکن است برعلیه دارائی اعمال شود و آیا شامل حملات انجام شده توسط دولت یا حملات خشونت بار در جنگ است ، اختلاف وجود دارد . پایگاه اطلاعاتی تروریسم جهانی اتفاقات شامل "حمله عمدی خشونت بار یا تهدید به خشونت به توسط یک مهاجم غیر دولتی" است [6] . این [پایگاه اطلاعاتی]تروریسم دولتی رامستثنی ساخته اما صدمه به مال و نیز خشونت علیه مردم را شامل می گردد . پیشنهاد شده است که اهداف (کوتاه مدت) تروریسم بیش از نائل آمدن به تغییر و ضربه به سیاست ها و اقتصاد ، عمومیت بخشیدن و جهت دهی توجهات به موضوعات به وسیله نمایش خشونت است [7] و اینکه هر گروه تروریستی انگیزه های اولیه متفاوت ، انگیزه های ثانویه مشترک انتقام ، شهرت (افتخار و نیز تبلیغ ) و واکنش [8] دارد . علاوه بر این ممکن است در بردارنده اهداف دیگری ، نظیر مجازات ، جلب توجه به مشکلات یا بیان ناکامی ها به علاوه اعمال زور باشد [9] . به صورت مشابه تظاهرات غیرخشن ، حملات تروریستی بیشتر ازاین که به عنوان حملات منفرد باشند به احتمال زیاد اعمال تغییرات به عنوان بخشی ازحملات هماهنگ هستند . 


            درکل ، جنایات جنگی ، سرکوب دولت و ناپدید شدن شهروندان وکشتار دسته جمعی از تعریف تروریسم مستثنی گردیده اند. با این وجود بین تروریسم دولتی و گروه های مخالف [10] با تمرکز عام روی تروریسم گروه های مخالف صورت پذیرفته است. حتی زمانیکه دولت ها از عنوان تروریست مستثنی شده باشند تروریسم حمایت شده توسط دولتها از نظر اینکه کدام دولتها از تروریسم دردرون دولت های  دیگری پشتیبانی می کنند شناسائی گردیده است . در کل "جنایت سازماندهی شده"  ، حتی زمانیکه در بردارنده خشونت وارعاب باشد ،از تعریف تروریسم مستثنی گردیده است. با این حال ممکن است مباحثاتی برای رده بندی حملات ارعاب در جهت محافظت از زور گیری پول و دادن کنترل منطقه مشخصی به سردسته جنایتکاران به عنوان تروریست وجود دارد . پیشنهاد شده است که تروریسم دولتی اخلاقاً ازمهاجمان تروریست غیر دولتی بدتر است.مشخصاً میزان مرگ،صدمات و خرابی های کلی دربسیاری دفعات در تروریسم دولتی بیشتر از تروریستم غیر دولتی بوده است.تروریسم دولتی مکرراً به همراه فریب عموم،محکومیت مزورانه تروریسم وارتکاب اعمال منع شده توسط اعلامیه های حقوق بشرتوسط دولتهائی،اما نه سازمانهای غیردولتی است که امضاکنندگان آن بوده اند[11] .  واژه ترور دولتی برخی اوقات برای شرح اقدامات سازمانهای رسمی نظیر گشتاپو ، کا گِ بِ و اِشتازی برعلیه مخالفان و اقلیت ها مورد استفاده قرار گرفته است . یکی از تفاوتهای اصلی بین تروریسم توسط دولت و سایر عوامل آن است که دولتها در کل از تروریسم برای ضدیت با تغییرات وضع موجود استفاده می کنند ، درحالی که عوامل غیردولتی از تروریسم برای تغییر وضع موجود استفاده می کنند[12] . تعاریف دولتها از تروریسم در جهت شامل ساختن دشمنان خود است ، اما نه هم پیمانان فاسد و دوستانشان [13،14] ، با اعمالی که بعداً به عنوان "پاسخ مشروع" یا "دفاع از خود مشروع" در نظرگرفته می شود [15].

 

           همچنین پیشنهاد شده است که استفاده از واژه تروریست منحصراً درباره تبلیغ است و از بررسی علل و پیامدهای وضعیت های سیاسی که دلیلی برای حملات تروریستی است ، اجتناب گردد[16] . بنابراین تعاریف تروریسم دارای ماهیت سیاسی و ایدئولوژیکی ، با توجه به تمایز حملات توسط انجام شده توسط دولت و حملات انجام شده توسط دیگران (سازمانها وافراد تروریست)است.برای نمونه،این تمایز امکان اینکه، بمباران لندن ودرسدِن،بمباران های ایالات متحده در جنگ ویتنام و بمباران اتمی هیروشیما وناکازاکی را در رده تروریسم طبقه نشوند فراهم می کند ، اگرچه آنها شامل هدف قراردادن شهروندان با هدف گسترش رعب و تخریب روحیه بودند [15] .

 

           تروریسم در ارتباط با خشونت غیر ارضی و جنگ شهری برای نبرد منطقه ای نبوده است [17] . با این حال مشخص گردیده که این تناظر مطلق نیست . برای نمونه طالبان در افغانستان صرف از نظر از اینکه کنترل منطقه ای را در دست دارد به عنوان سازمان تروریستی شناخته می شود [6].

 

رواج تروریسم 


             از سوئی تعداد مرگ در اثرتروریسم قریب به ده برابر از3361درسال2000 به32685در سال 204 و نرخ افزایش ممکن است با 61 درصدافزایش از 2012 تا 2013 و80 درصد افزایش از 2013 تا 2014[6،18]است . از سوئی دیگر مقیاس مرگ هنوز بخشی (5/7%) از کل مرگ 437000توسط جنایتکاران است.هزینه های اقتصادی ناشی از تروریسم( 9/2 میلیارد دلار ایالات متحده در2014 ) هنوز 3درصد هزینه های اقتصادی جرائم خشونت بارو جنایتکاران است.78درصدمرگ های حملات تروریستی در2014و بالای80درصد آنها در 2013 تنها درپنج کشور عراق،نیجریه،افغانستان،پاکستان وسوریه، اساساً در زمینه کمشکش خشونت بار ارضی رخ داده است . عموماً تروریسم در ارتباط با سایر اشکال خشونت است.به نظر می آید 92 درصد از حملات تروریستی در فاصله زمانی 2014-1989 در کشورهائی رخ داده است که در آنها خشونت سیاسی وسیع توسط دولت اعمال گردیده و 88 دردصد حملات تروریستی در فاصله زمانی 2014-1985 در کشورهائی بوده است که دارای کشمکش های خشونت بار ارضی بوده اند [6] . رشد قابل توجه تروریسم از 2013 تا 2014 ممکن است در ارتباط با سطوح نسبتاً بالا در آن سال . تعداد جنگ های وسیع تر تا سال 2000 باشد [19]. ممالکی که درآنها ترورمنطقه ای یا سیاسی وجود نداردتنها متحمل6/0درصدحملات تروریستی بوده اند [6]. نسبت بین کشمکش خشونت بار و تروریسم و ترور دولتی و غیر دولتی حاکی از آن است که شاید بهتر باشد بیشتر از اینکه به صورت مجزا تروریسم دولتی و غیردولتی را به موازات هم تحلیل نمود ، تروریسم را به عنوان کشمکش خشونت بارطبقه بندی کرد.سوای شدت حملات تروریستی و مرگ و میر ها در تعداد کمی از کشورها ، تعداد کشورهائی که رخدادهای تروریستی را تجربه می کنند رو به رشد است ، در حملاتی که در 93 کشور در 2014 رخ داده است و11کشور بیشتر از 500 نفر کشته به همراه داشته اند ، بنابراین اکثریت کشورها در جهان که با تروریسم مواجه نیستند مرگ متناسب با آن دارند . تنها اقل حملات تروریستی رخ داده در غرب ، با تنها 5/0 درصد از مرگ تروریسم بالغ بر 15 سال گذشته به استثنای مرگ و میر های 11 سپتامبر که در ایالات متحده،کانادا، استرالیا واروپا است و6/2 درصد است اگر آنها را نیز به شمار آوریم . اغلب حملات تروریستی در غرب توسط افراد انجام شده است و80 درصد مرگ ها بعد از سال 2014 توسط افراط گرای راست، ناسیونالیسم و افراط گرائی سیاسی واحساسات ضددولتی نه بنیاد گرائی اسلامی انجام گردیده است [6].

نمونه متن انگلیسی مقاله

Abstract

           This paper applies ethical analysis techniques, including multi-loop adaptive learning and virtue ethics, to the analysis of both state and non-state terrorism. It also discusses the use of the fear of terrorism as a control mechanism by the state, the ways in which this fear can be encouraged, including by the media, and used to scapegoat minority groups to divert attention from government policies. A number of feedback models are presented to illustrate the relationships between terrorist acts, fear of terrorism, vested interests and scapegoating.

Introduction

What is ‘Terrorism’?

Нe aim of this paper is the application of ethical analysis and modelling techniques to improve understanding of the circumstances which encourage or promote terrorism and the ethical issues associated with terrorism and counter-terrorism. Нe paper is organised as follows: Нe first two sections of the paper provide the framework for the subsequent ethical analysis through discussion of the various definitions of terrorism and the context for terrorism, as well as the meaning of individual and collective responsibility. Нe following three sections present a number of diوٴerent approaches to the ethical analysis of terrorism; consider some of the ethical issues arising in counter-terrorism; and consider the extent of the terrorist threat and the nature of the response to terrorism. Conclusions are presented in the final section.

Definition of terrorism

            Нe theoretical analysis requires a definition of terrorism, but ‘terrorism’ is a political concept and consequently its definition is not uncontroversial. Etymologically terrorism is derived from the Latin verb terrere, to frighten and the term was probably first used in its French form 'terrorisme' to describe the use of the arrest or execution of opponents by the Jacobin club in post-revolutionary France to terrorise the general public into compliance [1].

           Common elements of a number of definitions include [1-4] the use of violence, intimidation or the threat of violence against a person or a (large) group in order to achieve political, ideological, social or religious goals by putting pressure on or intimidating another group of people or another individual to carry out actions they would otherwise be opposed to. Нerefore the people to be influenced are generally diوٴerent from those who experience the violence, though they may be members of the same group. Нus, for instance, terrorist violence could be directed against civilians to put pressure on a government or against a particular government minister to put pressure on other government ministers. Some definitions include acts carried out by agents on behalf of other people and acts which may aim to provoke extreme counter measures to win public support for the terrorists. It should also be noted that terrorism is not a new phenonomen [2].

            Нe term violence itself has a number of definitions. For instance Coady [5] presents three definitions, ‘wide’ and ‘legitimate’ definitions generally relating to leі and right wing political philosophies and including social injustices and the ‘illegal employment of methods of physical coercion for individual or group ends’ respectively. It should be noted that these two approaches respectively question and support the status quo. Coady’s ‘restricted’ definition relates mainly to the infliction of physical harm [5], and therefore excludes verbal violence and mental cruelty. Coady also makes a useful distinction between harm to oneself or others caused directly by actions and harm resulting from omissions, which he labels positive and negative violence respectively. Нis will be touched on later in the discussion of collective responsibility resulting from omissions. In the subsequent discussion the expression ‘terrorist’ will be used as short-hand for people who have been involved in organising, planning or carrying out terrorist acts.

            Нere is disagreement as to whether terrorism only includes violence (or the threat of it) directed against civilians and/or innocent people with ‘innocent’ defined with regard to the activity or issue of concern to the ‘terrorists’, whether the violence may be directed against property and whether or not terrorism includes acts of violence by governments in power or acts of violence in war. Нe Global Terrorism Database includes incidents involving 'an intentional act of violence or threat of violence by a non-state actor' [6]. It excludes 'state terrorism, but includes property damage as well as violence against people. It has been suggested that the (short term) aims of terrorism are to publicize and draw attention to issues in the sense of a violent demonstration, rather than to achieve change, and to damage policies and economies [7] and that, while each terrorist group has diوٴerent primary motives, common secondary motives are revenge, renown (glory as well as publicity) and reaction [8]. In addition, terrorism may include other aims, such as punishment, calling attention to problems or expressing frustration, in addition to coercion [9]. Analogously to non-violent demonstrations, terrorist acts are more likely to achieve change as part of a concerted campaign, rather than as isolated acts.

            War crimes, government repression or disappearance of civilians and genocide are generally excluded from definitions of terrorism. However, distinctions have been made between ‘state’ and ‘oppositional’ terrorism [10], with the focus generally on oppositional terrorism. Even when governments are excluded as terrorists, statesponsored terrorism in which governments support terrorism in another state is recognized. ‘Organised crime’ is generally excluded from definitions of terrorism, even when it involves violence and intimidation. However there may be arguments for labelling acts of intimidation aimed at extorting ‘protection’ money and giving a ‘crime lord’ control of a particular area as terrorist. It has been suggested that state terrorism is morally worse than terrorism by non-state actors. In particular, the scale of death, injury and general destruction is many times greater in state than non-state terrorism. State terrorism is frequently accompanied by deception of the public, a hypocritical condemnation of terrorism and the commission of acts prohibited by human rights declarations to which most governments, but not nonstate bodies, are signatories [11]. Нe term state terror is sometimes used to describe the actions of oٹcial organizations such as the Gestapo, the KGB and the Stasi against dissidents or ethnic minorities. One of the main diوٴerences between terrorism by states and other actors is that states generally use terrorism to oppose changes to the status quo, whereas non-state actors use terrorism to try to change the status quo [12]. Government definitions of terrorism tend to be slanted to include their enemies, but not their irregular allies or friends [13,14], with actions by the latter considered a 'justified response' or justified self-defence' [15].

 

            In addition it has been suggested that use of the term terrorist is solely about propaganda and prevents examination of the causes and consequences of the political situation which has given rise to terrorist acts [16]. Нus definitions of terrorism have a political and ideological nature, with care being taken to diوٴerentiate acts by governments from those carried out by other (terrorist) individuals and organizations. Нis allows, for instance, the bombing of London and Dresden, the US bombings in the Vietnam war and the nuclear bombing of Hiroshima and Nagasaki not to be labelled as terrorist, although they involved the targeting of civilians with the aim of spreading fear and demoralisation [15].

           Terrorism has been linked to non-territorial violence and civil war to territorial conflict [17]. However, it has also been recognised that this correspondence is not absolute. For instance, the Taliban in Afghanistan is considered a terrorist organisation despite controlling territory [6].

The prevalence of terrorism

           On the one hand the number of deaths from terrorism has increased nearly ten-fold from 3,361 in 2000 to 32,685 in 2014 and the rate of increase may be growing with a 61% increase from 2012 to 2013 and an 80% increase from 2013 to 2014 [6, 18]. On the other, the scale of deaths is still only a fraction (7.5%) of the over 437,000 killed by homicides each year. Нe estimated economic costs of terrorism (US $52.9 billion in 2014) are still only about 3% of the economic costs of violent crime and homicides. 78% of the 'terrorist' deaths in 2014 and over 80% of those in 2013 occurred in only five countries, Iraq, Nigeria, Afghanistan, Pakistan and Syria, mainly in the context of ongoing violent conflict. Terrorism is generally linked to other forms of violence. 92% of terrorist attacks in the period 1989-2014 have been found to occur in countries with widespread governmental political violence and 88% of terrorist attacks in the period 1985-2014 took

فهرست مطالب (ترجمه)

چکیده 
مقدمه 
تروریسم چیست ؟ 
تعاریف تروریسم 
رواج تروریسم 
زمینه و علل تروریسم 
مسئولیت فردی و جمعی 
تحلیل اخلاقی 
روش های پیامدگرا
نظریه جنگ مشروع
اخلاق حقوقی و اقدامات حایل 
اخلاق هنجاری و اخلاق مراقبت 
آموزش کنش چند حلقه ای 
اخلاق ضد تروریسم 
اخلاق و شکنجه
حقوق بشر و ترس از تروریسم 
دامنه تهدید    
ماهیت پاسخ 
نتیجه گیری 
منابع

فهرست مطالب (انگلیسی)

Abstract
Introduction
What is ‘Terrorism’?
Definition of terrorism
The prevalence of terrorism
Context and Causes of Terrorism
Individual and collective responsibility
Ethical Analysis
Consequentialist approaches
Just war theory
Rights ethics and intervening actions
Virtue ethics and the ethics of care
Multi-loop action learning
НH Ethics of Counter Terrorism
Ethics and torture
Human Rights and the Fear of Terrorism
НH extent of the ‘threat’
НH nature of the response
Conclusions
References

محتوای این محصول:
دانلود رایگان مقاله تروریسم، حقوق بشر و فصائل اخلاقی: روش مدل سازی با فرمت pdf و ورد ترجمه به همراه اصل مقاله به زبان انگلیسی
بدون دیدگاه